به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محمدحسین لطیفی، سهشنبه شب، اول مهرماه، در برنامه تلویزیونی جامجم با اشاره به موانع و چالشهای موجود در سا خت آثار دفاع مقدس، گفت: واقعیت این است که کار دفاع مقدسی سخت است؛ چون اساساً کار سینما سخت است و دفاع مقدس هم مزید بر علت میشود. در بخش خصوصی بعید میدانم فیلم دفاع مقدسی ساخته شده باشد که بتوان نام برد. بیپیرایه بگویم، این نوع سینما بیشتر با سوبسید و حمایت دولتی ساخته میشود تا هم برای آیندگان رفرنس بماند و هم بتوان امروز به آن افتخار کرد یا از آن درس گرفت.
راه نو آنلاین در این مورد نوشت:
او با تأکید بر این که مشکلات از بخش فیلمنامه آغاز میشود، گفت: ما متن خوب نداریم. وقتی میگوییم کار دفاع مقدسی، اولین چیزی که به ذهن میرسد ساخت فیلم درباره شهدای خوشنام است. اما کمتر کسی به فکر ساختن فضای مکتب و تفکر آن شهدا میافتد. پیشنهاد شخصیام همیشه این بوده که اگر قصه خوبی داریم، میتوان آن را بر بستر جنگ روایت کرد. همه دنیا سینمای جنگی دارد و مخاطب هم پیدا میکند، اما ما چون صرفاً به شخصیتها میپردازیم و نه مکتب، به موفقیت نمیرسیم.
این کارگردان با اشاره به ضرورت تجربه در این حوزه، گفت: سینمای دفاع مقدس ژنرال میخواهد؛ یعنی کسی که بالای ۲۷ یا ۲۸ سال سابقه کار داشته باشد، قصه بشناسد و تجربههای متعدد پشت سر گذاشته باشد. در چنین شرایطی است که یک فیلم دفاع مقدسی جان میگیرد.
او بیان کرد: برخلاف آنچه همه میگویند، بودجه هست. اما مشکل از آغاز ماجراست؛ از انگیزه تهیهکننده و سهمی که خودش در کار میگذارد. من خودم همیشه در کارهای دفاع مقدسی یک سوم کمتر دستمزد گرفتم و حتی بخشی از حقالزحمهام را نگرفتم. این سینما جای آزمونوخطای کارگردانهای تازهکار نیست. اگر کارگردانی کار اول یا دومش را در این ژانر بسازد، حتماً باید مشاور قوی کنار دستش باشد تا دچار نقصان نشود. سینمای دفاع مقدس نباید صرفاً به چند انفجار، تانک یا جلوههای ویژه محدود شود. اصل ماجرا روایت قصه است و اینجاست که نیاز به نبوغ وجود دارد.
لطیفی افزود: فیلمهای جنگ جهانی دوم در دنیا بسیار بیشتر از فیلمهای دفاع مقدس ماست. آنها از دل همین روایتهای مستند و قصهمحور توانستهاند آثار ماندگار خلق کنند، در حالی که ما هنوز درگیر ضعف متن و روایت هستیم.
بودجه کل سینمای کشور به اندازه آسفالتکردن یک خیابان است
لطیفی تصریح کرد: بودجه کل سینمای کشور به اندازه آسفالتکردن یک خیابان است. بعد هم میگویند مافیای سینما! درحالیکه این بودجه بین چند متولی تقسیم میشود و از قبل هم معلوم است سهم چه کسانی است. مدیریت فرهنگی یعنی اینکه هدف وجود داشته باشد. در سینمای دفاع مقدس باید روحیه ایثار، سلحشوری و شجاعت را بهعنوان واکسیناسیون سالانه جامعه زنده نگه داریم.
