به گزارش خبرآنلاین، «الی گرانمایه» کارشناس مسائل سیاسی و عضو اندیشکده «شورای روابط خارجی اروپا»، پس از بازگردانی تحریمها و قطعنامههای لغوشده ذیل توافق هستهای ۲۰۱۵ با اجرایی شدن «سازوکار ماشه» در ۲۸ سپتامبر، معتقد است تروئیکای اروپا که از این سازوکار علیه ایران استفاده کردهاند، باید از کارزار «فشار حداکثری» آمریکا فاصله گرفته و در عوض باب دیپلماسی را باز نگه دارند.
بنا بر روایت ایسنا، گرانمایه در گزارشی که در وبسایت این اندیشکده منتشر شده است، با اشاره به تحولات اخیر در رسیدگی به مسئله برنامه هستهای ایران، از جمله مذاکرات غیرمستقیم تهران–واشنگتن، حملات متجاوزانه به تاسیسات اتمی ایران از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی در ماه ژوئن و مذاکرات ایران با کشورهای اروپایی، نوشت: چرا تروئیکای اروپا با وجود سالها زمان خریدن برای افزایش تابآوریشان در مقابل برنامه هستهای رو به توسعه ایران، دقیقاً در زمانی که برنامه هستهای ایران دچار وقفه شده و پسرفت کرده بود، از بازگردانی تحریمها دست نکشیدند؟ یکی از ارزیابیها این است که آنها حاضر شدند این قمار را انجام دهند که فشار گذر زمان و تهدید از سر گرفتهشدن حملات اسرائیل منجر خواهد شد به اینکه ایران از روی ضعف تسلیم شود. ایران تسلیم نشد. مقامات ایران احتمالاً به این نتیجه رسیدهاند که اگر خواستههای تروئیکای اروپا را میپذیرفتند، غرب هدف را جابجا کرده و به سمت موشکهای آنها میرفت یا اسرائیل مانند ماه ژوئن مرتکب حملات نظامی در میانه تلاشهای دیپلماتیک میشد.
نگارنده معتقد است: همچنین ممکن است تروئیکای اروپا پذیرای پیشنهادهای لحظهآخری ایران بوده باشد اما نتوانسته است ترامپ را با خود همراه کند. به نظر میرسید که ترامپ پس از حملات ماه ژوئن با اعلام مکرر اینکه برنامه هستهای ایران «نابود شده است» از مسئله ایران دست کشیده بود. در حالی که «استیو ویتکاف» مذاکرهکننده ارشد ترامپ، گفته با ایران در تماس است، در سخنرانی طولانی ترامپ در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل هیچ نشانهای از تمایل به انجام یک توافق دیده نمیشد.
در ادامه این مطلب مطرح شد: ممکن است تروئیکای اروپا تصمیم گرفته باشد یک کارزار فشار حداکثری جدید علیه ایران بهراه بیندازد. اگر اینطور شود، فعالسازی سازوکار ماشه با توجه به نیاز اروپا به حمایت آمریکا در مسئله اوکراین، وسیلهای برای تنبیه ایران بهخاطر عرضه پهپادهایش به روسیه و جلب رضایت چهرههای تندرو در دولت ترامپ، از جمله «مارکو روبیو»، وزیر امور خارجه آمریکا، بود. انگیزه این اقدام هر چه بوده باشد، در نهایت ایران و اروپا متحمل شکستی دیپلماتیک شدهاند.
اشتباه بزرگ اتحادیه اروپا
گرانمایه نوشت: دیپلماتهای اروپایی که از قدرتمندترین اهرم فشار خود علیه ایران استفاده کردهاند، اکنون در یک دوراهی در مسیر پیش رو قرار دارند. آنها یا میتوانند با یک فرود نرم پس از سازوکار ماشه فضای دیپلماتیک جدیدی برای یک توافق هستهای جدید شکل دهند یا این که در اعمال فشار مضاعف به روبیو ملحق شوند. انتخاب گزینه دوم اشتباه بزرگی خواهد بود.
