به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یگانه دختر مرحوم علی حاتمی، میراثدار سینمای شاعرانهی پدری است که بهحق شاعر سینمای ایران نام گرفته است؛ فیلمسازی که قصهها را نه صرفاً در روایتهای تصویری، بلکه با نگاهی شاعرانه و موسیقایی به نمایش میگذاشت. قابهای علی حاتمی همچون تابلوهایی زنده، پر از جزئیات، نور و رنگاند که با دیالوگهای آهنگین همراه میشوند.
لیلا حاتمی، فرزند این پدر، همان شاعرانگی را در نقشهایش جذب کرد و در عین میراثداری، صدای مستقل و متفاوت نسل خود در سینمای ایران شد. در واقع، پدر کارگردان و مادر بازیگر، بستری برایش فراهم کردند تا او از کودکی با فضای سینما خو بگیرد.
در کارنامه لیلا حاتمی نقشهای عاشقانه و شاعرانه کم نیستند و بیراه نیست اگر بگوییم او شمایل زن عاشق سینمای ایران است و نقطه آغاز این نقش هم، قابهای پرجزئیات و دیالوگهای آهنگین فیلمهای پدر بوده است. از زمانی که دختربچه بود برای نخستین بار جلوی دوربین رفت و نقش کودکی کمالالملک را ایفا کرد؛ نقشی کوتاه اما پرمعنا. حضور لیلا در «کمالالملک» بیش از آنکه به مهارت بازیگریاش متکی باشد، ریشه در نگاه پدرش داشت: استفاده از چهره معصوم و صادق دخترش برای نشان دادن آغاز مسیر زندگی هنرمندی که بعدها به اوج میرسد.
لیلا اما در «دلشدگان» هم مقابل دوربین پدرش رفت. این فیلم را میتوان واپسین اثر باشکوه علی حاتمی دانست؛ فیلمی سرشار از نوستالژی، موسیقی و شعر که در آن، گروهی از موسیقیدانان ایرانی برای ثبت و ضبط آثار خود رهسپار غرب شدهاند. در میان چهرههای شناختهشده این اثر، حضور کوتاه اما بهیادماندنی دختری جوان جلبتوجه میکند: این دختر باز لیلا است که در نقش شاهزادهای تُرک و نابینا ظاهر میشود. این نقش، هرچند کوتاه، بهخوبی نشاندهنده علاقه علی حاتمی در بهکارگیری حس و نگاه خاص دخترش در فضای شاعرانه فیلمش است.
از اینجا به بعد دیگر لیلا به اندازه کافی از پدرش آموخته، تا جدیتر وارد دنیای بزرگ سینما شود و بدینسان، فیلم «لیلا» ساختة داریوش مهرجویی نقطه عطف کارنامه هنری لیلا حاتمی شد؛ فیلمی که نهتنها نام او را در سینمای ایران تثبیت کرد، بلکه جایگاهش را بهعنوان بازیگری توانمند و متفاوت نشان داد. این فیلم بیش از هر چیز با شاعرانگی و حالوهوای عاشقانهاش در یادها مانده است. در این اثر، لیلا در نقش زنی آرام و عاشق، با سکوتها، نگاهها و بازی درونیاش، لطافتی شاعرانه به فیلم میبخشد و قصهای ساده را به یکی از عاشقانهترین روایتهای سینمای ایران بدل میکند. او با این نقش اولین جایزهاش را در سینمای ایران گرفت و برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن در پانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر شد، جایزهای که باید پیشتر، برای نقشهای مختلفش، در دستانش جای میگرفت.
بازی حاتمی در «شیدا»، ساخته کمال تبریزی هم یکی دیگر از نقشهای عاشقانه و شاعرانه این بازیگر است که نهتنها شخصیت معصوم و عاشقانهای را خلق میکند، بلکه به نقطه عطفی در مسیر حرفهای او را در بازیگری بدل میشود. این نقش، نمونهای کلاسیک از توانایی حاتمی در ایجاد توازن میان احساسات لطیف و بیان درونی شخصیتها به شمار میرود و هنوز یکی از بازیهای ماندگار او در سینمای عاشقانه و شاعرانه ایران است.
مسیری که از «لیلا» آغاز شده، بعدها در آثار مهمی مانند «سالاد فصل»، «هر شب تنهایی» و «بیپولی» نیز ادامه مییابد، فیلمی که در آن، با ایفای نقش زنی سادهدل، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد.