این کارگردان با اشاره به الگوی روایت گفت: روایت قهرمان الزاما به اسمبردن از شهید نیاز ندارد. جذابیت قصه در بستر اتفاقات و جریانهای واقعی است، نه صرفاً در نامها. من صراحتاً میگویم که حالم خوب نیست. نه مثل بعضیها که بگویند دیگر کار نمیکنم؛ بلکه میگویم دلگیرم. من دو سال و نیم بدون بودجه کار کردم و تلویزیون هم بدهیهایش را نپذیرفت. دفاع مقدس فقط جنگ نیست؛ هر کسی که از مرزهای کشور دفاع کند قهرمان است. من وقتی «غریب» را ساختم، مردم کردستان پذیرفتند چون دیدند یک ایرانی آمده قهرمان آنها را زنده کند. امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز به وحدت داریم. بارها پرسیدهام چرا درباره ۳۴ روز مقاومت خرمشهر سریالی نساختهایم؛ درحالیکه میتوان هر قسمت را به یک روز اختصاص داد. در هر کشور دیگری بود، دهها اثر در این زمینه ساخته میشد.
مدیر فرهنگی باید دلسوزتر از هنرمند باشد
وی در پایان خاطرنشان کرد: من باور ندارم مدیر فرهنگیای در ایران باشد که از من دلسوزتر باشد، درحالیکه باید چنین باشد. مدیر فرهنگی فرمانده است و باید از سربازش دلسوزتر باشد. وقتی شما یک شخصیت را میگذاری، هزار صاحب دارد. بهعنوان کارگردان براساس قصه زندگیِ یک نفر که فرقی ندارد اسمش «مهدی» یا «رضا» کار کنی، دستت بازتر است؛ میتوانی اخلاقیات و رفتارها را آزادی بیشتری روایت کنی و بهجای تمرکز صرف روی نامِ واقعی، قصهای با هویت مستقل بسازی.
لطیفی گفت: مثال میزنم؛ در «غریب» سکانسی بود که شخصیت میگفت «محمد، نمیشه»، آقا محمد بروجردی هم در جواب میگفت نمیشه برای سوسنه که آن را حذف کردند؛ درحالیکه این حرفها واقعیتِ زندگیِ مردم بود.
وی افزود: اگر ما نامها را بسته کنیم، بسیاری از واگویههای عمومی و جزئیات زندگی را از دست میدهیم؛ بنابراین آزادیِ روایت برای خلق باورپذیری حیاتی است.
پروژههای عظیم؛ قصه کوچکِ انسانی لازم دارد
این کارگردان سینما و تلویزیون گفت: پروژههایی که سنگیناند و افتخار ملیاند — مثل پلها، تانکها، عملیاتها — وقتی به فیلم تبدیل میشوند، اگر فقط نمایشِ تجهیزات باشند، دیدنی نمیشوند.
وی افزود: اینها زمان دیدنی شدن را وقتی پیدا میکنند که به قصه دو برادر، درگیریهای انسانی، روابط خانوادگی و تضادهای درونی تبدیل شوند. جذابیتِ انسانی مهمتر از چند انفجار و نماهای تکنیکی است.
لطیفی گفت: یکی از دلایلی که باید با احتیاط کار کنیم این است که خانواده شهدا ممکن است راضی نباشند؛ گاهی جلوی اکران هم گرفته میشود.
وی افزود: زمان ساختن فیلم زندگی شهید بروجردی، هم من و هم حامد عنقا که نویسنده بود تا روز آخر تن و بدنمان میلرزید و تا روز آخر با خانواده شهید در تماس بودیم؛ تا اینکه همسر شهید قبل از اکران فیلم را دید و با چشمانی اشکبار گفت خودش بود. این یعنی میشد باور کرد.
لطیفی گفت: من ۱۳ ماه روی قصهای کار کردم که درباره نفوذِ جاسوسها و رویدادهای تاریخی جنوب بود؛ در آخر به خاطر اینکه دو شهید در پایانِ قصه وجود داشتند و یکی از آنها جاسوس هم بود، گفتند این را نمیتوان گفت.
