خبرآنلاین - رسول سلیمی: انتصاب علی لاریجانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، بازگشت یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران ایرانی به صحنه تصمیمگیریهای کلان امنیتی را رقم زد. لاریجانی که در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ در دولت محمود احمدینژاد این سمت را برعهده داشت، با رویکردی عملگرایانه در مذاکرات هستهای شناخته شد، اما اختلافاتش با احمدینژاد به استعفا منجر شد.
دوره نخست ریاست لاریجانی بر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با مذاکرات ایران و آژانس برای رسیدن به مدالیته همکاری میان تهران و آژانس گره خوردهبود، حال بار دیگر او در زمینه به همین سمت بازگشتهاست، که بار دیگر قرار است با سفر معاون مدیرکل آژانس انرژی اتمی به تهران، نحوه همکاری ایران و آژانس در دوران پس از جنگ ۱۲ روزه از نو مورد مذاکره قرار گیرد و مدالیته جدید همکاری تدوین شود.
انتصاب علی لاریجانی بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، نقطه عطفی در سیاستگذاری امنیتی ایران پس از جنگ ۱۲روزه با اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵ و تشدید تنشهای هستهای با غرب است. لاریجانی، با سابقهای طولانی در مناصب کلیدی مانند ریاست مجلس، وزارت فرهنگ، و ریاست صداوسیما، در دوره ۱۳۸۴-۱۳۸۶ دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و مذاکرات هستهای ایران با اروپا را هدایت کرد. در آن دوره، او با پیشنهاد تدوین مدالیته (طرح نحوه همکاری ایران و آژانس برای راستیآزمایی صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران) تلاش کرد تنشها را کاهش دهد، اما اختلافات با احمدینژاد مانع از موفقیت کامل شد.
انتصاب علی لاریجانی چه معنایی دارد؟
از یک منظر ، انتصاب لاریجانی تلاشی برای تقویت جایگاه ایران در برابر فشارهای غرب و حفظ منافع ملی در شرایط بحرانی است. از سوی دیگر می توان این انتصاب را تلاشی برای بازسازی روایت ایران بهعنوان بازیگری عقلانی در صحنه جهانی دید و در معنایی دیگر بر پتانسیل لاریجانی برای احیای دیپلماسی چندجانبه و همکاری با نهادهای بینالمللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأکید کرد.
تجربه دبیری لاریجانی در دولت احمدینژاد (۱۳۸۴-۱۳۸۶)
۱. انتصاب در دولت احمدی نژاد :
علی لاریجانی در ۲۴ مرداد ۱۳۸۴ با حکم محمود احمدینژاد بهعنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد و جایگزین حسن روحانی شد. این انتصاب در حالی صورت گرفت که مذاکرات هستهای ایران با سه کشور اروپایی (بریتانیا، فرانسه، و آلمان) به دلیل ازسرگیری فعالیتهای غنیسازی در نطنز متوقف شده بود. آن زمان، لاریجانی بهعنوان چهرهای محافظهکار اما عملگرا انتخاب شد تا مذاکرات را از بنبست خارج کند.
۲. مذاکرات هستهای با اروپا:
لاریجانی از اوت ۲۰۰۵ تا اکتبر ۲۰۰۷ مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران بود و با خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مذاکرات متعددی در ژنو، لیسبون، و آنکارا انجام داد. او در این دوره تلاش کرد با طرح تدوین «مدالیته» (طرح نحوه همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی) اعتمادسازی کند، اما مواضع تهاجمی احمدینژاد و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در سال ۲۰۰۶ مذاکرات را پیچیده کرد.
۳. اختلافات با احمدینژاد:
اختلافات لاریجانی با احمدینژاد بر سر سبک مدیریت و رویکرد به مذاکرات هستهای بود. لاریجانی معتقد بود که مسائل استراتژیک باید با «تدبیر و همگرایی» پیش برود، در حالی که احمدینژاد رویکردی تهاجمی و لحظهای داشت. این اختلافات در سپتامبر ۲۰۰۵ در نیویورک تشدید شد، زمانی که احمدینژاد بهجای لاریجانی در مذاکرات با وزرای خارجه اروپا شرکت کرد و مانع نهایی شدن توافق شد. لاریجانی بعدها گفت: «دیدم ایشان رئیسجمهور است و حق دارد، لزومی ندارد مزاحمش باشم».
