تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰

امید به بهتر نمودن کسی یا موقعیتی که همگان از بهبودش ناامیدند، وقتی به جای پاسخی درخور، به ضربه‌ای سخت و سهمگین، آن هم درست از همان جانب ختم می‌‏شود، چه پیامدی ممکن است داشته باشد؟! چه رسد به آن که چنین ضربه‌‏ای همان دیگران ناامید را هم درگیر خود کند.

«ناتور دشت» با دربرگرفتن چنین مضمونی، به مفهومی بزرگ‌تر در گستره رویارویی آدم‌‏ها با هم و حتی با خودشان می‌‏رسد و آن‌‏وقت است که مضامینی چون شجاعت ایستادن، ایستادن در برابر خطاهای کرده، جبران آن‌ها، پذیرفتن شکسته شدن چهره‌ قهرمانانه و نیز ایستادن برای دیگری و دیگران را در خود جای می‌‏دهد. درست همان وقت است که در به روی همه ترس‌‏ها و تباهی‌‏ها بسته می‏‌شود و آغازی دیگر شکل می‌گیرد؛ اگرچه با رنج، اگرچه با درد...

صحنه شکل‌‏گیری چنین درون‏مایه‌‏ای درست مطابق با آن طراحی شده و همه عناصر به‏‌قدری خوب کنار هم چیده شده که خطایی در آن به چشم نمی‏‌خورد.

این طراحی صحنه در فیلمبرداری اثر که متناسب با ساختار آن پیش می‌‏رود، به شکلی باورپذیر می‌‏نماید که مخاطب از همراهی آن باز نمی‌‏ایستد. فیلمبرداری فیلمی با این حجم از صحنه و عناصرش و نیز شخصیت‏‌ها و رویداد‏ها، کار ساده‌‏ای نیست، به‌‏ویژه آن‌جا که با حرکت‌‏های مناسب دوربین در شکل‏‌گیری فضای ملتهب آن سهمی به‌سزا دارد.

اما از همه این‌ها که بگذریم، ساختار روایی که کارگردان به آن رسیده و نیز کارگردانی بازی‏‌های متفاوت از شخصیت‏‌هایی که در تقابل با هم قرار می‏‌گیرند و به‌‏ویژه تغییر رویکرد آن‌ها در مسیر فیلم و نیز چندلایه‌بودن شخصیت‏‌های آن‌ها که به باورپذیری‌‏شان ختم شده، دشواری‌‏های خودش را دارد.

در «ناتور دشت» جمعیت زیادی گرد هم جمع می‌‏شوند؛ زن و مرد و خرد و کلان؛ از کشاورزان و هم‏ولایتی‌‏ها گرفته تا موتورسواران روستاهای اطراف. همه این‌ها قرار است مضمونی قابل احترام از همدلی و همراهی انسان‌‏ها را به نمایش بگذارند که جامعه ما در شرایط کنونی سخت به آن نیاز دارد.

این‌جاست که تقابل مضمونی اثر در دو طیف شخصیتی آن صورت می‌‏گیرد؛ دو کنش متفاوت از دو سوی متقابل. اما این مضمون وقتی تأثربرانگیز می‌‏شود که متوجه می‌‏شویم رویداد هولناک در خانه کسی اتفاق افتاده که خود بانی و قهرمان جلوگیری از آن شده و اوست که ندانسته و تمام‌قد در دفاع از خطاکار ایستاده است.

موقعیت‏‌های فیلم یکی پس از دیگری، موقعیت‏‌های گریزناپذیر بعدی را پدید می‌‏آورند تا فضای پرالتهابی شکل بگیرد که مخاطبش را لحظه‌به‌لحظه منتظر رویدادی کند که اتفاق نمی‏‌افتد. از سوی دیگر و در همان زمان، وقوع اتفاق‌‏هایی را لحظه‌به‌لحظه ممکن می‌‏کند که مخاطب انتظارشان را ندارد. همه این‌ها فضایی سرشار از تأثر، امید و ناباوری را در برابر او می‏‌گذارد که مجالی برای تحملش نمی‌‏گذارد.

پیش رفتن شخصیت‏‌های فیلم در مسیری از انتخاب‌‏های‌شان، بازگشت پیش‏‌بینی‌نشده‌‏شان و سپس انتخاب مسیری کاملا متفاوت؛ مخاطب را چه بخواهد و چه نخواهد، در ماراتنی نفس‌‏گیر تا پایان فیلم پیش می‌‏برد، تا آن‌جا که می‌‏بیند که به ناگهان همه چیز تمام می‌‏شود... اما در اوج ناامیدی، دوباره در فضایی که شبیه‌‏اش را در سینمای هالیوودی شاهد بوده‌‏ایم، قهرمان فیلم برمی‌‏خیزد و می‌‏ایستد، حتی با زخم‌‏های تن، حتی با زخم‌‏های بدون مرهم روح. البته که در شکل‌‏گیری ساختار نهایی اثر و ریتم تپنده‌‏اش، تدوین درست آن را نمی‌‏توان نادیده گرفت.

بازیگران فیلم، حتی بازیگر کودک فیلم، همگی بازی‏‌هایی درخور و شایسته دارند، اگرچه نقشی که میرسعید مولویان آن را ایفا می‌‏کند، به دلیل دربرداشتن موقعیت‌‏های احساسی متفاوت بیشتر از دیگران به چشم می‏‌خورد و او هم به خوبی از عهده‌‏اش برمی‌‏آید. شخصیتی که اگرچه از ظاهرش برنمی‏‌آید، به تمامی منفی است و مدام در سیاهی بیشتر فرو می‌‏رود و سرانجام در آن غرق می‌‏شود.

جدا از همه عناصر ساختاری این فیلم، از نظر مضمونی، همدلی و کنار هم بودن جمعیت زیادی از مردم و نیروهای امدادی برای مسئله‌‏ای انسانی، آن هم برای خانواده‌‏ای که خودشان توان پیش‌بردنش را ندارند، مفهومی درخور تأمل است؛ مفهومی که می‌‏تواند الگویی باشد برای ما و حوادثی متفاوت که در پیرامون فضای اجتماعی امروزمان می‏‌بینیم.

«ناتور دشت» در جشنواره فیلم فجر امسال در بخش بهترین نقش مکمل مرد و طراحی صحنه نامزد دریافت جایزه سیمرغ بلورین شد که در نهایت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد.

۵۹۲۴۲

منبع: خبرآنلاین