متاسفانه حکمرانی در ایران نه از منظر ساختار حکومت و نه از جهت روابط سایر نهادهای مدنی و مسئولیت آنها در پیشرفت کشور، بر یک مبنای فلسفی منسجم استوار نشده است. قانون اساسی فعلی از هر دو جنبه (مبنای فلسفی و وضوح کافی برای ملت و دولت) رنجور است. مثلاً در اصول مختلف بر عدالت اجتماعی تاکید شده اما مراد از عدالت اجتماعی روشن نیست و جایگاه آن در توسعه ملی مدون نشده

 گروه اندیشه: یادداشت زیر نوشته دکتر حسین انتظامی معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در کانال اش منتشر کرده، در باره کتاب دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با نام «عقل و سکون در حکمرانی» است که به توسعه ملی و عدالت اجتماعی می‌پردازد. نویسنده با اشاره به پیشینه مدیریتی و علمی لاریجانی، از او به عنوان چهره‌ای نادر و باتجربه یاد می‌کند که دیدگاهی عمل‌گرایانه و راهبردی به مسائل دارد. در ادامه، نویسنده به محتوای اصلی کتاب اشاره می‌کند و می‌گوید لاریجانی در این اثر، بر این باور است که حکمرانی در ایران بر مبنای فلسفی منسجمی استوار نیست و در قانون اساسی نیز، مفهوم عدالت اجتماعی به روشنی تبیین نشده است. او در کتاب خود با بررسی آرای فلاسفه غربی و متفکران اسلامی مانند ابن‌سینا و علامه طباطبایی، سعی در ارائه یک تفسیر روشن از عدالت اجتماعی و جایگاه آن در توسعه ملی دارد. نویسنده در پایان، مطالعه این کتاب را به تصمیم‌گیران و علاقه‌مندان به اندیشه سیاسی توصیه می‌کند و با یک شوخی تلخ، کتاب لاریجانی را از آثار مسئولانی که فقط نامشان بر روی کتاب است، متمایز می‌کند. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد:

****

 در چند سال اخیر، موضوع «توسعه ملی» کانون اندیشه‌ورزی و عملگرایی علی لاریجانی شده است. او در این اثر با اشاره به رکن بودن عدالت اجتماعی در نظام اسلامی به دنبال تبیین و تفسیری روشن از عدالت اجتماعی و ربط آن با توسعه ملی است. در چهار فصل این کتاب به آرای فیلسوفان غربی، ابن سینا، علامه طباطبایی و استاد مطهری در حکمرانی و عدالت اجتماعی می‌پردازد و البته مؤدبانه نقد می‌کند. او در انتهای مقدمه کتاب، انتظار مجلدات بعدی را هم ایجاد می‌کند که قرار است در آن به آرای امام خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای و شهید سید محمد باقر صدر پرداخته شود

دکتر علی لاریجانی

کسانی که دکتر علی لاریجانی را از نزدیک می‌شناسند به ترکیب دانش و تجربه در مدل حکمرانی-مدیریت او واقف‌اند. کمتر مسئولی در جمهوری اسلامی است که سطح و دامنه مدیریتی لاریجانی را تجربه کرده باشد: وزارت فرهنگ، ریاست سازمان صدا و سیما، عضویت در شورای عالی امنیت ملی که چند سال دبیری شورا را نیز به عهده داشت، ریاست مجلس که به لحاظ کمّی نیز رکورد شکن بوده است (سه دوره) و یک چهره‌ی اجماع‌ساز و به همین جهت مورد عناد خالص‌سازان.
ویژگی‌های یادشده را به‌علاوه کنید با خاستگاه علمی خانوادگی که «نشان از دو سو دارد این نیک‌پی» و تهذب و فراست و سطحی نبودن و نگاه راهبردی و دایره‌ی واژگانی و هوش ِذاتی و پُرخوان بودن. جمع چنین ویژگی‌هایی از او چهره‌ای نادر ساخته است. او اصالتا فرهنگی است، با این وجود کمتر مسئولی در جمهوری اسلامی به اندازه او در سطوح عالی تصمیم‌گیری بوده است. از این رو نگاهش به مسائل، نه سطحی و شعاری و تکراری و نه فقط از زاویه تئوریک بلکه کاملاً عملگرایانه و رهجو است.

نویسنده می‌گوید متاسفانه حکمرانی در ایران نه از منظر ساختار حکومت و نه از جهت روابط سایر نهادهای مدنی و مسئولیت آنها در پیشرفت کشور، بر یک مبنای فلسفی منسجم استوار نشده است. قانون اساسی فعلی از هر دو جنبه (مبنای فلسفی و وضوح کافی برای ملت و دولت) رنجور است. مثلاً در اصول مختلف بر عدالت اجتماعی تاکید شده اما مراد از عدالت اجتماعی روشن نیست و جایگاه آن در توسعه ملی مدون نشده؛ گاه تصور بر این بود که با دولتی کردن کارخانجات به عدالت اجتماعی نزدیک‌تر شده‌ایم و گاه رقابت اقتصادی را عنصر اصلی عدالت اجتماعی پنداشتیم و گاه توزیع یارانه را!او ضمنا با نقد شاخص‌های بانک جهانی در حکمرانی خوب، نبود شاخص عدالت اجتماعی در عداد چند شاخص دیگر را ضعف اصلی می‌شمارد.

وجه تسمیه کتاب اشاره به بیتی از شیخ اجل دارد:
«سالها رفت مگر عقل و سکون آموزد
تا چه آموخت کز آن شیفته‌تر باز آمد»

که می‌تواند حدیث نفس نویسنده و جمهوری اسلامی باشد. مطالعه این کتاب به همه تصمیم‌سازان، تصمیم‌گیران و علاقمندان اندیشه سیاسی پیشنهاد می‌شود. حتی اگر فرصت نمی‌کنید کل این کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای را بخوانید لااقل مقدمه عالمانه و جامع آن را مرور کنید.

 قابل توجه مسئولان محترمی که کتاب‌هایشان زینت‌بخش کتابخانه‌های دولتی است: کتاب لاریجانی نوشته خودش است!

۲۱۶۲۱۶