عطا نویدی: پیش از حسین تهرانی، تمبک جایگاه شایستهای در موسیقی ایران نداشت، اما او با تأثیر از استاد ابوالحسن صبا توانست تمبک را به جایگاه یک ساز مستقل و دارای شخصیت در موسیقی ایران برساند. در دوران حسین تهرانی و پس از او، نوازندگان و معلمان برجستهای در زمینهی تمبک نوازی ظهور کردند که هر یک شیوهی خاص خود را داشتند، بهمن رجبی یکی از آنها بود. او سالها عمر خود را صرف اصلاح جنبههای تکنیکی ساز تمبک و ارتقای جایگاه آن در موسیقی ایران کرد. او به نقش هر دست در نوازندگی تمبک به صورت مستقل نگاه میکرد و در مکتب او این استقلال دو دست باعث اجرای ریتمهای پیچیدهتر و تکنیکیتر شد.
رجبی روحی سرکش و بیتاب داشت و همین روحیه باعث شد در کلاس حسین تهرانی دوام نیاورد.هرچند تنها چهارماه از کلاس امیرناصر افتتاح بهره برد، اما همواره او را معلم واقعی تمبک میدانست و خود را مدیون او میدانست.امیرناصر افتتاح، معلمی دلسوز بود که هنرمندان بسیاری، از جمله بهمن رجبی،مرتضی اعیان و محمد اسماعیلی را به جامعه موسیقی معرفی کرد؛هر یک از این هنرمندان تأثیرگذاری استادان زمان خود شدند.
روح سرکش رجبی از جوانی او را شخصیتی منحصربهفرد ساخت و باعث شد زندگی را به شکل «بهمنگونه و رجبیوار» ادامه دهد. نگاه آرمانی به زندگی و روحیه مبارزه با بیداد، او را شخصیتی مبارز ساخت که اهل تساهل و تسامح نبود. این روحیه پس از دوران زندانش در وی تشدید شد. او از ریا و تعارفات روزمره متنفر بود و بیشتر از آنکه بنوازد، مینوشت و صحبت میکرد. ابایی نداشت که نظرات خود را با صراحت و گاهی تند بیان کند، تا جایی که حتی نزدیکترین دوستان و شاگردانش را هم میرنجاند.
شیفتهی احمد شاملو بود و خود نیز اشعاری می سرود که رد پای این شیفتگی در اشعارش به وضوح دیده می شد.
در دهههای پایانی عمر، رجبی زندگی دشواری داشت و تنهایی را بر ارتباط با دیگران ترجیح میداد. او تنها با حلقه محدودی از هنرمندان ارتباط داشت و زندگیاش را از طریق تدریس و در خانهای اجارهای میگذراند، و سالها از خانواده و فرزندانش جدا بود. شیوهی شهریه گرفتن او نیز منحصر به فرد بود: هر شاگرد را جداگانه به اتاق کوچکش دعوت میکرد و بنا بر توانایی مالی شاگرد، شهریه دریافت میکرد، بدون آنکه دیگر شاگردان از مبلغ پرداختی یکدیگر مطلع شوند. این روحیه قناعت او را هر سال حتی با افزایش کرایه خانه محتاجتر میکرد، اما هرگز از آرمانهایش دور نمیساخت.
بهمن رجبی در طول فعالیت هنری خود،علاوه بر تدریس شاگردان برجسته، تألیف کتابهای ارزشمند و ایراد سخنرانیهای فراوان، آثاری از خود به یادگار گذاشت که بر تارک موسیقی ایران میدرخشد. اجرای او در قطعه «سواران دشت امید» ساختهی حسین علیزاده، سالها به الگو و سرمشق نوازندگان و پژوهندگان تمبک تبدیل شد.
او در زندگی شخصی خود نیز از تعارفات و تعاملهای مرسوم به دور بود و هرگز اجازه نمیداد کنار نامش از کلمه «استاد» استفاده شود و فقط به «تمبک نواز» اکتفا میکرد. رجبی سالها در تنهایی زیست و در تنهایی از دنیا رفت. شاید تنها عباراتی که حال و زندگی او را وصف میکند، همان شعر شفیعی کدکنی باشد که سالها در خانه و پشت سر او روی دیوار نقش بسته بود:
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
59243