وی افزود: اینکه بعضی حقایقِ پیچیده را بگوییم یا نگوییم، مسئله است؛ اگر آن فیلم ساخته میشد، شاید امروز خیلی از مسائل نفوذ و تاریخ بهتر فهمیده میشد.
لطیفی گفت: دفاع مقدس فقط تکرارِ جنگِ گذشته نیست؛ هر کسی که از مرزهای کشور دفاع کند، قهرمان است و ما باید این اسطورهها را زنده نگه داریم.
وی افزود: خوشحالم که بعضی مسئولان، حتی اگر پیش از این نادیده گرفته بودند، حالا قبول دارند که مردم نیاز به هر دو حس ملی و اسطورهای دارند و این ظرفیتِ سینماست که اینها را کنار هم قرار دهد.
این کارگردان سینما و تلویزیون با تأکید بر اهمیت توجه به نسل جوان و بهویژه نسل «زِد» گفت: ما باید اول آن نسل را بشناسیم. آنها ما را شناختهاند و از ما عبور کردهاند، بنابراین اگر میخواهیم با آنها حرف بزنیم باید به زبان خودشان سخن بگوییم.
وی افزود: آقای دهنمکی میگوید الان زمان بمباران کردن تلویزیون است، اما من میگویم نه؛ الان زمانی است که تلویزیون باید تمام تلاشش را بکند تا مخاطب دوباره برگردد و تازه آن فیلم را ببیند.
لطیفی تصریح کرد: وقتی پیچ باز نشود، سالها مخاطبانمان را در شهرهای بزرگ آرامآرام از دست میدهیم و این یک اشتباه بوده است. این مسئله نیازمند یک استراتژی مشخص است.
وی با اشاره به سینمای دفاع مقدس گفت: همانطور که در سینما نیاز به استراتژی داریم، در دفاع مقدس هم باید بدانیم چه میخواهیم انجام دهیم. دلیل ساخت برخی آثارم این بود که بگویم میتوانم فیلم کمدی هم بسازم، اما اولین کار و وظیفه من برگرداندن مخاطب است.
در ادامه این برنامه، مسعود دهنمکی تهیهکننده و کارگردان با اشاره به نحوه ساخت آثارش گفت: در مورد اخراجیها بحث بودجه گرفتن مطرح نبود، چون این فیلم با ۸۰ درصد سرمایه بخش خصوصی ساخته شد و تنها ۲۰ درصد آن را مرکز گسترش پرداخت.
وی افزود: به قول آقای فرید آن زمان همین ۲۰ درصد سود داد و توانستیم چند فیلم دیگر هم بسازیم.
دهنمکی تأکید کرد: همه فیلمهای من با پول بخش خصوصی ساخته شد، جز معراجیها که سریال بود و تلویزیونی ساخته شد. اما امروز دیگر بخش خصوصی حتی توان ساخت یک فیلم آپارتمانی را هم ندارد، چه برسد به فیلم جنگی. هزینه تولید در این حوزه بالاتر است و سختیهای خاص خود را دارد.
وی ادامه داد: بعضیها میگویند سینما یک صنعت است؛ اما من معتقدم سینما روح دارد. کسی که به محتوای کاری که میسازد اعتقاد نداشته باشد، روی پرده هم دیده میشود. بارها دیدهایم کسانی بودجههای کلان گرفتهاند ولی به اصل قصه اعتقاد نداشتند و نتیجه، ساخت فیلم ضد جنگ بوده است.
دهنمکی اظهار داشت: کشوری که جنگش دفاعی بوده، فیلم ضد جنگ نمیسازد. ما باید همچنان به نسلهای جدید پاسخ بدهیم که چرا جنگیدیم، چرا بعد از خرمشهر ادامه دادیم. اما برخی فیلمها طوری روایت میکنند که انگار ما مقصر بودیم و نباید میجنگیدیم.
وی با انتقاد از وضعیت مدیریت فرهنگی گفت: در حوزه فرهنگ به ژنرال فرهنگی نیاز داریم. به اسم جوانگرایی نباید افرادی بیتجربه و خام را بر سر کار آورد. مدیری که سواد نشانهشناسی و تحلیل فیلم نداشته باشد، نمیتواند تشخیص دهد که یک فیلم دفاع مقدسی در واقع ضد جنگ است.
