متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی گفت: در یک بازه ۱۰ ساله حجم مخزن دریاچه ارومیه که ۱۴.۵ میلیارد متر مکعب است، می‌تواند دوباره پر شود، اما...

به گزارش خبرآنلاین،علی ارواحی متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی گفت: زمستان گذشته به سبب اینکه بارش هایی رخ داده بود، دریاچه ارومیه تا حدودی حیات داشت. اما با شروع فصل گرما و مشخصا اوایل مردادماه گزارشی ارائه شد و نشان داد که تراز آب دریاچه ارومیه تا ۱۲۶۷.۷۴ سانتمیتر کاهش یافته است، این یعنی حداقل اختلافی حدود ۴ متر و ۳۶ سانتمیتر پایین‌تر از سطح تراز اکولوژیک دریاچه که عدد ۱۲۷۴.۱ است.

ایرنا در خبری نوشت:وی ادامه داد: در همان گزارش آمده بود که وسعت دریاچه به حدود ۶۰۰ کیلومتر مربع رسیده است که در این شرایط اختلاف آن با وسعت دریاچه در شرایط اکولوژیک که ۵ هزار کیلومتر مربع بوده بسیار زیاد است، یعنی ۴۴۰۰ کیلومتر پهنه دریاچه کوچک‌تر شده است، حجم مخزن هم به نیم میلیارد متر مکعب رسیده که اختلاف ۱۴ میلیارد متر مکعبی با حجم اصلی مخزن که ۱۴.۵ میلیارد متر مکعب است، نشان می‌دهد.

این متخصص محیط زیست بیان کرد: از اوایل مرداد تاکنون گزارش دیگری از سوی سازمان‌های مسئول ارائه نشده است، اما با توجه به تشدید گرما و شرایط تبخیر، قابل انتظار است که آن محدود آب باقیمانده در دریاچه هم به‌تدریج تبخیر شود و همان پهنه را هم از دست بدهیم.

ماجرای تصاویر ماهواره‌ای ناسا از دریاچه ارومیه

ارواحی درباره تصویری که از دریاچه ارومیه منتشر شده و آن را به ناسا منتسب می‌دانند، اظهار کرد: در اینجا می‌توان به چند نکته اشاره کرد. اول اینکه در وهله اول باید مراجع رسمی داخلی تایید کنند که این تصویر دریاچه ارومیه است. دوم اینکه به طور مرتب تصاویر ماهواره‌ای از دریاچه ارومیه منتشر می‌شود که اگر این اطلاع‌رسانی توسط نهادهای مسئول اتفاق بیفتد هم رسمیت، هم سندیت و هم فضای اعتمادسازی بیشتری را به وجود می‌آورد. بارها شنیده ایم که مسئولان اعلام کردند در حال پایش دریاچه‌ها به طور خاص دریاچه ارومیه هستند، پس انتظار می‌رود که این تصاویر از طریق مراجع رسمی داخلی منتشر شوند تا مردم در جریان وضعیت واقعی دریاچه قرار بگیرند.

وی ادامه داد: نکته سوم و مهم‌تر اینکه اخباری که منتشر شد عناوینی مانند «محو دریاچه ارومیه» در آن آمده است. این در حالی است که دریاچه محو نشده، بلکه صرفا شاهد بیشینه خشکیدگی دریاچه ارومیه در تمام ادوار حیات آن هستیم، آن هم در این فصل خاص. وقتی کلمه‌ای مانند «محو» را به کار می‌بریم در واقع چند پیام را صادر می‌کنیم. یکی اینکه دریاچه از دست رفت، ممکن است در کوتاه‌مدت و شرایط آنی افکار عمومی حساس شود، اما به‌تدریج این پیام در ذهن‌ها و افکار عمومی جا می‌گیرد که دیگر کار دریاچه تمام است و ممکن است آن روند مطالبه‌گری متوقف شود و این برای محیط زیست خطرناک است.

متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی گفت: دوم اینکه می‌تواند بهانه‌ای برای برخی از بخش‌ها و نهادهایی که در این زمینه کم‌کاری کرده‌اند باشد که آنها با استناد به اینکه دریاچه از دست رفته و دچار مرگ شده است، مدعی شوند که دیگر چیزی از آنها پرسیده نشود. بنابراین موضوع بسیار مهمی است که دقیق بگوییم دریاچه دچار بیشینه خشکیدگی خود شاید در تمام ادوار حیاتش شده است، اما معنی آن تمام شدن دریاچه ارومیه نیست، یعنی اینکه امید به بازگشت دریاچه وجود دارد.

