مهرداد بخشی: کارگردان «مرجان» در این مصاحبه از پروژه جدید خود با عنوان «چهل مرغ بلورین» خبر داد؛ فیلمی طنزآمیز که فقدان پیامهای اخلاقی ساده در سینمای امروز ایران را هدف گرفته و در مرحله جذب سرمایهگذار و اسپانسر است. علیمیرزایی با اشاره به همکاری احتمالی با سام درخشانی و پژمان جمشیدی، تأکید کرد که قصد دارد تجربه موفق آثار گذشته را در قالبی تازه و جذاب برای مخاطب عام بازآفرینی کند. او با نگاهی خوشبینانه، آینده سینمای کمدی را به خلاقیت سازندگان، شناخت جامعه و خواست مخاطب میداند و بر این باور است که این ژانر هنوز ظرفیت جذب مخاطب را دارد.
علیمیرزایی همچنین به چالشهای ورود نسل جدید فیلمسازان به سینمای کمدی اشاره کرد و راهحلهایی از جمله ریسکپذیری بیشتر تهیهکنندگان و بهرهگیری از تحقیقات جامعهشناسی و روانشناسی برای خلق آثار نو ارائه داد.
او فیلمنامههایی چون«تختهگاز»، «در مدت معلوم»، «پارادایس» و «کاتیوشا» را نوشته است. او در سال 1397، اولین فیلم بلند سینماییاش به نام «پالتو شتری» را در مقام کارگردان ساخت. در ادامه گفتوگو خبرآنلاین را با او میخوانید.
اقبال کمدی در گیشه
مهدی علیمیرزایی معتقد است که سینمای کمدی به دلیل استقبال مخاطبان، همچنان جایگاه ویژهای در گیشه دارد. او میگوید: «تا زمانی که مخاطب از فیلمهای کمدی استقبال میکند، این ژانر جایگاه خود را روی پرده حفظ خواهد کرد. مردم به کمدیهایی که لایههای فکری سادهتری دارند یا از ادا و اطوارهای ایدئولوژیک پرهیز میکنند، علاقه بیشتری نشان میدهند.»
به گفته این کارگردان، تهیهکنندگان که عموماً محافظهکارند و به دنبال کاهش ریسک مالی هستند، با مشاهده موفقیت فیلمهایی مانند «آینه بغل» یا «هتل»، بدون تحلیل عمیق به تکرار همان الگوها روی میآورند. او توضیح میدهد: «تهیهکنندگان به یکدیگر نگاه میکنند و اگر فیلمی در گیشه موفق شود، سعی میکنند همان موقعیت را بازتولید کنند، بدون اینکه لزوماً به کیفیت یا نوآوری توجهی داشته باشند.»
چرخه طبیعی تغییر در سینمای کمدی
علیمیرزایی بر این باور است که نمیتوان از بیرون به سینمای کمدی تحمیل کرد که چه مسیری را طی کند. او میافزاید: «این تماشاگران هستند که بهتدریج از برخی مدلهای کمدی دلزده میشوند. وقتی اقبال عمومی به بازیگر یا سبک خاصی کاهش مییابد، این موضوع بهصورت طبیعی در دفاتر تهیهکنندگی مطرح میشود و بازار خودبهخود مسیرش را اصلاح میکند.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا فیلمهایی مانند «ناجورها» یا «جزایر قناری» را میتوان مصداق کمدیهای نازل دانست، میگوید: «من با این دیدگاه موافق نیستم. این فیلمها مخاطب خودشان را دارند و نمیتوان به صرف شکننده بودن اقتصادشان، آنها را بهسادگی مورد انتقاد قرار داد. اما میتوان توصیه کرد که ریسکپذیری بیشتری در خلق موقعیتهای جدید و بالا بردن کیفیت آثار صورت گیرد.»
تأثیر تغییرات اجتماعی بر کمدی
این کارگردان با اشاره به سرعت بالای تغییرات اجتماعی در ایران، معتقد است که کمدیهایی که عمدتا بهعنوان کمدیهای موفق دهههای پیش از آنها نام برده میشود، پاسخگوی نیازهای همان دوران بودند. او توضیح میدهد: «در آن زمان، فیلمها با نیازها و هنجارهای اجتماعی مخاطب همان روز همخوانی داشتند و حس طنز را در تماشاگر برمیانگیختند. اما امروز، نسل جدید سینمارو به موضوعات متفاوتی میخندد. سرعت تغییرات اجتماعی، سیاسی و اخلاقی و حتی تکنولوژیک، به حدی است که در یک دهه، چندین دوره متمایز را تجربه میکنیم. به عنوان مثال تولید انبوه کلیپهای طنز اینستاگرام بدون هیچ محدودیتی، روی سلیقه تماشاگر سینما رو تاثیر گذاشته. این کلیپها کوتاه، سریع و بیپرده و بیاعتنا به ملاحظات ممیزی که در سینما هست، موقعیت طنز میسازند و یک خنده سریع را به تماشاگر میدهند. اگر کمدی ساز الان با ریتم دهه پیش و مقدمهچینیهای طولانی، سعی در خنداندن کند از تجربه تماشاگر عقب میافتد.»
