به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ایوان کلیما، رماننویس اهل جمهوری چک که تجربه زیستن زیر سایه دو رژیم توتالیتر ــ یکی نازی و دیگری کمونیست ــ او را به یکی از ژرفبینترین تصویرگران وضعیت انسانی در زیر سلطه استبداد در اروپای شرقی بدل کرده بود، روز شنبه درگذشت.
پسر ایوان کلیما، میخال، خبر درگذشت او را در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد اما جزئیات بیشتری ارائه نداد. کلیما هنگام درگذشت ۹۴ سال داشت.
ایوان کلیما نویسنده بیش از ۴۰ کتاب بود و در کنار آن مخالف سیاسی، معلم و منتقد. یکی از تجربههای تعیینکننده زندگی او بازداشت به دست نازیها در اردوگاه کار اجباری «ترزین» در شمال پراگ بود. او بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ در آنجا زندگی کرد و هر روز با احتمال اعزام به آشویتس روبهرو بود. برخی از بهیادماندنیترین داستانها و رمانهایش، از جمله «قاضی در دادگاه»، بازتابی از هول و وحشت همان سالهاست.
با این حال، آثار او بیش از هر چیز بر دوران کمونیسم متمرکز بود؛ ازجمله پسلرزههای «بهار پراگ» در سال ۱۹۶۸ ــ دورهای کوتاه از آزادی نسبی که کلیما و دیگر روشنفکران از تلاشهای اصلاحطلبانه الکساندر دوبچک برای ایجاد «سوسیالیسم با چهره انسانی» در چکسلواکی حمایت کردند. خوشبینی آنان اما دیری نپایید، چرا که همان سال شوروی با اعزام حدود ۷۵۰ هزار سرباز پیمان ورشو اصلاحات پراگ را سرکوب کرد.
برخلاف نویسندگان دگراندیش دیگری که کشور را ترک کردند یا مجبور به ترک شدند ــ از جمله میلان کوندرا، یوزف شکورِتسکی و پاول کوهوت ــ کلیما در سال ۱۹۷۰ پس از یک فرصت مطالعاتی در آمریکا، به پراگ بازگشت. او به یکی از ناشران مهم متون زیرزمینی تبدیل شد و برخی از آنها را به طور مخفیانه به ناشران غربی رساند. او همچنین با تشکیل یک محفل ادبی پنهانی و پرشور ــ که حتی جلساتش با نوشیدنی همراه بود ــ به مخالفت با حکومت برخاست؛ محفلی که نویسندگان مخالف دیگر، از جمله نمایشنامهنویس چک و رئیسجمهور آینده، واتسلاو هاول، در آن حضور داشتند.
بهعنوان یک دگراندیش، کلیما ناچار شد مانند بسیاری دیگر کارهای غیرادبی و حتی پیشپاافتادهای انجام دهد؛ از جمله رفتگری، کارگری در ساختمان و خدمت در بیمارستان. او این تجربهها را در مجموعه داستان «حرفههای طلایی من» بازتاب داد. قهرمانان او هیچگاه قهرمانانه نبودند؛ همه به نوعی با نظامهای دیکتاتوری حاکم بر چکسلواکی طی نیمقرن کنار آمده بودند. برخی از این داستانها در نسخههای مخفی یا «سامیزدات» منتشر شد و میان دوستانش در پراگ دستبهدست میگشت.
از ایوان کلیما ترجمههایی به فارسی نیز در دسترس است ازجمله «روح پراگ» یکی با ترجمه فروغ پوریاوری (نشر آگه) و دیگری با ترجمه خشایار دیهیمی (نشر نی). همچنین «قاضی» با ترجمه فروغ پوریاوری (نشر ثالث) یا «در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی» باز هم با ترجمه پوریاوری (نشر آگه).
ترجمه زینب کاظمخواه
منبع نیویورکتایمز
۵۹۲۴۲