به گزارش خبرآنلاین، روزنامه خراسان نوشت: درواقع اهرم نفوذ چین در بحران ایران-اسرائیل محدود است و بیش از هر چیز از وزن اقتصادی و ظرفیت میانجیگریاش میآید، نه از اراده پکن برای مداخله سخت در بحران.
از طرفی دیگر، اگرچه آمریکا تهدید شماره یک چین است اما مسئله اسرائیل برای آنها نقش «متغیرِ واسطهای» در چانهزنیهای بزرگتر با آمریکا و غرب را دارد، نه تهدیدی که حاضر باشند بهخاطرش هزینه های پرریسکی بدهند.
در واقع سیاست امروزِ چین در قبال بحران فعلی میان ایران و اسرائیل «بیطرفیِ سودمحور» است؛ مخالفت لفظی با حملات، تأکید مکرر بر آتشبس و حمایت انسانی، حفاظت از شریانهای انرژی و مالی و تنظیم سریع جریانهای نفتی بهمحض بالا رفتن ریسک. این چارچوب یک پیام شفاف دارد: چین «مدیریتگر ریسک» میماند و «بازیگر میدانی» نمی شود.
ایران در چنین وضعیتی چه باید بکند؟ پاسخِ واقعگرایانه این است حداقل در بازه زمانی فعلی نمی توان توقع حضور و حمایت امنیتی پکن از تهران را داشت بلکه باید بر این تمرکز شود که بتوان منافع چین را با ثبات منطقهای به شکل بیشتری هم راستا کرد. خصوصا با بازی روی کارت جریان انرژی و کشتیرانی تا پکن انگیزه ملموس بیشتری برای حفظ جریان خرید نفت و تلاش برای کاهش تنش در منطقه را داشته باشد.
همچنین به میدان آوردنِ ظرفیت میانجیگریِ چین در قالب گفتوگوهای نظامی–امنیتیِ محدود و موضوعمحور و در نهایت، سرمایهگذاری بر بازدارندگی و تابآوریِ داخلی بهمثابه پیششرط هر نوع کمک بیرونی می تواند از سیاست های قابل اجرای مبتنی بر منافع ملی ایران باشد. هر قدر هزینه حمایت از ایران برای پکن پایینتر و منافعش در ثبات ایران بالاتر تعریف شود، «بیطرفیِ سودمحور» چین بیشتر به نفع تهران کار میکند، بیآنکه قرار باشد به عنوان همپیمانی جنگی درکنار ایران بایستد.
23302