دهنمکی خاطرنشان کرد: چند سال پیش فیلمنامهای درباره پرواز ۶۵۵ نوشتم که روایتش از آنسوی ماجرا بود؛ از نگاه آمریکاییها و بر اساس اسناد پنتاگون. اما گفتند الان وقت ساخت چنین فیلمی نیست چون در حال آشتی با آمریکا هستیم. این در حالی است که همین موضوع میتوانست بسیاری از شبهات امروز را پاسخ دهد.
وی افزود: سینمای جنگ آوردههای مهمی برای سینمای ایران داشت؛ از ورود دوربین دیجیتال گرفته تا جلوههای ویژه کامپیوتری. برای اولین بار این امکانات در سینمای جنگ استفاده شد و بعدها به کل سینما منتقل شد.
ساخت فیلم جنگی سختتر از خود جنگ است
دهنمکی با اشاره به خطرات ساخت فیلم جنگی گفت: به عنوان کسی که در جنگ حضور داشته میگویم ساخت فیلم جنگی سختتر از خود جنگ است. برای مثال در معراجیها چند متخصص و هنرمند جانشان را سر صحنه از دست دادند. اما این فداکاریها کمتر از شهادت در میدان جنگ نیست.
وی یکی از موانع جدی را بحران لجستیک دانست و گفت: ادوات جنگی مانند تانک و سلاح در دسترس نیست و باید با جلوههای ویژه جایگزین شود. حتی هنرورهای جنگی نیز نیازمند آموزش تخصصی هستند تا بتوانند بهطور حرفهای در صحنهها ایفای نقش کنند.
دهنمکی گفت: مدیر فرهنگی باید آیندهنگر و آیندهپژوه باشد و نیاز آینده را بفهمد. هنرمند هم بخشی از این رسالت را برعهده دارد، چون در میان مردم زندگی میکند و شاخکهای حساستری نسبت به جامعه دارد.
وی افزود: مدیران معمولاً در طبقه خودشان در ارتباط هستند، اما هنرمند با مردم زندگی میکند و احساسات جامعه را لمس میکند. وقتی وحدت ملی یا تقابل بین ایرانیت و اسلامیت بهوجود میآید، این یک زنگ خطر است که با هنر میتوان به آن پاسخ داد، نه با بخشنامه و زور.
دهنمکی ادامه داد: یادم میآید زمان سریال «معراجیها» همین بحث تقابل ایرانیت و اسلامیت، شهید گمنام و مجسمه کوروش در دانشگاهها مطرح بود. این مسائل را نمیشد با سخنرانی یا اجبار حل کرد، اما سریال توانست به زبان ساده توضیح دهد که شهید برای این رفته تا دانشجو بتواند روی همان صندلی بنشیند و درس بخواند.
وی گفت: حتی با طنز هم میتوان این مفاهیم را منتقل کرد. برای نمونه، وقتی در فیلم شهید موحددانش و شهید خرازی که هر دو یک دستشان قطع بود، کنار سربازان هخامنشی و ساسانی قرار گرفتند، این پیام داده شد که همه برای ایران جنگیدهاند؛ یکی در گذشته و یکی در امروز.
این کارگردان اظهار کرد: من معتقدم دو نوع فیلمسازی در حوزه دفاع مقدس وجود دارد؛ فیلمهایی که مدیران میپسندند و فیلمهایی که مردم مخاطب میپسندند. بین این دو تفاوت زیادی هست.
وی افزود: متأسفانه سالهاست سینمای کمدی سخیف شده و حتی فیلم اجتماعی درست هم ساخته نمیشود. در حالیکه طنز میتواند رویکردی ایدئولوژیک و اجتماعی داشته باشد، نه صرفاً شوخی جنسی و سطحی.
