به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در این مراسم، علاوه بر نویسنده، آیدین آغداشلو، علیرضا سمیعآذر و کیانوش معتقدی به سخنرانی پرداختند. این کتاب بهتازگی توسط انتشارات آبان منتشر شده و به بررسی مفهوم «از آن خودسازی» در آثار آغداشلو، با تمرکز بر بازآفرینی نقاشیهای کلاسیک ایرانی و غربی، اختصاص دارد.
در آغاز مراسم، علیرضا سمیعآذر به تشریح جایگاه تاریخی و نظری مفهوم «از آن خودسازی» پرداخت و گفت: «پدیدهی از آن خودسازی در هنر اساساً متعلق به قرن بیستم است؛ دورهای که در آن تئوری هنر تقویت شد، نقد هنری گسترش یافت و رسانهها و نشریات تخصصی نقش مؤثری در ارزیابی آثار ایفا کردند. در این دوران، آثار هنری دیگر تنها در مکانهای خاصی چون کلیساها، کاخها یا خانههای اشراف به نمایش گذاشته نمیشدند، بلکه به سپهر عمومی راه یافتند. همین امر سبب شد مردم به جایگاه معنا و اندیشه در آثار توجه کنند و دیگر صرفاً به جلوههای زیباییشناختی اکتفا نکنند.»
او افزود:«گسترش موزهها و مجموعههای هنری باعث شد توجه عمومی به تاریخ هنر افزایش یابد. برخلاف گذشته که حتی طبقات تحصیلکرده هم به تاریخ هنر کمتوجه بودند، در قرن بیستم تاریخ هنر به یک عادت عمومی تبدیل شد؛ کتابهای فراوانی نوشته شد و آموزش تاریخ هنر در مدارس و دانشگاهها رواج پیدا کرد. در نتیجه، آثار شاخص تاریخی بیش از پیش در معرض گفتوگوی عمومی قرار گرفت و هنرمندان بسیاری گزیدهای از این آثار را دستمایهی خلق آثار جدید خود قرار دادند. مفهوم از آن خودسازی به همین زمینهی تاریخی بازمیگردد.»
سپس به مفهوم «کانتکست» در هنر اشاره کرد:«از سالهای میانی پس از جنگ جهانی دوم، بحث کانتکست یا زمینه درک اثر هنری در غرب گسترش یافت. هنرمندان و نظریهپردازان دریافتند که هیچ اثری در خلأ درک نمیشود؛ بلکه پسزمینهی تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و زیسته هنرمند و شرایط خلق اثر در فهم آن نقش اساسی دارد. اثر هنری بهتنهایی سخن نمیگوید و مخاطب برای درک آن نیازمند آگاهی از این پسزمینه است.»
او افزود:«اگر تابلوی دوشیزگان آوینیون پیکاسو با همان شکل ظاهری اما با عنوان دوشیزگان تهران بازتولید شود، معنا و دلالت آن کاملاً متفاوت خواهد شد. این همان قدرت تغییر کانتکست است. در نتیجه، بازآفرینی آثار تاریخی در بستر جدید میتواند معناهای تازهای بیافریند.»
سمیعآذر در ادامه به نقش تکنولوژیهای تصویری اشاره کرد:«از دههی ۱۹۶۰ به بعد، پیشرفت عکاسی رنگی و رسانههای تصویری باعث شد تولید تصویر توسط ماشینها بهشدت گسترش یابد. بسیاری از هنرمندان مفهومی به این نتیجه رسیدند که به جای رقابت با انبوه تصاویر تازه، بهتر است با تصاویر موجود کار کنند و معناهای تازهای بیافرینند. همانطور که یکی از هنرمندان گفته است: "ارزش کار من افزودن تصویری تازه به انبوه تصاویر جهان نیست؛ بلکه تغییر معنای تصاویر موجود است."»