در فیلم «پرسه در مه» به کارگردانی بهرام توکلی، لیلا حاتمی به عنوان محور روایت، نماینده زنی است که از دل خاطره و خیال بیرون میآید و با حساسیت و ظرافت، جهان درونی و عاطفی خود را به مخاطب منتقل میکند. حضور او در این فیلم، همچون روایت یک قصه عاشقانه کلاسیک، با سکوت، نگاه و جزئیات رفتاری بیان میشود و به جای تکیه بر دیالوگ، با احساسات و حالات ظریف درونی، رابطهای شاعرانه و تاثیرگذار با دیگر شخصیتها برقرار میکند.
اما «چیزهایی هست که نمیدانی»، ساخته فردین صاحبالزمانی، از آن عاشقانههای ساختارشکنانه در سینمای ایران است که لیلا حاتمی در سکانسهای مشترک با علی مصفا، حضورش همچون نوری در تاریکی و سکوت عمل میکند؛ تحول درونی شخصیت اصلی در این فیلم، حرکت را از تنهایی و انزوا به مواجهه با احساس، خاطره و عشق هموار میکند. بازی لیلا در این فیلم نمونهای از شاعرانگی و رمانتیک بودن در سینمای مدرن ایران است، جایی که سکوت، نگاه و حضور عاطفی جایگزین دیالوگهای پرطمطراق میشود و روح شخصیتها بهشکلی شاعرانه و عاشقانه بر مخاطب عرضه میشود.
در فیلم «پله آخر»، ساخته علی مصفا، لیلا نقشی کوتاه اما تاثیرگذار ایفا میکند که بیشتر بار احساسی و شاعرانه روایت را بر دوش دارد. برخلاف برخی نقشهای پررنگ و محوری او در آثار گذشته، در این فیلم حضور حاتمی بهنوعی چراغ راه عاطفی شخصیت اصلی و محور درام است و فضای قصه را با لطافت و حساسیت عاطفی خود شکل میدهد. در این فیلم، بازی لیلا، برخلاف نقشهایش در فیلمهایی مانند «لیلا» یا «شیدا»، کمتر در مرکز اتفاقات داستانی قرار دارد و بیشتر به بازتاب درونی احساسات و لحظات شاعرانه کمک میکند. نگاهها و سکوتهای او، طنین عاشقانه و عاطفی در فضا ایجاد میکنند و به مخاطب اجازه میدهند تا کشمکش روانی و درونی شخصیتها را بهتر درک کند.
اما، یکی از شاعرانهترین فیلمهایی که حاتمی بازی کرده «در دنیای تو ساعت چند است؟»، ساختة صفی یزدانیان است. شاعرانگی این فیلم بیشتر با لحظات گذرا و صحنههای ظریف زندگی روزمره جلوه میکند: عبور از کوچههای قدیمی، لمس خاطرات گذشته، لحظات سکوت در کنار فرهاد و قابهای تصویری که مانند تابلوهای زندهاند، همه با حضور گلی و نگاه او، به شعر و موسیقی دراماتیک زندگی رنگ و بو میدهند. لیلا حاتمی با حرکات آرام و بازی درونی، این حس شاعرانه و عاشقانه را منتقل میکند و بیننده را به تأمل درباره زمان، عشق و گذشته وادار میکند.
لیلا حاتمی در فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» ساخته پیمان معادی، نقش محوری زنی را ایفا میکند که در دل یک داستان عاشقانه و اجتماعی، با پیچیدگیهای عاطفی و روانی، دست و پنجه نرم میکند. او در این فیلم تصویر زنی را ارائه میدهد که هم آسیبپذیر است و هم مقاوم؛ با احساس و بازی درونی ظریفی که همدلی مخاطب را برمیانگیزد. بازی حاتمی در این اثر، بیشتر متکی به بیان احساسات از طریق نگاه، سکوت و جزئیات کوچک رفتاری است و تجسم عشق و امید در دل یک سرزمین جنگزده و پرتنش است. شخصیت او در این فیلم، نه صرفاً یک زن عاشق، بلکه بازنماینده نسلی است که در پناهگاهها، خانههای نیمهتاریک و میان انفجارها، عشق و امید را زنده نگه میدارد.
باری، حاتمی از همان ابتدای کار خودر در سینما، نشان داد که به دنبال مسیر هموار و بیخطر نیست. او در آثار کمتر تجاری مثل «چهلسالگی»، «پرسه در مه» و «شاعر زبالهها» ظاهر شد و بارها ثابت کرد که حاضر است نقشهای دشوار و متفاوت را به بهای دور شدن از جریان اصلی بپذیرد. این نگاه بهویژه در همکاری با حمید نعمتالله به بار نشست؛ «بیپولی» و بهویژه «رگ خواب» نشان دادند که حاتمی توانایی حیرتانگیزی در نمایش فروپاشیهای درونی و جهان تراژیک زنانه دارد. «رگ خواب» شاید اوج توانایی او در برونریزی عاطفی یک شخصیت باشد؛ جایی که بازی درخشان و پرشورش تا مدتها در ذهن مخاطب باقی ماند و برایش تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول زن از جشن سینمای ایران را به ارمغان آورد.