گیشه همه چیز نیست
دهنمکی تصریح کرد: من بهجد معتقدم گیشه همهچیز نیست. برخی فیلمها برای تاریخ ساخته میشوند و برخی برای آیندگان. حتی اگر در زمان حاضر فهمیده نشوند.
وی اضافه کرد: سینما سه ضلع دارد؛ صنعت، رسانه و هنر. اگر فیلم بهترین تکنیک را داشته باشد اما نتواند مخاطب جذب کند، اسمش سینما نیست بلکه تبدیل به فیلمی گلخانهای در آرشیو میشود.
این تهیهکننده گفت: زاویه ورود به قصهها باید متفاوت باشد تا حرفهای تکراری به گوش مخاطب نرسد. مثلاً در «اخراجیها ۲» که هواپیمای مسافربری را به اردوگاه میبرند، فیلمنامه ابتدا رد شد چون گفته بودند چنین چیزی تخیل است. اما همین زاویه متفاوت باعث موفقیت شد.
وی افزود: در سینمای دفاع مقدس نیاز به رویکردی تازه داریم. متأسفانه نگاه رسمی گاهی مقاومت را کوچک جلوه داد. امام (ره) گفته بودند کشوری با ۲۰ میلیون جوان باید ۲۰ میلیون تفنگدار داشته باشد، اما در عمل فقط سه میلیون نفر در جنگ شرکت کردند. این نشان میدهد ما نتوانستیم همه جوانان را پای کار بیاوریم.
دهنمکی یادآور شد: همیشه درباره مردان جنگ حرف زدیم اما درباره نامردان جنگ کمتر سخنی گفتهایم. در حالیکه شهید چمران میگفت وقتی شیپور جنگ نواخته میشود، مرد از نامرد تشخیص داده میشود.
وی افزود: اگر در ادبیات جهانی مثل «بینوایان» میتوان کشیشی متفاوت و تخیلی را روایت کرد، چرا در سینمای ما وقتی شخصیتی مثل حاج یوسف در «رسوایی» ساخته میشود، با آن مخالفت میکنند و فیلم را ممنوع میسازند؟
مسعود دهنمکی گفت: زمان شاید قضاوتها را عوض کند؛ وقتی اخراجیها ساخته شد، یک فرمانده تلاش کرد جمعآوری نامه کند تا فیلم اکران نشود، اما سالها بعد همان مردم زیر تابوت مجید قربانخانی را با افتخار میگرفتند.
وی افزود: زمان میگذرد تا جامعه به این نتیجه برسد که پرداختن به آدمها مهمتر از اسم و عنوان است، قهرمان یعنی کسی که از عشق و زندگی خویش میگذرد و جانش را به خطر میاندازد.
دهنمکی گفت: روایت رسمی جنگ از اتاقِ فرماندهی را بسیار دیدیم، اما از لحظه اعزام نیرو به جبهه و نیروی انسانی، آنچه در قبل و حین و بعد میگذرد، کمتر گفته شده؛ این سوژهها هزینه مادی و معنوی دارد و کارگردان را در معرض تحقیر و مقابله قرار میدهد.
وی افزود: بههمینخاطر برخی پروژهها مثل کربلای۴ دائم محل بحث و مناقشه میشوند و جراتِ پرداختن به آنها کم است.
این کارگردان تأکید کرد: هنر است که میتواند درباره خیانت، لو رفتن عملیات یا دلایل دیگر رخدادها حرف بزند؛ اگر دشمن را ضعیف نشان دهیم، عظمت کارِ جوانان خودمان درنیامده است، مدیر فرهنگی باید این تفاوتها را بفهمد.
دهنمکی گفت: فکر نکنید هرچه تانک و تجهیزات بیشتر روی پرده باشد عظمت بهتر منتقل میشود. عظمتِ عملیات وقتی از دل درام و دلِ انسانِ میدان بیرون بیاید دیده میشود؛ اگر اجازه ندهیم وارد ترس و شجاعتِ یک آدم شویم، مخاطب آن عظمت را حس نخواهد کرد.