۴. استعفای لاریجانی:
در اکتبر ۲۰۰۷ (مهر ۱۳۸۶)، پس از چندین درخواست استعفا، لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی کنارهگیری کرد و سعید جلیلی جایگزین او شد. استعفای او بازتاب گستردهای داشت و بهعنوان نشانهای از تضاد بین دیپلماسی عملگرایانه و رویکرد تندروی احمدینژاد تلقی شد.
۵. دستاوردها و ناکامیها:
لاریجانی با پیشنهاد مدالیته، مذاکرات را برای مدتی طولانی ادامه داد و از قطع کامل گفتوگوها جلوگیری کرد. تدوین مدالیته در دوران مذاکرات لاریجانی و محمد البرادعی، باعث شد تا نحوه همکاری ایران با آژانس شفاف شود و برخی از مسائل باقیمانده میان دو طرف حل و فصل شود. او همچنین روابط ایران با آژانس را حفظ کرد و از تشدید تحریمها تا حدی کاست.این درحالی است که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت در سال ۲۰۰۶ و قرار گرفتن ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل، از ناکامیهای دوره او بود.
مفهوم مدالیته در ادبیات لاریجانی
مدالیته در ادبیات مذاکراتی لاریجانی به طرحی ساختاریافته برای همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره دارد که هدف آن راستیآزمایی صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران بود.
چه آنکه از نظر لاریجانی، مدالیته شامل مجموعهای از اقدامات گامبهگام بود که ایران و آژانس برای حل مسائل فنی و سیاسی، مانند بازرسی از تأسیسات نطنز و شفافسازی فعالیتهای غنیسازی، توافق کنند. این مفهوم از کلمه لاتین «modality» به معنای «روش» یا «چارچوب» گرفته شده و در دیپلماسی به معنای ایجاد سازوکارهای مشخص برای اعتمادسازی است.
چارچوب مدالیته لاریجانی چه بود؟
مدالیته از نظر لاریجانی، کاهش تنشها با غرب از طریق همکاری با آژانس و جلوگیری از ارجاع پرونده به شورای امنیت است. اجزای کلیدی مدالیته از نظر لاریجانی عبارتست از:
- شفافیت در فعالیتهای هستهای: ارائه گزارشهای منظم به آژانس و پذیرش بازرسیهای محدود.
- اقدامات گامبهگام: پیشنهاد توقف موقت غنیسازی در ازای کاهش تحریمها یا بهرسمیتشناختن حق غنیسازی ایران.
- میانجیگری آژانس: استفاده از آژانس بهعنوان نهادی بیطرف برای نظارت بر تعهدات دوجانبه.
در چنین چارچوبی ، مدالیته تلاشی برای حفظ منافع ملی ایران در برابر فشارهای غرب بود، اما محدودیتهای داخلی مانع موفقیت آن شد. اما از سوی دیگر، لاریجانی مدالیته را ابزاری برای بازسازی روایت ایران بهعنوان بازیگری مسئول در نظام بینالملل میبیند. چه آنکه او در چارچوب تدوین مدالیته برای ایجاد همکاری بینالمللی تأکید دارد، اما فقدان اعتماد متقابل آن را ناکام گذاشت.
روش لاریجانی در مذاکره با اروپاییها
لاریجانی در مذاکرات با اروپاییها، بهویژه خاویر سولانا، رویکردی عملگرایانه و محافظهکارانه داشت که با مواضع تهاجمی احمدینژاد تفاوت داشت. به گزارش اندیشکده شورای روابط خارجی (CFR، ۲۰۰۶)، لاریجانی برخلاف سلف خود (حسن روحانی)، که بر اعتمادسازی بلندمدت تمرکز داشت، به دنبال راهحلهای کوتاهمدت و عملی بود. لاریجانی مذاکرات آن دوره را در چارچوب گروه ۱+۵ (سه کشور اروپایی، آمریکا، چین، و روسیه) پیش برد و تلاش کرد اجماع بینالمللی علیه ایران را تضعیف کند.