او سپس به جایگاه این پدیده در ایران پرداخت: «در ایران، پدیدهی از آن خودسازی سابقهی طولانی ندارد. تنها هنرمندی که بهطور مستمر و پایدار به بازآفرینی آثار تاریخی و تغییر معنای آنها پرداخته است، آیدین آغداشلو است. کمتر هنرمندی را میتوان یافت که در طول عمر هنری خود چنین مداوم و عمیق به این مسیر وفادار مانده باشد.»او آغداشلو را در میان هنرمندان معاصر ایران بیهمتا دانست و گفت: «برخلاف بسیاری از مدرنیستها یا طبیعتگرایان ایرانی که آثارشان فاقد واکنش روشنفکرانه نسبت به جامعه و زمانهشان بود، آثار آغداشلو همواره با نگاهی انتقادی و فلسفی نسبت به جهان معاصر همراه است. این ویژگی در تاریخ هنر معاصر ایران بسیار نادر است.»
در پایان سخنان خود افزود:«آیدین آغداشلو هنرمندی است که از مشق آثار کلاسیک آغاز کرد، اما هیچگاه صرفاً به بازتولید وفادار نماند. او در آثارش عناصری میافزاید یا آنها را مخدوش میکند تا گفتوگویی میان گذشته و اکنون برقرار سازد. حتی اگر امروز یکی از آثار کلاسیک را بدون تغییر بازتولید کند، ما آن را متعلق به زمانهی خود میدانیم، چرا که او در طول بیش از پنج دهه کانتکستی شخصی و منحصربهفرد برای آثارش ساخته است.»
سپس نورا گودرزی (نویسنده کتاب) گفت:ورود من به حوزهی پژوهش هنر از دل تجربه سالها مطالعه و نقاشی بود. در جستوجوی پیوند میان ادبیات و نقاشی، به مفهوم از آن خودسازی رسیدم؛ مفهومی که در ظاهر پدیدهای غربی است، اما با مطالعهی نقاشی ایرانی دریافتیم ریشههایی عمیق در سنت هنری خودمان دارد.»
او افزود:«در نقاشی سنتی ایران، از دوران صفویه و پیش از آن، مشق کردن و کپی آثار استادان امری پذیرفته و محترم بوده است. همانگونه که شاعران مصرع یا بیتی را از گذشتگان تضمین میکردند، نقاشان نیز آثار پیشینیان را بازآفرینی میکردند. این شیوه نه تقلید صرف، بلکه نوعی ستایش و گفتوگو با گذشته بود.»
مولف کتاب دربارهی تفاوت این رویکرد با بازتولید در هنر غرب گفت:«در آثار آیدین آغداشلو، برخلاف بسیاری از هنرمندان پاپ، عنصر تصویری معاصر به اثر کلاسیک اضافه نمیشود. او با نهایت احترام با اثر اصلی برخورد میکند، آن را مخدوش میکند اما قداست و منزلت آن را حفظ مینماید. این کنش نوعی آیین ستایش است، نه بیاحترامی.»
گودرزی تأکید کرد:از آن خودسازی در هنر معاصر ما، برخلاف تصور عمومی، نه تقلید از غرب بلکه امتداد سنتی دیرینه در فرهنگ ایرانی است. آغداشلو این سنت را با دانش هنر مدرن و پستمدرن درآمیخته و آن را به زبانی معاصر تبدیل کرده است.»
کیانوش معتقدی، پژوهشگر و هنرمند، نیز در این نشست گفت:«رویکرد آغداشلو صرفاً از آن خودسازی نیست، بلکه خلق معنا و بازتعریف گذشته در اکنون است. او با ظرافتی مثالزدنی آثار کلاسیک را بازخوانی میکند و مفاهیم تازهای از دل آنها میآفریند.»
او ادامه داد: «در آثار آغداشلو تقابلهای دوگانهای دیده میشود؛ جوانی و پیری، زیبایی و ویرانی، زندگی و مرگ. این نگاه ریشه در اندیشهای فلسفی دارد که یادآور نگرش خیام است. او نه داوری میکند و نه پاسخ میدهد؛ بلکه مخاطب را در برابر موقعیتهای انسانی و پرسشهای بنیادین قرار میدهد.»