وی یادآور شد: تولید فیلم جنگی هزینهها و مخاطراتِ خاص خود را دارد، از بحران لجستیک تا نبود ادوات نمایشی و این کارگران و متخصصان فنیاند که بارهای فنی و خطر صحنهها را به دوش میکشند.
دهنمکی در پایان گفت: مدیر فرهنگی باید بفهمد که چه چیزی در قابِ دوربین دیده میشود؛ باید درک کند عظمتِ یک عملیات در درام شکل میگیرد نه در شمار تانکها. اگر مدیر، سواد تحلیل و نشانهشناسی نداشته باشد، مسیر روایت اشتباه میرود و سرمایهها هدر میرود.
دهنمکی گفت: بعضی سوژهها یا شخصیتها نیاز دارند زمان بگذرد تا جامعه بتواند درباره آنها قضاوت کند. ممکن است یک نسل یا حتی خود فرزندان و والدین افراد، در ابتدا حساس باشند و هنوز آمادگی پذیرش واقعیت را نداشته باشند.
وی افزود: وقتی شما تلاش میکنید شخصیت واقعی را شبیهسازی کنید، حتی اگر درصد کمی از شباهت وجود نداشته باشد، بعضیها آن را رد میکنند؛ یعنی نمیتوانند با عدم شباهت کنار بیایند.
دهنمکی گفت: در ایران متأسفانه وقتی به یک قشر یا حرفه نزدیک میشوید، خیلی زود پای تعمیم کشیده میشود. اگر یک قاضی بد نشان داده شود، انگار همه قضات بد هستند؛ اگر یک پلیس یا پرستار بد باشد، همه آنها زیر سؤال میروند. حتی اگر کاراکتر شما جزئیات لهجهای داشته باشد، ممکن است جامعه آن را به کل جمعیت تعمیم دهد.
وی افزود: این اصل تعمیم خیلی جاها دست فیلمساز را میبندد و باعث میشود نتواند آزادانه شخصیتها را روایت کند.
دهنمکی گفت: در نهایت همه چیز به نگاه فیلمساز برمیگردد. در هالیوود و دیگر سینماهای جهان، حتی وقتی سریال یا فیلمی جنگی است، حاکمیت یا مسئولان معمولاً تبرئه میشوند؛ رئیسجمهور، قاضی یا مقام بالایی ممکن است در داستان ناجی باشند. این امیدبخشی در داستان است.
وی افزود: اما اگر نگاه انتقادی فیلمساز تخریبگرانه باشد، نه مصلحانه، داستان تبدیل به تخریب میشود؛ نه نقد و نه آموزش. حتی در دفاع مقدس، همه رزمندهها «آسمانی» نبودند؛ هم سیدمرتضیها بودند، هم مجید سوزیها. اگر نتوانستیم همه را کنار هم بیاوریم و نشان دهیم، اشکال به ما برمیگردد، نه به سوژهها.
دهنمکی تأکید کرد: اصل دفاع مقدس تغییر و تحول انسانهاست؛ این همان چیزی است که در همه جای داستانها و تاریخ اتفاق افتاده و باید از آن الهام گرفت.
دهنمکی گفت: وقتی اثری ساخته میشود، ابتدا با یک بایکوت مواجه میشود و سالها مورد انتقاد قرار میگیرد؛ بعد از ده سال، دوباره مجبور میشوند آن را پخش کنند و حتی تبلیغش کنند. در آن مقطع، همه فحش میدهند، اما بعد از گذر زمان، جایگاه اثر مشخص میشود.
وی افزود: نیاز امروز جامعه با نیاز زمان گذشته متفاوت است. آن چیزی که من عرض میکنم، روایت یک واقعیت است، نه ضعف. روز اول که آمدم اینجا، به آقای سیدحسن گفتم اینجا جای مناسبی نیست. این بازمیگردد به عدم اعتماد مسئولان؛ آنها همیشه فکر میکنند «من بیشتر از دیگران میفهمم».
