*باز هم آقای رییسجمهور حاشیه ساخت و با انتشار یک بیانیه گفت مکاتبات رییس مجلس با دستگاههای اجرایی، فاقد وجاهت قانونی است. اما اینکه رییسجمهور لغو مصوبات مقامات دولتی از سوی مجلس را غیرقانونی میداند ریشه در رفتارهای ایشان دارد.با یک بررسی در عملکرد ایشان خواهیم دید که وی در دوره دوم ریاستجمهوری خود شیوه دیگری را پیش گرفته و مکررا اعلام کرده است قانونی را که مجلس تصویب میکند اگر مطابق برداشت و رضایت دولت بود، قبول میکند و در غیر این صورت مجلس را به گفته خودش در راس امور نمیداند و به عنوان قوه مقننه قبول ندارد.
* ایشان یک بار هم در این خصوص نامهیی به مقام معظم رهبری نوشتند که رهبری بررسی این نامه را به شورای نگهبان ارجاع دادند. یکبار دیگر هم این موضوع را در سطح سه قوه مطرح کردند و موضوع تا جایی پیش رفت که شورای حل اختلاف سه قوه تشکیل شد.
*در قصه پاسخ به سوالات مجلس هم بهطور قاطع اعلام میکنم رییسجمهور به هیچ سوالی پاسخ قانونی ندادند و در نهایت هم گفتند اگر نمره کمتر از 20 بدهید بیانصافید یا نامردید. این ادبیات ایشان نخستینبار نبود که دیده میشد، بارها در عرصه بینالمللی و مصاحبههایشان از لغات و عباراتی استفاده کردند که دون شأن جایگاه رییسجمهور بود و در نهایت هم به سبب سکوت مجلس در این موارد، مجلس را با همین ادبیات مورد بیاحترامی قرار دادند و اثبات کردند اگر قانونی مطابق با میل و خواسته ایشان نباشد تمکین نمیکنند و گفتند در امر نظارت، قوه مجریه تشخیص میدهد و عمل میکند که این رفتارها نشان از عدم تمکین در مقابل قانون دارد.
*به نظر میرسد علت عمده این رفتارها و اظهارنظرها این است که احمدینژاد ماههای آخر ریاستجمهوری خود را سپری میکند و در حالی که نتوانسته به وعدههایی که درباره تورم و اشتغال و مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی داد عمل کند. از این رو همانند اطرافیانش نهایت سعی خود را برای ایجاد حاشیه به کار گرفته تا با حاشیهسازی افکار را از اصل موضوع منحرف کند.
*واقعیت این است که ایشان با همه امکاناتی که در اختیار داشت نه تنها نتوانست وعدههای خود را عملی کند بلکه اوضاع را بغرنجتر هم کرد و اگر کسی به ایشان اعتماد میداد که دور بعدی هم رییسجمهور است، از شیوه دور اول و دولت نهم استفاده میکرد و مردم را به دادن وعدهها دلخوش نگاه میداشت اما حالا چاره را در این دیده که قوه مقننه را زیر سوال ببرد.
*ایشان لجبازی را سر لوحه کار خود قرار داده است و در تلاش است ثابت کند مجلس در راس امور نیست و به این موضوع بیتوجه است که این حواشی به نظام و مردم و آرمانهای نظام خدشه وارد میکند و درگیری قوا و تضعیف نظام و هرز رفتن استعدادهای جامعه را در پی دارد و حل مشکلات مردم را به تعویق میاندازد وگرنه آنچه که روال بوده، این است که قوانین عادی را مجلس و قانون اساسی را شورای نگهبان در دست دارند و هر چه غیر از این موضوع، نشان از عدم تمکین در برابر قانون دارد.
/29217