معتقدی دربارهی مسیر کاری آغداشلو گفت:«اگرچه در ظاهر آثارش به بازتولید نقاشیهای رنسانسی و کلاسیک محدود میشود، اما در هر اثر، جزئیات ظریف و تغییرات کوچکی وجود دارد که معنا را دگرگون میکند. این استمرار در یک مسیر هنری در طول بیش از نیمقرن، وجه تمایز او با بسیاری از هنرمندان معاصر است.
او در پایان گفت:«نقاشیهای آغداشلو در نهایت ستایش زندگیاند؛ ستایش نگاه، حافظه و معنای زیستن.»
در ادامهی نشست، آیدین آغداشلو با تشکر از سخنرانان گفت:«هنرمند چیزی جز بازگوکنندهی معنای درونی خود نیست. هنر مانند پیاز است؛ لایهلایه باید کنار زده شود تا به مغز شیرینش برسیم — اگر مغزی داشته باشد. هرآنچه در آثارم تغییر دادهام یا خلق کردهام، در حقیقت تلاشی برای کشف همین معنای درونی بوده است.»
او با نگاهی به گذشتهی کاریاش افزود: «نقاشی را از کودکی آغاز کردم. اولین نقاشیام در پنجـشش سالگی چهرهی دختربچهای بود. از آن زمان تا امروز، تنها چیزی که مرا رها نکرده، وسوسهی نقاشی است. نخستین تابلویم را در چهارده سالگی فروختم و در شانزده سالگی وارد کار تبلیغات و گرافیک شدم. این مسیر مداوم، بخشی از منِ درونی من است.»
آغداشلو به خاطرهای شخصی اشاره کرد:«روزی تابلوی بزرگی را که کشیده بودم، در حضور خانواده تا نیمه سوزاندم. این کار نوعی واکنش به بحران روحی بود. بعد آن را روی مقوای دیگری چسباندم و امضا کردم. امروز اگر آن اثر را ببینم، میدانم که لحظهای از زندگیام در آن ثبت شده است.»
او در بخش دیگری گفت:«اثر هنری پس از خلق، متعلق به هنرمند نیست؛ مخاطب نیز سهمی در کشف معنا دارد. همانطور که در مورد یک چکش رنگشده که زیرش نوشته شده "این یک چکش است"، معنا نه در تصویر بلکه در مواجههی مخاطب با آن شکل میگیرد.»
آغداشلو با اشاره به سالهای پس از انقلاب افزود:«بیشتر نقاشیهایم پس از انقلاب خلق شدند. آن دوران، زمان خلاقیت فشرده برای من بود. همیشه نوشتهام، شعر گفتهام و گرافیک کار کردهام، اما نقاشی خانهی اصلی من بوده است. این وسوسه هرگز رهایم نکرده و بعید است رهایم کند.»
او در پایان گفت:«منتقدان با تحلیل آثارم، جنبههایی از کار مرا نشان دادهاند که گاه خودم هم از آن آگاه نبودهام. اثر هنری پس از خلق، به زندگی خود ادامه میدهد و مخاطب در معنا بخشیدن به آن شریک است.»
نشست رونمایی کتاب «دربارهی نقاشیهای آیدین آغداشلو؛ از مشق کردن تا از آن خودسازی» فرصتی بود تا از منظر نظریهپردازان، پژوهشگران و خود هنرمند به یکی از مهمترین مفاهیم هنر معاصر پرداخته شود.
از منظر تاریخی، «از آن خودسازی» پدیدهای مدرن است که بر بستر تاریخ هنر شکل گرفته و معنا را از طریق تغییر کانتکست میآفریند.
در ایران، آیدین آغداشلو پیشگام و شاخص این رویکرد است؛ او با بهرهگیری از سنت مشق در نقاشی ایرانی، این مفهوم را با اندیشهی انتقادی و فلسفی تلفیق کرده است.
آثار آغداشلو پلی هستند میان گذشته و اکنون؛ میان زیبایی و ویرانی؛ میان زندگی و مرگ. چگونه یک هنرمند میتواند از طریق استمرار در مسیر فکری و هنری، به بخشی از حافظهی فرهنگی یک ملت بدل شود.
59243