خبرآنلاین - در چنین محیطی، مفهوم بازدارندگی بهعنوان یک راهبرد محوری برای تضمین امنیت ملی و حفظ موازنه قدرت، اهمیتی فزاینده یافته است. جمهوری اسلامی ایران، در مواجهه با تهدیدات چندوجهی، از جمله حملات مستقیم رژیم صهیونیستی، فشارهای اقتصادی و عملیاتهای سایبری، راهبرد بازدارندگی خود را از یک مدل مبتنی بر عمق استراتژیک و بازدارندگی دفاع از جلو به یک بازدارندگی ترکیبی، متکی بر قدرت سخت متکی بر دانش بومی و دیپلماسی راهبردی ارتقا داده است. عملیات وعده صادق ۳ نقطه عطفی در این تحول بود که نهتنها معادلات امنیتی منطقه را بازتعریف کرد، بلکه جایگاه ایران را بهعنوان یک بازیگر کلیدی در نظم چندقطبی جهانی تثبیت کرد.
تکامل راهبرد بازدارندگی، از عمق استراتژیک به بازدارندگی ترکیبی
راهبرد بازدارندگی ایران از دهه ۱۳۶۰ بر پایه عمق استراتژیک و بازدارندگی از طریق تحمیل هزینه استوار بوده است. این مدل، که با تقویت محور مقاومت و تمرکز بر جنگهای نامتقارن تعریف میشد، به ایران امکان میداد تا با تکیه بر تهدید به مجازات نیروی تجاوزگر، تهدیدات را از مرزهای خود دور نگه دارد، استراتژی ای که سالها خطر درگیری را از مرزهای ایران دور نگه داشت.
با این حال، در مواجهه با تهدیدات مستقیمتر و به طور مشخص، پس از عبور رژیم اسرائیل از خطوط قرمز ایران، تهران تغییر راهبرد خود به سمت بازدارندگی ترکیبی را به نمایش گذاشت.
بازدارندگیای که در آن نهتنها تهدید به تحمیل هزینه به متجاوز، بلکه بازدارندگی فعال و تنبیهی در قالب پاسخهای مستقیم نیز به کار گرفته میشود. ایران در این چارچوب جدید، سعی کرده است با ادغام عناصر بازدارندگی کلاسیک و ظرفیتهای جدید همچون پهپادهای تهاجمی، حملات سایبری، توسعه توان موشکی نقطهزن و تداوم شبکهسازی گروههای متحد در منطقه، یک معماری بازدارنده چندلایه ایجاد کند.
این تحول، نه صرفاً واکنشی به اقدامات رژیم اسرائیل، بلکه پاسخی ساختاری به دگرگونی محیط امنیتی منطقهای است.
در این الگو، بازدارندگی دیگر تنها متکی بر تهدید به انتقام نیست، بلکه شامل تنبیه در قالب عملیات تهاجمی سنگین، ممانعت فعال از تحقق اهداف دشمن و ایجاد فضای تردید و محاسبه مجدد در ذهن تصمیمگیران متخاصم نیز میشود. این همان نقطهای است که در آن، ایران از یک بازیگر بازدارنده صرف، به یک بازیگر بازدارنده فعال با قابلیت پاسخگویی از چندین جبهه و با ابزارهای متنوع تبدیل شده است.
عملیات وعده صادق ۳، نمایانگر تحول استراتژیک فوق بود و نشان داد که ایران با ورود به بازدارندگی مستقیم، فاصله میان تهدید و تنبیه را کاهش داده و پاسخهایش به اقدامات دشمن، نهفقط سریعتر، بلکه آشکارتر شدهاند و تهران بر این اساس میتواند با تحمیل هزینههای غیرقابل قبول به متخاصم، از تجاوزات جلوگیری کند.
تاکتیک اشباع دفاع هوایی و سیگنالدهی استراتژیک
یکی از چالشهای بازدارندگی مستقیم، مدیریت سیگنالهای راهبردی است. در حالیکه بازدارندگی نیابتی به تهران امکان میداد سیگنالهایی چندپهلو، انعطافپذیر و قابل انکار ارسال کند، بازدارندگی مستقیم مستلزم ارائه پیامهای دقیق، قابل فهم و قاطع به دشمن است و عملیات وعده صادق ۳ در این زمینه نیز ایران را به اهداف خود رساند.
این عملیات با شلیک بیش از ۴۰۰ موشک و پهپاد، یک تاکتیک اشباع دفاع هوایی را به نمایش گذاشت. تاکتیکی که در آن در اثر تعدد بسیار بالای موشکها و پهپادهای تهاجمی، سامانه های دفاعی رژیم اسرائیل دچار فراوانی هدف شده و توانایی پاسخ به تمام این تهدیدات به طور هم زمان کاهش یافته یا از بین میرود و در نتیجه، تعداد زیادی از پرندههای تهاجمی امکان نفوذ به عمق دفاع رژیم اسرائیل را پیدا کرده و منجر به تخریب تاسیسات حیاتی و کاهش توان بازدارندگی آنها میشود.