نگارنده با اشاره به این که خروج دولت ترامپ از توافق هستهای در سال ۲۰۱۸ و هدف او برای قطع صادرات نفت ایران منجر به پیشرفت بیسابقه برنامه هستهای ایران و نزدیک شدن آن به سطح تسلیحاتی شد، نوشت: بمباران برنامه هستهای ایران ممکن است برنامه هستهای آن را یک تا ۲ سال به تعویق انداخته باشد، در حالی که توافق هستهای باعث شد بدون شلیک حتی یک گلوله این برنامه هستهای ۱۲ ماه به تعویق بیفتد. افزایش فشارهای غرب اکنون ممکن است منجر به اتخاذ راهبر «چیدن علف» از سوی اسرائیل علیه ایران و در نتیجه تکرار دورهای حملات نظامی علیه آن شود. اگر اسرائیل جنگ با ایران را ازسر بگیرند، ممکن است این جنگ کشورهای همسایه و شرکای اروپایی را نیز درگیر کند.
نگارنده مطرح کرد: محاصره ایران ممکن است آن را به چین و روسیه نزدیکتر سازد. ایران و روسیه همزمان با فشار غرب با سازوکار ماشه، به توافقی برای ساختن نیروگاههای اتمی در ایران دست یافتند. تهران همچنین ممکن است به منظور بازسازی توانمندیهای دفاع هوایی و موشکهای خود پس از جنگ به چین و روسیه روی بیاورد. تهران با افزایش فشارهای تروئیکای اروپا احتمالا واکنش نشان خواهد داد که ممکن است شامل تقویت ماشین جنگ روسیه علیه ناتو شود.
گزینههایی برای کاهش تنشها
گرانمایه مطرح کرد: هنوز یک راه جایگزین وجود دارد. پس از بازگردانی تحریمها، ائتلاف گستردهای از کشورهای اروپایی فراتر از تروئیکای اروپا اکنون باید برای محدود کردن آسیبها تلاش کنند. در واقع، این که مقامات ارشد ایرانی در نشست سال جاری مجمع عمومی سازمان ملل به رغم نزدیک شدن بازگردانی تحریمها با شمار زیادی از مقامات غربی دیدار کردند، نشان میدهد که دیپلماسی با تهران هنوز یک گزینه محسوب میشود. رهبران اروپایی باید این مسیر را به عنوان راهکاری به ترامپ پیشنهاد دهند که بدون مستول شدن به حملاتی که منجر به گشوده شدن شکافها در میان جنبش «ماگا» میشود، مسئله برنامه هستهای ایران را مدیریت خواهد کرد.
این گزارش میافزاید: هدف فوری باید برخی توافقات کوچکی با تهران برای جلوگیری از تشدید بیشتر تنشهای هستهای و حدی از اعتمادسازی میان غرب و ایران باشد. این ممکن است در ابتدا با اعمال برخی محدودیتها آغاز شود. به طور مثال، تهران توافق کند که در ازای محدود نشدن صادرات نفت آن از سوی غرب، غنیسازی اورانیوم را از سر نگیرند. بعد باید به سمت این رفت که ایران در ازای دریافت تضمین از آمریکا مبنی بر حمایت نکردن از حملات بیشتر اسرائیل، اجازه بازرسی از برخی تاسیسات اتمی بمبارانشده را بدهد.
نگارنده معتقد است: این امر میتواند فرصتی برای کاهش تنشها و پیشبرد مذاکرات هدفمند به ایران و آمریکا بدهد، بهویژه اگر عربستان سعودی نیز از بهبود روباط با تهران در این مسیر حمایت کند. اروپاییها نیز مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس باید از تعامل و مشارکت به عنوان ابزاری برای تنشزایی استفاده کنند، بهویژه در کاهش درگیریهای احتمالی بر سر اوکراین و برای مذاکره درباره آزادی شهروندان بازداشتشده خود در ایران.
گرانمایه در پایان توصیه کرد: اروپاییها نباید اجازه دهند که بازگشت تحریمها دیپلماتهای اروپایی را از میدان به در کند یا آنها را به سمت رویکرد تهاجمی به رهبری آمریکا سوق دهد که خطر درگیری بیشتر را به همراه دارد.
312