احداث بیش از ۱۰۰ سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه

وی گفت: از اواخر دهه ۷۰ روند خشکیدگی دریاچه ارومیه آغاز شد. مهم‌ترین عامل آن هم بحث حکمرانی ناپایدار در حوضه آبریز است. بیش از یکصد سد در حوضه آبریز دریاچه ارومیه احداث شده و سطح زیر کشت بیش از ۱۲۰ درصد افزایش یافته است. از طرف دیگر، فاکتورهای اقلیمی تغییر کردند، بارش‌ها کمتر شدند و دما افزایش یافت. مجموعه این شرایط ما را به نقطه فعلی رساند.

چرا پروژه‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه موفق نبودند

متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی درباره اینکه چرا پروژه‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه چندان موفق نبوده‌اند، توضیح داد: چند دلیل وجود دارد. یکی اینکه مصرف آب در بخش کشاورزی در بالادست تقریبا کماکان با همان روند ناپایدار انجام می‌شود. در مواردی که پروژه‌های احیا بر افزایش راندمان آب کشاورزی و بهره‌وری تمرکز کردند و موجب صرفه‌جویی در مصرف آب شد نیز همان آب صرفه‌جویی‌شده صرف افزایش سطح زیر کشت و کشت‌های پرمصرف حوضه آبریز شد. بنابراین، به رغم پروژه‌های اجراشده، عملا همچنان الگوی مصرف را اصلاح نکرده‌ایم.

وی ادامه داد: موضوع بعدی اینکه در این سال‌ها حقابه دریاچه به طور پایدار، منظم و کامل داده نشده است. عدد ۳.۱ میلیارد متر مکعب را به عنوان حقابه دریاچه ارومیه داریم (البته گفته می‌شود ستاد احیا بررسی کرده و عدد ۳.۴ میلیارد متر مکعب را به عنوان حقابه زیست‌محیطی سالانه دریاچه معرفی کرده است)، اما متاسفانه این حقابه یا تامین نشده یا اگر هم تامین شده به شکل ناپیوسته بوده است. در نتیجه هر بهبود موقتی در فصول بارش، با شروع فصل گرما، دریاچه را به نقطه قبلی و شرایط بحران برگردانده است.

ارواحی بیان کرد: عامل بعدی سدها و زیرساخت هایی است که در حوضه آبریز دریاچه احداث شدند، اینها مسیر ورودی آب به دریاچه ارومیه را قفل کردند ضمن اینکه در مسیر انتقال آب از محل سدها، برداشت غیرمجاز آب سطحی را داریم، مجموعه این شرایط باعث شد سهم قابل توجهی از جریانات ورودی که در گذشته به دریاچه منتقل می‌شد مهار شود و در اختیار دریاچه قرار نگیرد، علاوه بر این متاسفانه به رغم تمام پروژه‌های احیایی همچنان برنامه منابع و مصارفی که سدها و رودخانه‌ها در حوضه آبریز دارند به شکل تقریبا قبلی اجرا می‌شود یعنی تغییر چشمگیری را حداقل در این برنامه‌های منابع و مصارف نمی‌بینیم .

اصرار ستاد احیای دریاچه ارومیه بر راه‌حل‌های سازه‌ای

ارواحی گفت: یکی از پروژه‌های احیایی بسیار پرسر و صدای ستاد احیای دریاچه ارومیه احداث تونل و خط انتقال کانی‌سیب بود که آن هم کمتر از وعده‌ها به دریاچه آب رساند. در ابتدا پیش‌بینی شده بود که ظرفیت انتقال این تونل تا ۶۰۰ میلیون متر مکعب باشد، بعد ظرفیت اسمی آن تا ۳۰۰ میلیون متر مکعب کاهش یافت و در نهایت هم گفته شد نهایت ظرفیت انتقال تا ۴۸۰ میلیون متر مکعب است، در نتیجه انتقال واقعی کمتر از برنامه‌ریزی انجام‌شده بود. حتی همین ظرفیت اسمی هم به طور دائمی در اختیار دریاچه قرار نگرفت. مثلا برخی سال‌ها شاید اصلا انتقالی نداشته و برخی سال‌ها هم متغیر بین ۱۳۰ تا ۲۲۰ میلیون متر مکعب از خط انتقال کانی‌سیب به دریاچه منتقل شد.

