علیرضا نورایی: «اسم من عاهده زانتی است. در 2 سالگی از لبنان به استرالیا مهاجرت کردم. الآن 38 سال دارم، ازدواج کردهام و دارای 4 فرزند هستم. به یاد دارم طی دوران رشد، چالشهای زیادی را به عنوان یک دختر جوان مسلمان و عربنژاد در استرالیا پشت سر گذاشتم. در حالی که فردی فعال و علاقمند به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و ورزشی بودم، خودم را در میان محدودیتهای ناشی از باوهای فرهنگی و دینیام یافتم. با گذر زمان، متوجه شدم که دختران جوان و بانوانی که به آغوش اسلام درمیآیند و خود را به حجاب میآرایند، ناچار از چشمپوشی بر برخی فرصتها نظیر فعالیتهای ورزشی هستند. برخورد روزانه با این مسئله سبب شد تا درAhiida به نیاز بانوان مسلمان به لباسهای ورزشی مخصوص پی ببریم.»
این یک معرفی کوتاه از Ahiida بود که به قلم مبتکر «لباسهای ورزشی اسلامی» برای بانوان در سایت رسمیاین برند یعنی ahiida.com آمده است.
طبق آماری که فدراسیون ورزش و آمادگی جسمانی زنان، WSFدر اواخر سال 2007 منتشر کرد، فقط 2/13 درصد از بانوان مسلمان به میزان لازم فعالیت ورزشی میکنند؛ یعنی به مدت 30 دقیقه در 5 روز از هفته. البته در میان دیگر زنان دنیا هم این آمار تعریف چندانی ندارد، تنها 20 درصد از زنان دنیا دارای فعالیت ورزشی در طول روز هستند. با اینحال میتوان ادعا کرد که فاصله 7 درصدی بانوان مسلمان از میانگین جهانی، تا حدودی مربوط به عقاید دینی و فرهنگی آنها است.
اگرچه اسلام در این زمینه تفاوتی بین مردان و زنان قائل نشده و مسلما تعارضی میان اصل ورزش بانوان و دین آنها وجود ندارد، اما حداقل، آن چه ایشان را از نظر حرفهای در محدودیت قرار داده، محدودیت حضور در عرصههای بینالمللی است. کفایت نکردن شیوه پوشش در مقررات ورزش حرفهای مهمترین علت عقب ماندن بانوان مسلمان در این زمینه است. به علاوه در اغلب کشورها محیطهای ورزشی ویژه زنان به تعداد کافی یافت نمیشوند و آنها را از نظر ورزش عمومی هم با مشکل مواجه میسازد.
در کنار این عوامل، تعبیرها و تفسیرهای نادرست از احکام و باورهای دینی هم میتواند یکی از دلایل عمده در بروز این مسئله بهشمار آید. چنانکه رمیلا اختر، رئیس فدراسیون ورزش بانوان مسلمان یا همان MWSF میگوید: برخی از روی عقاید مذهبی خود، تصور میکنند که ورزش فعالیت مطلوبی برای زنان نیست. با این حال، شواهد نشان میدهد که نسل جدید در حال متحول ساختن این گونه عقاید و سنتهاست.
با وجود شرایط دشوار، در بازیهای المپیک بسیاری از زنان ورزشکار از کشورهای مسلمان به چشم میخورند که در معدودی از رشتهها به رقابت میپردازند. به عنوان مثال، راکیا القیصر، دختر 18ساله بحرینی که توجه بسیاری را به خود جلب کرد، در حالی در رقابتهای دو 100 متر المپیک حاضر شد که پوشش اسلامیخود را کاملاً حفظ کرده و تنها صورت خود را نپوشانده بود.
لیلا المرائتی، سخنگوی لیگ بانوان مسلمان در کالیفرنیا میگوید: زنان مسلمان که امروزه خواستار رسیدن به جایگاه حقیقی خود در زمینه ورزش هستند، سالها است که برای بدست آوردن لباسی مناسب در تلاشند. بنابراین، از آنجا که این مهم تا چندی پیش تحقق پیدا نکرده بود، خیلی از آنها برای ادامه فعالیتهایشان مجبور به پوشیدن لباسهای بلند و شلوارهای گشاد میشدند. او میگوید که برخی از بانوان این شرایط را نمیپذیرفتند و فقط به باشگاههای زنانه مراجعه میکردند یا حتی در خانه تمریناتشان را انجام میدادند.
با این اوصاف در چند سال گذشته، حرکتی برای رواج لباسهای ورزشی پوشیده برای زنان مسلمان آغاز شده است.
در سال 2006 به زنانی که در اردوگاه سازمان ملل برای آوارگان سومالیایی در کنیا به سر میبردند، یک لباس والیبال منحصر به فرد داده شد. این لباس که بر اساس یک همکاری میان شرکت نایکی و سازمان ملل طراحی و توزیع شده بود به زنان امکان میداد تا بدون این که در پوشش بدنشان نقصی به وجود بیاید، اسپک یا آبشار بزنند. با این حال سخنگوی نایکی، همصدا با دیگر تولیدکنندگان عمده پوشاک ورزشی اعلام کرد که شرکت متبوعش هیچ برنامهای برای اختصاص خط تولیدی به لباس ورزشی مخصوص بانوان مسلمان ندارد.
همین سیاست شرکتهای بزرگ و پاسخ ندادن به نیاز بانوان مسلمان باعث شد که تعدادی از تولیدکنندگان کوچکتر، در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، از ترکیه و مالزی تا حتی سوئد و استرالیا، به فکر تهیه پوشاک ورزشی برای این گروه از زنان بیفتند.