علیمیرزایی تأکید میکند که خلق کمدی موفق به خلاقیت و شناخت دقیق نیازهای مخاطب بستگی دارد: «نمیتوان از بیرون سینما به شکل دستوری روی آن تاثیر گذاشت. در هر گروه فیلمسازی، عوامل موثر در شکلگیری یک پروژه، از تهیه کننده گرفته تا نیروهای خلاقه و بدنه اجرا، کلاس فکری و تحلیلهای خاص خودشان را به کار منتقل میکنند. اگر تحلیلها درست و همراه با درک درست از امور باشد، محصول نهایی، محصول با کیفیتی خواهد بود اما اگر تحلیلها اشتباه باشد کار کیفیت لازم را ندارد. این جاست که منتقدین و تحلیلگران میتوانند موثر باشند. این منتقدان هم در بُعد سلبی هم در بُعد ایجابی، میتوانند در تصمیمسازیها موثر واقع شوند. مثلا با تحلیل دقیق نشان بدهند که عوامل موفقیت فلان فیلم چه چیزی هست و چه چیزی نیست و سهم هر کدام از این عوامل دقیقا چقدر است. منتقدین و تحلیلگران لازم نیست متعلق به حوزه سینما باشند، سایر حوزهها مثل روانشناسی، جامعهشناسی یا تاریخ، میتوانند به وضعیت کنونی مردم ما نگاه کنند و با ابزارهای خود، نشان دهند که جمعیت سینما رو به چه سوژههای جدید و بکر دیگری غیر از آنچه باب شده، ممکن است علاقمند باشد. در یک کلام، یکی از بازوهای اصلاحی قوی در سینمای امروز ما تحلیلهای دقیق و عالمانهای است که از حوزههای دیگر معرفتی، به غیر از خود دنیای سینما میتواند افق گشایی و یا اعتبار سنجی کند. حتی افکارسنجیهای دقیق از جامعه مخاطب هم میتواند،ابزارهای قوی تحلیل و مهم تر از آن برگ برنده یک تولیدکننده فیلم، در ابداعات جدید باشد.»
چالش ورود نسل جدید به سینمای کمدی
درباره موانع ورود نسل جدید به سینمای کمدی، علیمیرزایی معتقد است که انحصار در این حوزه تا حدی وجود دارد، اما راهحل در آموزش و ریسکپذیری تهیهکنندگان نهفته است. او میگوید: «همهچیز به تهیهکننده و سرمایهای که در اختیار پروژه قرار میگیرد، بستگی دارد. اگر تهیهکنندگان با آگاهی از شرایط اجتماعی و تحقیقات روانشناختی و جامعهشناختی به سراغ ایدههای نو بروند، میتوانند فضا را برای نسل جدید باز کنند.»
وی با تأکید بر اهمیت استفاده از دانش روز در فیلمسازی، میافزاید: «تحقیقات جامعهشناسی و روانشناسی درباره ناهنجاریهای اجتماعی میتوانند به خلق کمدیهای مؤثرتر کمک کنند. مهم نیست که نویسنده یا کارگردان از نسل قدیم باشد یا جدید؛ آنچه اهمیت دارد، بهرهگیری از نگاه و ایدههای تازه است.»
چلمرغ بلورین
علیمیرزایی در پایان از پروژه جدید خود با عنوان «چلمرغ بلورین» خبر داد که در مرحله جذب سرمایهگذار و اسپانسر قرار دارد. او درباره این فیلم میگوید: «این اثر نگاهی طنزآمیز به فقدان پیامهای اخلاقی ساده در سینمای کنونی ایران دارد. در گذشته، اکثر فیلمها، هیچی هم نداشتند، حداقل یک پیام اخلاقی جمعوجور را برای مخاطب پختوپز میکردند، اما امروز بسیاری از آثار از کارکرد خود بهعنوان یک رسانه که میتواند فرهنگ مردم را ارتقا دهد غافل شدهاند. چلمرغ بلورین به همین امر میپردازد و شاید یک سوپرایز بزرگ برای سینمای ایران باشد چون قرار است با ورود یک چهره جدید به سینما، نوع کلیشهپردازیها در سینمای فعلی هجو شود.
او همچنین از همکاری احتمالی با سام درخشانی و پژمان جمشیدی خبر داد و افزود: گفتگوهای اولیه صورت گرفته و با تکمیل سرمایه گذاری بزودی پیش تولید را آغاز می کنیم.
مهدی علیمیرزایی با نگاهی خوشبینانه به آینده سینمای کمدی، معتقد است که این ژانر با تکیه بر خلاقیت، شناخت جامعه و ریسکپذیری میتواند همچنان مخاطبان را به سالنهای سینما بکشاند. او تأکید میکند که تغییرات در این حوزه، بیش از هر چیز، به خواست مخاطب و هوشمندی سازندگان بستگی دارد.
5959