وی افزود: علاوه بر این، یکی دیگر از پروژه‌ها بحث بازچرخانی و تصفیه فاضلاب در استان‌های آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی بود که به نظر می‌رسد همچنان این پروژه به بهره‌برداری نرسیده است یا حداقل شاهد انتقال پساب‌های تصفیه‌شده به سمت دریاچه ارومیه نیستیم.

متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی تاکید کرد: حال جای سوال دارد که چرا ستاد احیای دریاچه ارومیه تا این حد به راه‌حل‌های سازه‌ای اصرار داشته است، البته بازچرخانی آب کاملا قابل دفاع است اما طرح انتقال کانی سیب خیلی اظهارنظرهای متناقضی داشت، اما در نهایت آن ظرفیت پیش‌بینی‌شده هم به دریاچه نرسید.

مدیریت چندپاره و آسیب اقتصاد سیاسی آب

این متخصص محیط زیست اظهار کرد: با وجود داشتن قانون و ضمانت‌های قانونی، متاسفانه مدیریت چندپاره و اقتصاد سیاسی آب، تضاد منافع برای نهادهای مختلف و فقدان ساز و کاری الزام‌آور برای رهاسازی حقابه نشان می‌دهد که ستاد احیا نتوانسته یکپارچگی نهایی، تفهیم منافع و ایجاد ساز و کار الزام‌آور برای رهاسازی حقابه را به عمل برساند.

وی تاکید کرد: البته تلاش‌های ستاد را نمی‌توانیم به شکل صفر و صدی بگوییم. در مواردی توانسته دستاوردهایی داشته باشد، اما در نهایت به آن هدفی که پیش‌بینی کرده بود، نرسید. همچنان یکی دیگر از مسائلی که به نظر من پاشنه آشیل ستاد احیا بود، تمرکز بیش از حد بر راه‌حل‌های سازه‌ای به جای اصلاح الگوی مصرف بود.

ارواحی گفت: به عنوان مثال، در نهایت اگر تونل کانی‌سیب با ظرفیت کامل هم اجرا شود، به همراه پروژه‌های بازچرخانی آب، در مجموع می‌توانند یک میلیارد متر مکعب آب به دریاچه برسانند در حالی که حقابه دریاچه ارومیه ۳.۴ میلیارد متر مکعب است. یعنی در خوشبینانه‌ترین حالت باز هم ۲ میلیارد متر مکعب کسری آب داشتیم. بنابراین اینجاست که ضرورت داشت اصلاح الگوی مصرف در حوضه آبریز مورد توجه بیشتری قرار گیرد.

وی تاکید کرد: بحث مدیریت چندپاره و اقتصاد سیاسی آب آسیب زیادی به دریاچه ارومیه وارد کرد. در سایر حوضه‌های آبریز هم آسیب‌زننده است. متاسفانه منافع و برنامه‌های بخشی باعث می‌شود خیلی از قوانین نادیده گرفته شود. بنابراین اقدامات نرم‌افزاری کاهش مصارف باید با حکمرانی پایدار آب در حوضه آبریز دریاچه توأم شود.

وی ادامه داد: علاوه بر این موارد، برداشت بی‌رویه آب زیرزمینی، فرونشست دشت‌ها و اضافه‌برداشت از آبخوان‌ها باعث شد که آبخوان‌ها در حوضه دریاچه ارومیه خالی شوند و این فرونشستی که پیرامون دریاچه ارومیه گزارش شده، برگشت‌پذیری سیستم را کمتر می‌کند. این هم یکی دیگر از عواملی است که باعث شده پروژه‌های احیایی نتوانند جوابگو باشند.