خانم زانتی که در زمینه این تولیدات پیشتاز محسوب میشود، محصولات برندش را دارای این ویژگیها میداند: «آزادی در انتخاب، مشارکت در هر نوع فعالیت ورزشی، آسانی در پوشیدن، درآوردن، شستن و خشک کردن، راحتی، به دلیل نوع طراحی و بافت پارچه، که دارای انعطاف لازم برای تنفس راحت و کنترل رطوبت است و نهایتا اطمینان در کارایی.»
او با اشاره به این که چشم تمام جهانیان به ظاهر زن مسلمان ورزشکار است، مینویسد که این زن در کنار حفظ ظاهر محجوبش باید با لباس ورزشی حرفه ای افتخار بیافریند.
از مجموعه محصولات این تولیدکننده پوشاک، «بورکینی» بیش از بقیه سر و صدا به پا کرده است. بورکینی یک لباس شنای دو تکه است، ولی با طراحی اسلامی و پوشیده. به همین دلیل گفته میشود که وجه تسمیه این محصول تلفیق «برقع» و «بیکینی» است.
بُرقع، که بیشتر در افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد، پوششی است که از سر تا پای زنان را میپوشاند و بیکینی لباس مرسوم شنای غربیها است که تقریبا هیچ جای بدن شناگر را نمیپوشاند. بنابر این شاید بتوان ابتکار بورکینی را اختلاط دو قطب فرهنگی مغایر دانست.
بورکینی که 2 سال پیش در صدمین جشن سالانه غریقنجاتها و موجسواران دراسترالیا معرفی شد، در ابتدا در بوندی، ساحل معروف سیدنی توسط تعدادی از بانوان مسلمان استفاده شد. بعد از آن، به طور غیرمنتظرهای صد و پانزده هزار نفر در بیش از سیصد باشگاه متقاضی تهیه این لباس شنا شدند.
این لباس تمامقد از لیکرا، نوعی پارچه غیرقابل نفوذ در برابر آب، تهیه شده است. بورکینی، مشابه لباس غواصی سر را میپوشاند و به اندازهای تنگ است که شناگر بتواند آزادانه شنا کند؛ البته نه آنقدر تنگ که کاملا به بدن بچسبد و اندام او را نمایان کند. این لباس به جز صورت و مچ دست و پا به پایین، بدن را به طور کامل میپوشاند.
این لباسهای طراحی شده در شرکت خانم زانتی، در طرحها، رنگها و اندازههای گوناگون، با قیمتهای 120 تا 230 دلار استرالیا فروخته میشود.
از دیگر ابتکارات خانم زانتی Hijood است که از آمیزش کلمههای عربی حجاب و انگلیسی hood پدید آمده است. این پوشش از پارچه سبک و منعطفی ساخته شده است و علاوه بر حفظ عفاف، انجام امور روزمره را تسهیل میکند.
به موازات خانم زانتی، یک شرکت دانمارکی موسوم به کپسترز، محصول مشابهی تولید کرده است. طراح این پوشش، خانم سیندی وندن برمن، میگوید که هدفش از این طرح، ساختن حجابی ورزشیتر است تا دختران بتوانند از آن در کلاسهای ورزشی مدرسه استفاده کنند.
تولیدکننده دیگری هم در ترکیه به نام هاسما به عرضه لباسهای محجوب و البته شیک و مد روز برای زنان، دختران و حتی مردان اقدام کرده است.
کارشناسان میگویند بازار مصرف ظرفیت بالایی برای لباسهای ورزشی ویژه بانوان مسلمان، مخصوصا لباس شنا دارد. بازار این گونه محصولات در جایی است که مثلا بازار محصولات هیسپانیک 20 سال پیش قرار داشت و در 15 سال آینده شاهد رونق فوقالعاده آن خواهیم بود.
مثلا آرون جین، یک استاد بازاریابی در دانشگاه بافلو با اشاره به ظرفیت رو به رشد جوامع مسلمانان در آمریکا و دیگر کشورهای دنیا، میگوید که اگر شرکتهای بزرگ تولیدکننده پوشاک ورزشی این فرصت را غنیمت نشمارند، اشتباهی استراتژیک مرتکب خواهند شد و لقمه بزرگی از کفشان خواهد رفت. او دلیل سهلانگاری شرکتها را تصور غلط آنها از کم بودن قدرت خرید متقاضیان این کالاها میداند. او عقیده دارد که اگر به مشتری چیزی که میخواهد بدهید، او حاضر است که برای بدست آوردن آن حتی به قیمت بالا هزینه کند.
خانم یوکا ناکامورا، استاد تربیت بدنی در دانشگاه تورنتو کانادا هم که بر روی مشارکت زنان مسلمان بر فعالیتهای ورزشی مطالعه کرده است، باور دارد که نیاز به لباسهای ورزشی عفیف حتی فراتر از جوامع مسلمان است. او به یک برنامه مطالعاتی که در استخری در کالگری کانادا داشته است استناد میکند. در این برنامه او سعی میکرد تا با فراهم کردن امکان پوشیدن تی-شرت، بانوان مسلمان را به شنا ترغیب کند. او طی این مطالعه متوجه نکته بسیار جالبی شد؛ نه فقط مسلمانان که بسیاری از زنان خواستار چنین پوششی برای حضور در استخر شدند، حتی تعداد بیشتری از مردان از ظاهر شدن با لباس حمام احساس ناراحتی میکردند و ترجیح میدادند تی-شرت بپوشند!
در واقع به گفته خانم تیلور «فقط مسلمانان خواستار این نیستند که با ظاهری محجوب به جامعه وارد شوند، بلکه مسیحیان، یهودیان و بسیاری از زنان دیگر فکر میکنند که لازم نیست بدنشان را نمایان کنند. در واقع اکثر بانوان میخواهند مثل زنان مسلمان محجبه باشند.»