دهنمکی گفت: هنرمند اگر صاحب اندیشه باشد، باید بتواند حرفهای عمیق را به زبان هنر منتقل کند، مثل مولانا که حرف عرفانی را برای دبستانی و دانشگاهی قابل فهم کرده است. حتی اگر حرف من اشتباه محاسباتی داشته باشد، باید فیلم ساخته شود تا روزی بتوان دربارهٔ آن حرف زد.
وی افزود: نوع روایت، قدرت دارد. حتی با تلخیهای جنگ، اگر کسی بلد باشد میتواند نگاه مسئولان خارجی را مشاهده کند. مثلاً در قطر، ایرانیها امروز با عزت و احترام بیشتری دیده میشوند؛ نگاه آنها نسبت به ایران، نگاه افتخار است، نه تحقیر.
دهنمکی گفت: وقتی میبینیم هنرمندان و ستارههای سینما و موسیقی در اروپا و آمریکا در خیابانها تظاهرات میکنند و سرود میسازند، ولی در ایران خبری نیست، این زنگ خطری است. حتی در غزه، پرچم ایران در کنار پرچم فلسطین دیده میشود؛ ایران به عنوان نماد دفاع از مظلوم شناخته میشود.
وی افزود: در گذشته، حتی فوتبال هم پیام سیاسی داشت. حشمت مهاجرانی زمان طاغوت برای حفظ مصالح ملی در یک مسابقه، از زدن چند گل خودداری کرد. امروز، هنرمندان ایرانی به ندرت موضع میگیرند و این به نوع روایت برمیگردد.
دهنمکی گفت: روایت لحظهای ضعف تولید میکند؛ مثلاً وقتی مسئولان رسمی کشور زبان رسانه را نمیشناسند یا حرفی میزنند که تولید قدرت نمیکند. شناخت رسانه و توانایی هنرمند برای ورود به قصه از زاویهای درست، بسیار اهمیت دارد.
وی افزود: اگر روایت درست باشد، تصاویر تظاهرات در جهان، نفرت جهانی از اسرائیل، و وقایع تاریخی قابل بازنمایی است و قدرت و عزت ملت را تقویت میکند.
دهنمکی گفت: بیاثر کردن رسانه ملی از طریق مدیریت اقتصادی غلط پلتفرمها و سینما، اولین و مستقیمترین لطمه را به کشور وارد میکند. وقتی تریبون رسمی خود را از دست بدهی، در زمانی که قصد داری حرف بزنی، امکان اثرگذاری نخواهد بود، به خصوص اگر مدیریت و مهندسی رسانهای درست انجام نشده باشد.
دهنمکی گفت: یک جا نیست که از اینها حساب بکشد. در چند سال گذشته بیش از دو تا سه هزار میلیارد تومان خرج این ژانرها میشود، اما مجموع مخاطبانشان به اندازه یکی از مخاطبان من هم نیستند. به همین دلیل میگویم چرا سیمرغ بارون میکنید، خوب بودجه هم بوده و الان هم هست، همه چیز فراهم است، اما وقتی فیلم ساخته میشود، مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند و لذت نمیبرد.
وی افزود: مسئله این است که یک مرکز مدیریت فرهنگی در کشور باید بیاید و اینها را بررسی کند. پلتفرمها و ارگانهای مربوطه سر جای خود هستند، اما بخش مهمی هم به مسئله دستمزدهای هنگفت بازیگران یا عوامل تولید برمیگردد؛ گاهی با هر قیمتی آنها را راضی میکنند تا در پروژهای حضور پیدا کنند، اما در نهایت محصول چه میشود؟
دهنمکی تأکید کرد: این رویه به خود صنعت سینما لطمه میزند. اتفاقات بدی در این حوزهها میافتد که کسی پاسخگو نیست. باید این مقوله مدیریت شود و نگاه پدرانهای به قصه داشته باشیم تا صنعت سینما سالمتر و اثرگذارتر باقی بماند.
۲۴۲۲۴۲