او با ارائه مدالیته، سعی کرد مذاکرات را از بنبست خارج کند، مثلاً با پیشنهاد توقف موقت غنیسازی در ازای مذاکره مستقیم با آمریکا.
از سوی دیگر لاریجانی بر حق ایران برای غنیسازی تأکید داشت، اما برخلاف احمدینژاد، از ادبیات تقابلی پرهیز میکرد. برای مثال او روابط نزدیکی با محمد البرادعی، رئیس وقت آژانس، برقرار کرد تا از تشدید بحران جلوگیری کند.
در همین راستا لاریجانی پیشنهاد کرد که ایران پروتکل الحاقی را اجرا کند، به شرطی که غرب حق غنیسازی را بهرسمیت بشناسد. سولانا این پیشنهاد را «مبهم» خواند.
دیدگاه مقامات سابق اروپایی درباره لاریجانی
جک استرا در کتاب خاطراتش «آخرین ایستاده» (The Last Man Standing) لاریجانی را بهعنوان مذاکرهکنندهای «شیکپوش و آراسته» توصیف کرده که در مقایسه با احمدینژاد، رویکردی حرفهایتر داشت. استرا در ملاقات نیویورک (سپتامبر ۲۰۰۵) نوشت که لاریجانی «تلاش کرد مذاکرات را در مسیری منطقی نگه دارد»، اما مواضع احمدینژاد «غیرقابل پیشبینی و تهاجمی» بود و مذاکرات را مختل کرد. استرا معتقد بود که لاریجانی به دنبال توافقی عملی بود، اما اختیارات محدودی داشت.
سولانا نیز در اظهارات خود پس از مذاکرات ژنو و لیسبون (۲۰۰۶-۲۰۰۷) از نتایج مذاکرات با لاریجانی ابراز «ابهام و ناامیدی» کرد. او در مصاحبهای با اندیشکده کارنگی (۲۰۰۸) گفت که لاریجانی «مذاکرهکنندهای ماهر» بود، اما «محدودیتهای داخلی» مانع از پیشرفت شد. سولانا بهویژه به پیشنهاد مدالیته اشاره کرد و آن را «گامی مثبت اما ناکافی» خواند، زیرا ایران حاضر به توقف کامل غنیسازی نشد.
در مجموع، مقامات اروپایی لاریجانی را مذاکرهکنندهای حرفهای، عملگرا، و متمایل به دیپلماسی میدانستند که در مقایسه با جانشینش (سعید جلیلی) انعطاف بیشتری داشت.
این در حالی است که آنها معتقد بودند که اختیارات محدود لاریجانی و دخالتهای احمدینژاد مانع از دستیابی به توافق شد. مارک فیتزپاتریک از مؤسسه IISS در سال ۲۰۰۸ گفت که اگر لاریجانی حمایت داخلی بیشتری داشت، ممکن بود از ارجاع پرونده به شورای امنیت جلوگیری شود.
بازگشت لاریجانی به شعام چه معنایی دارد؟
بازگشت علی لاریجانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، فرصتی برای احیای دیپلماسی عملگرایانه در سیاست خارجی ایران است. دوره پیشین او (۱۳۸۴-۱۳۸۶) با دستاوردهایی مانند حفظ مذاکرات با اروپا و پیشنهاد مدالیته همراه بود، اما اختلافات با احمدینژاد و ارجاع پرونده به شورای امنیت، موفقیتهای او را محدود کرد.
مدالیته بهعنوان چارچوبی برای اعتمادسازی، نشاندهنده رویکرد لاریجانی به دیپلماسی گامبهگام بود، اما محدودیتهای داخلی و بیاعتمادی غرب مانع از تحقق آن شد. مقامات اروپایی مانند استرا و سولانا لاریجانی را مذاکرهکنندهای حرفهای اما محدود شده توسط سیاستهای داخلی میدانستند.
اما آیا لاریجانی میتواند، موانع داخلی بازمانده از دوره احمدینژاد را برطرف کرده و دیپلماسی موفقی را هدایت کند؟
۲۱۳/۴۲