به گزارش خبرآنلاین روزنامه جوان نوشت: در واقع اقتصاد ایران تحت تحریمهای گستردهتر امریکا قرار دارد و بازگشت قطعنامههای شورای امنیت بیشتر کارکرد نمادین دارد. بنابراین این اقدام بیش از آنکه درآمد نفتی یا مبادلات ارزی کشور را تغییر دهد، بر روابط دیپلماتیک ایران با اروپا و مسیر مذاکرات آینده اثر میگذارد.
صادرات نفت؛ فرصتها و مسیرهای جایگزین
چین نیز خریدار راهبردی نفت ایران است. نیاز این کشور به نفت سنگین و فوقسنگین با صادرات روسیه - که عمدتاً نفت سبک دارد - کاملاً مطابقت ندارد. پالایشگاههای کوچک و متوسط چینی که مجموعاً ۲/۴ میلیون بشکه ظرفیت دارند، معمولاً نفت تحریمی ایران را خریداری میکنند. این واحدها به دلیل فعالیت محلی، کمتر تحت فشار سیستم بانکی امریکا یا شورای امنیت هستند. تثبیت جایگاه ایران بهعنوان تأمینکننده نفت سنگین در چین میتواند، مسیر صادرات را پایدار کند.
تهدید اصلی؛ روانی بودن ماجرا
مهمترین تهدید ناشی از مکانیسم ماشه نه در صادرات واقعی نفت، بلکه در سطح روانی بازار داخلی است. انتشار خبر بازگشت تحریمها میتواند بازار ارز را ملتهب کند، دلار را بالا ببرد و انتظارات تورمی را تشدید کند. همین نگرانی موجب میشود بخشی از سرمایهها از فعالیتهای مولد خارج و به سمت بازارهای امنتری مانند طلا و ارز حرکت کنند.
مکانیسم ماشه در سطح اقتصادی، تغییر معناداری در وضعیت فعلی ایران ایجاد نمیکند. فشار اصلی همچنان از تحریمهای یکجانبه امریکا ناشی میشود. اما در سطح روانی، این مکانیسم میتواند بازار ارز و انتظارات تورمی را برای مدتی تحتتأثیر قرار دهد. پاسخ به این چالش نه در سطح شورای امنیت، بلکه در توان سیاستگذاران داخلی برای مدیریت بازار و بازگرداندن اعتماد عمومی نهفته است. اگر دولت بتواند با ترکیب دیپلماسی انرژی در خارج و سیاستهای هوشمندانه ارزی در داخل، پیامدها را مدیریت کند، مکانیسم ماشه از یک تهدید جدی به یک شوک کوتاهمدت تقلیل خواهد یافت.