پیش‌تر اسرائیل عمدتا تهدیدی برای محور مقاومت به شمار می‌رفت و کشورهای محافظه کار منطقه تلاش می‌کردند با تکیه بر روابط خود با آمریکا، از تهدیدات آن در امان بمانند. اکنون اما این کشورها خود را نیز در معرض تهدید مستقیم اسرائیل می‌بینند

خبرآنلاین - حمله به قطر از چند جهت اهمیت زیادی دارد. نخست اینکه این حمله به کشوری صورت گرفت که در دسته کشورهای محافظه کار خاورمیانه قرارمی‌گیرد؛ کشورهایی که برخلاف جبهه مقاومت، روابط و تعامل نزدیکی با غرب و ایالات متحده آمریکا دارند. اگر چه پیش‌تر، برخی اقدامات امنیتی و عملیات‌های محدود در این کشورها رخ داده بود، اما اقدام نظامی مستقیم علیه یک کشور حوزه خلیج فارس اتفاقی کم‌سابقه و بسیار مهم به شمار می‌رود.

این اقدام چند پیام آشکار داشت. پیام نخست برای کشورهای منطقه این است که در نظم جدیدی که نتانیاهو و رژیم صهیونیستی در پی تعریف آن هستند، هیچ کشوری از حملات احتمالی اسرائیل در امان نیست؛ چه کشورهای عضو محور مقاومت و چه کشورهای دیگر. به بیان دیگر، اسرائیل قصد دارد هر زمان که احساس تهدید امنیتی کند، در هر نقطه‌ای از منطقه اقدام نظامی انجام دهد. پیش‌تر این رژیم چنین الگویی را درغزه و کرانه باختری دنبال می‌کرد، سپس دامنه عملیات خود را به لبنان و سوریه گسترش داد و اکنون وارد سطح تازه‌ای شده است. حمله به قطر می‌تواند آغاز روندی باشد که در آن اسرائیل کل منطقه را حوزه عملیات آزاد خود تلقی کند.

پیام دوم حمله به قطر این بود که بازیگرانی که تاکنون تصور می‌کردند با اتخاذ سیاست‌های دوگانه می‌توانند ازآسیب درامان بمانند، دیگر مصونیت ندارند. کشورهایی مثل قطر، ترکیه و حتی مصر تلاش می‌کردند از یک سو با گروه‌هایی مانند حماس ارتباط و حمایت‌هایی داشته باشند و از سوی دیگر با رژیم صهیونیستی نیز روابط محدودی برقرار کنند و نقش میانجی ایفا نمایند. این حمله نشان داد که چنین سیاستی از نظر اسرائیل قابل پذیرش نیست و این کشورها نیز می‌توانند هدف حملات مستقیم قرار گیرند.

نکته سوم این است که رژیم صهیونیستی با این حمله، قصد دارد برتری نظامی خود را به رخ منطقه بکشد ونظم امنیتی جدیدی را شکل دهد. استفاده از موشک‌هایی که حتی از دریای سرخ شلیک شده‌اند، پیامی آشکار به همه کشورهای منطقه است ،به این معنی که اسرائیل قادر است در هر زمان و مکانی اقدام نظامی انجام دهد و هیچ مرزی مانع آن نخواهد بود.

نخستین تاثیراین اقدام نظامی بر کشورهای منطقه تغییر نگاه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به رژیم صهیونیستی است. پیش‌تر اسرائیل عمدتا تهدیدی برای محور مقاومت به شمار می‌رفت و کشورهای محافظه کار منطقه تلاش می‌کردند با تکیه بر روابط خود با آمریکا، از تهدیدات آن در امان بمانند. اکنون اما این کشورها خود را نیز در معرض تهدید مستقیم اسرائیل می‌بینند. به همین دلیل است که در نشست‌های اخیر حتی مصر بحث تشکیل نیروی مشترک منطقه‌ای را مطرح کرده است. این موضوع نشان می‌دهد سطح نگرانی در میان دولت‌های عربی بالا رفته است.

از منظر روابط دوجانبه، به نظر می‌رسد همکاری‌های نظامی و امنیتی غیرعلنی برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی رو به کاهش گذاشته است. خبرهایی منتشر شده مبنی بر اینکه عربستان سعودی سطح همکاری‌های امنیتی خود با اسرائیل را کاهش داده و حتی امارات متحده عربی که بیشترین روابط را با این رژیم داشت، اکنون با احتیاط بیشتری پیش می‌رود. برای نمونه، وزارت خارجه امارات نفر دوم سفارت اسرائیل در ابوظبی را احضار کرده که این موضوع در نوع خود کم‌سابقه است.

مسئله دوم این است که فشارهای ناشی از اقدامات اسرائیل می‌تواند نقش آمریکا در حمایت از این کشورها را تحت تاثیر قرار دهد. آمریکا که پیش‌تر تلاش می‌کرد در قالب «پیمان ابراهیم» کشورهای منطقه را به نزدیکی بیشتر با اسرائیل سوق دهد، اکنون با مشکل تازه‌ای روبه‌رو است. چرا که رژیم صهیونیستی خود به تهدیدی برای متحدان سنتی واشنگتن در خلیج فارس تبدیل شده است.

در عین حال باید توجه داشت که ساختار سیاسی این کشورها مبتنی بر دولت-ملت به معنای کلاسیک نیست و حکومت‌هایشان بیشتر بر پایه روابط قبیله‌ای و حمایت خارجی اداره می‌شوند. بنابراین، احتمال دارد این دولت‌ها برای کاستن از تنش، به سمت ترمیم روابط با اسرائیل حرکت کنند. برای نمونه ممکن است قطر حمایت خود از گروه‌هایی مانند حماس را کاهش دهد یا امارات و بحرین در تعاملات خود با رژیم صهیونیستی محتاط‌تر شوند. در این حالت، اسرائیل به هدف خود یعنی تحمیل نظمی مبتنی بر زور و بازدارندگی نظامی نزدیک خواهد شد.

با این حال، این روند دو سویه است. اگر کشورهای منطقه بتوانند با اتکا به همکاری‌های مشترک (برای مثال با محوریت ایران، ترکیه و مصر) و با حمایت قدرت‌هایی مثل چین و روسیه، نوعی توازن ایجاد کنند، احتمالاً می‌توانند در برابر تحمیل نظم صهیونیستی مقاومت کنند. اما اگر اختلافات و فاصله‌های میان این کشورها همچنان باقی بماند، اسرائیل موفق خواهد شد نظم مورد نظر خود را بر منطقه تحمیل کند.

در نهایت اینکه حمله به قطر یک نقطه عطف است. این حمله نشان داد اسرائیل نه تنها جبهه مقاومت، بلکه کشورهای محافظه کار و حتی نزدیک به غرب را نیز در دایره تهدیدات خود قرار داده است. اکنون پرسش اصلی این است که آیا کشورهای منطقه به سمت همگرایی و ایجاد سازوکارهای امنیتی مشترک حرکت می‌کنند یا اینکه در سایه ترس از اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی، به پذیرش تدریجی «نظم تحمیلی» تن خواهند داد.

کارشناس روابط بین الملل

۲۱۲/۴۲

منبع: خبرآنلاین