اما نقطه عطف کارنامة جهانی او، بیتردید «جدایی نادر از سیمین»، اثر اصغر فرهادی است؛ فیلمی که حاتمی با بازی حسابشدهاش میان سکوت و انفجار، توانست سیمین را به یکی از ماندگارترین زنان سینمای ایران بدل کند. او برای این نقش خرس نقرهای جشنواره برلین را دریافت کرد و نامش فراتر از مرزها طنینانداز شد و این نقطه نگاه جهانیان را به بازیگری در آستانه چهل سالگی جلب کرد.
اما لیلا حاتمی یکی از متفاوتترین نقشهایش را در فیلم «پیرپسر» ایفا کرد، نقش او در این فیلم برخلاف شخصیتهای غالباً آرام، درونگرا و با بار روانشناختی که در فیلمهایی مثل «پرسه در مه» یا «رگ خواب» بازی کرده، نقش زنی با جنبههای پیچیدهتر شخصیتی را برعهده دارد که با تضادهای درونی و موقعیتهای غیرمنتظره درگیر است.
لیلا حاتمی در سالهای اخیر با نقشهای متفاوتش نشان داده که همچنان در جستوجوی تجربههای تازه است. او بازیگری است که هیچگاه در یک قالب باقی نمیماند؛ از زن عاشق و معصوم تا خلافکار و نابغه ریاضی، از مادر جنوبی تا زنی درهم شکسته و آواره، همه مرزها را درمینوردد.
پس از موفقیت جهانی با «جدایی نادر از سیمین»، حاتمی حضور خود را در رویدادهای جهانی تثبیت کرد و به نمایندگی از سینمای ایران در جشنوارههای معتبر حاضر شد. او برای همین فیلم همچنین نامزد جوایز مختلف اتحادیههای بینالمللی منتقدان و انجمنهای سینمایی شد و توجه جهانیان را به بازیگری ظریف و درونی خود جلب کرد. البته، حضورهای بینالمللی او، محدود به جوایز نشده و او بارها به عنوان داور در جشنوارههای بینالمللی نیز دعوت شده است.
لیلا حاتمی در سال ۲۰۰۱ با داوری در جشنواره فیلم کوتاه دبی وارد عرصه داوری بینالمللی شد. پس از آن، در سال ۲۰۰۶ در جشنواره فیلم کارلووی واری، در سال ۲۰۱۱ در جشنواره فیلم مراکش، و در سال ۲۰۱۳ در جشنواره فیلم دوویل فرانسه بهعنوان داور حضور داشت. در سال ۲۰۱۴ نیز بهعنوان داور بخش رقابتی اصلی جشنواره فیلم کن انتخاب شد. در سال ۲۰۲۲، او بهعنوان یکی از داوران بخش مسابقه اصلی هفتاد و نهمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز انتخاب شد. این حضور، دهمین تجربه داوری بینالمللی او بود و نشاندهنده جایگاه ویژهاش در عرصه سینمای جهانی است.
در سال ۲۰۲۲، لیلا حاتمی بهعنوان رئیس هیئت داوران بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی سینمای آسیا در وزول فرانسه انتخاب شد. این جشنواره با حضور او و سایر اعضای هیئت داوران، جوایزی همچون دوچرخه طلایی، جایزه بزرگ هیئت داوران و جایزه داوری را به آثار برتر اهدا کرد.
لیلا حاتمی در سال ۲۰۱۴ به عضویت آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا (آکادمی اسکار) درآمد و در سال ۲۰۱۲ از سوی دولت فرانسه نشان شوالیه هنر و ادبیات را دریافت کرد. این نشان، بهخاطر فعالیتهای هنری و فرهنگی او در عرصه بینالمللی اعطا شد.
باری، فرزند زندهیاد علی حاتمی، از یازده سالگی که پایش را به سینما گذاشت تا امروز که ۵۳ ساله شده، نهتنها ادامهدهنده راه پدر است، که مسیری منحصربهفرد برای خود ساخته است. اگر علی حاتمی شاعر تصویر بود، دخترش شاعر احساس در قاب سینماست؛ لیلا حاتمی بازیگری است که با سکوتهای طولانی، نگاههای سرشار از اندوه و انفجارهای ناگهانی، جهان زن ایرانی را در لایههای مختلف اجتماعی، عاطفی و فلسفی به نمایش گذاشته است.
5959