آیا دریاچه ارومیه را از دست داده‌ایم؟

ارواحی درباره اینکه با تمام اینها آیا دریاچه ارومیه را از دست داده‌ایم، گفت: به نظر می‌رسد دورنمایی که می‌توان برای دریاچه ارومیه متصور بود ۲ سناریو دارد. سناریوی اول ادامه وضع موجود است. یعنی اگر بدون کاهش معنادار در برداشت‌ها در حوضه آبریز و پرداخت پایدار حقابه اتفاق نیفتد، هر بارش خوبی فقط یک جهش موقت ایجاد می‌کند و با شروع فصل گرما دوباره افت تراز و خشکیدگی گسترده دریاچه ارومیه را شاهد خواهیم بود. در این شرایط آبخوان‌ها به‌تدریج تهی‌تر می‌شوند و فرونشست را تشدید می‌کنند. از طرفی کریستالیزه شدن نمک در بستر دریاچه بر شدت جزایر حرارتی دامن می‌زند و به‌تدریج احیا و بازسازی دریاچه سخت و سخت‌تر می‌شود.

وی افزود: اما سناریوی دوم این است که مدیریت مصرف آب را در بخش کشاورزی اصلاح کنیم و همزمان پرداخت واقعی و پایدار حقابه دریاچه ارومیه را در دستور کار قرار دهیم. به عنوان مثال، اگر سالانه ۳.۴ میلیارد متر مکعب حقابه دریاچه ارومیه به طور پیوسته داده و برداشت‌های کشاورزی به طور شفاف کنترل شوند و شاهد کاهش مصرف آب در کشاورزی باشیم، بازگشت سطح و زیست‌بوم دریاچه ارومیه می‌تواند به‌تدریج اتفاق بیفتد.

وی تاکید کرد: اگر حقابه ۳.۴ میلیارد متر مکعبی به طور مداوم و پیوسته به دریاچه داده شود سالانه حدود ۲ میلیارد متر مکعب تبخیر سطحی داریم. یعنی اندوخته دریاچه در هر سال حدود ۱.۵ میلیارد متر مکعب است. یعنی در یک بازه ۱۰ ساله دوباره حجم مخزن دریاچه ارومیه که ۱۴.۵ میلیارد متر مکعب است، به‌تدریج پر می‌شود.

لزوم افزایش تاب‌آوری اکولوژیکی دریاچه و سازگاری با شرایط اقلیمی

متخصص مدیریت زیست‌بوم‌های تالابی بیان کرد: در همین شرایط تغییرات اقلیمی و خشکسالی را داریم. در اینجا لازم است افزایش تاب‌آوری اکولوژیکی دریاچه و سازگاری با شرایط اقلیمی جدید را داشته باشیم که متاسفانه در این حوزه هم کار جدی انجام نشده است.

وی افزود: زمستان گذشته بارش‌هایی داشتیم و سیلاب‌های فصلی رخ داد، اما گزارش‌های متعددی ارائه شد که برداشت‌های غیرمجاز و غیرقانونی از آب‌های سطحی اتفاق افتاده است. یا اینکه چون مسیرهای سیلابی به سمت دریاچه هموار نبود، از این رو سیلاب‌ها از دسترس خارج می‌شدند و آبی به دریاچه نمی‌رسید. بنابراین، با افزایش تاب‌آوری، یعنی اینکه بتوانیم سیلاب را مدیریت کنیم، تا حد امکان منابع آب سیلابی به دریاچه ارومیه برسد، می‌تواند ریسک و هشدارهای ناشی از تغییرات اقلیمی و اثرات خشکسالی‌ها را کند کند. شاید نتوان آن را کامل از بین برد، اما می‌توان آنرا کنترل کرد.

کاهش حقابه دریاچه بیشتر از کاهش ۴۰ درصدی بارش است

ارواحی گفت: آمارها نشان می‌دهد در سال جاری حدود ۴۰ درصد بارش متوسط کشور زیر نرمال بود. اگر حقابه دریاچه ارومیه در این شرایط خشکسالی ۴۰ درصد کاهش پیدا کند قابل قبول است، اما می‌بینیم این کاهش حقابه به مراتب بیشتر از اختلاف بارش نرمال است. اینجا نشان می‌دهد که مدیریت و حکمرانی یکپارچه برای تخصیص حقابه دریاچه ارومیه وجود نداشته است. یک بخش از موضوع متوجه شرایط خشکسالی یا تغییرات اقلیمی است و بخش قابل توجهی در شکل حکمرانی و مدیریت منابع آب و الگوی مصرف ماست که باید مورد توجه قرار گیرد.

۲۲۳۲۱۷

منبع: ایرنا