تاکتیکی که سیگنالی استراتژیک به دشمنان ارسال کرد: ایران با توانایی ضربهزنی دقیق، گسترده، و همزمان از چند بُعد، امکان تحمیل هزینههای غیرقابل قبول به هرگونه تجاوز را دارد، در حالی که با خویشتنداری عمل میکند تا از تشدید غیرضروری تنشها جلوگیری کند.
دیپلماسی راهبردی، مکمل بازدارندگی ترکیبی
تحول بازدارندگی ایران در بستر معمای امنیتی خاورمیانه رخ داده است، جایی که اقدامات یک دولت برای تقویت امنیت خود ممکن است به نگرانی دیگر بازیگران منجر شود و دقیقا در همین هنگام است که نقش دیپلماسی فعال پررنگتر از پیش خواهد شد.
دستگاه دیپلماسی ایران با ارسال نامههای رسمی به شورای امنیت، به منزله اقدام مشروعیت بخش، در وهله نخست ایران را به عنوان یک بازیگر مسئول در عرصه بین الملل معرفی کرد و در وهله دوم با پیگیری سیاست تنش زدایی منطقهای و ارسال سیگنالهای استراتژیک دقیق که شامل پیامهایی حساب شده و شفاف بوده و به بیان واضح و روشن اهداف و خطوط قرمز کشور پرداخته، توانست مکمل قدرت سخت باشد و احتمال سوء محاسبات راهبردی از سوی سایر کشورهای منطقه را کاهش داد.
پیامدهای ژئوپلیتیک، بازتعریف موازنه قدرت
عملیات وعده صادق ۳، ضمن تقویت جایگاه ایران بهعنوان یک قدرت بازدارنده، موازنه قدرت منطقهای را بازتعریف کرد. این عملیات، اعتبار نظامی رژیم اسرائیل را تضعیف کرده و آسیبپذیری آن در برابر یک نیروی مصمم را آشکار ساخت. در عین حال، متحدان منطقهای ایران، مانند حزبالله و انصارالله، با مشاهده این نمایش قدرت، به ادامه مقاومت ترغیب شدند. این پویایی نشان میدهد که بازدارندگی ترکیبی ایران، با تلفیق قدرت نظامی و دیپلماسی، توانسته است ضمن حفظ ثبات از منظر تهران، موجب بازتعریف موازنه قدرت در سطح منطقه شود.
توازنی که اکنون بهطور فزایندهای به ظرفیت پاسخ متقابل ایران و محور مقاومت در برابر تجاوزات متکی است. در این چارچوب، عملیات وعده صادق ۳ نه تنها یک پاسخ نظامی، بلکه پیامی راهبردی بود که نشاندهنده توانایی ایران در اقدام قاطع، دقیق و غیرقابلپیشبینی در برابر تجاوز یا تهدید است.
ظهور بازیگر بازدارنده مستقل در نظم نوین
در عصر پیش از جنگ ۱۲ روزه، ایران بخشی از جبهه ضدغربی در غالب جبهه مقاومت بود که بازدارندگیاش نیز در درون این ائتلاف تعریف میشد اما پس از جنگ ۱۲ روزه و نبرد مستقیم ایران با رژیم اسرائیل و ایالات متحده بدون یاری گرفتن از نیروهای همسوی منطقهای، جایگاه ایران را به بازیگری که به تنهایی به دنبال اعمال بازدارندگی در مقیاس منطقهای و فرامنطقهای است تغییر داد. اهمیت این مسئله زمانی بیشتر میشود که ایران این تغییر دکترین نظامی را در برابر رژیم اسرائیل که نقشی فعال در منازعات فرامنطقهای از قفقاز جنوبی تا اوکراین دارد اعمال میکند.
این تحول، ایران را به بازیگری تبدیل میکند که بازدارندگیاش تابعی از ائتلافها نیست، بلکه مبتنی بر قدرت سخت مستقل و ساختار فرماندهی خوداتکا است. همین ویژگی است که موجب شده رژیم اسرائیل و آمریکا، برخلاف گذشته، اینبار بیش از پیش به پیامدهای پاسخهای ایران بیندیشند. بدینترتیب، بازدارندگی مستقیم نهفقط ابزار، بلکه ساختار تصمیمسازی بازدارنده ایران را نیز تغییر داده است.
* عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین الملل ایران
۳۱۵/۴۲