حضرت زینب کبری علیها السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه منوّره متولّد گردیده، و جهان را به قدوم خویش مزین فرمودند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، نام، لقب و کنیه حضرت زینب کبری سلام الله علیها: نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغری، عصمة الصغری، ولیة اللّه العظمی، ناموس الکبری، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و …

پدر بزرگوار آن حضرت، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه الصلاه و السّلام، و مادر گرامی آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها می باشد.

همسر گرامی آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. برای آن بانوی بزرگوار سه پسر به نامهای علی، عون، و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.

پرستاری مادر

بنابر روایت دانشگاه ادیان و مذاهب، روزهایی بر حضرت فاطمه زهرا (س ) گذشت که بر اساس دردهای فراوان حدود90 روز بستری بود. ناگفته پیداست که چنین بیماری نیاز به پرستار دارد، لذا حضرت زینب در سن 5 سالگی از مادر پذیرایی و پرستاری می کرد.

القاب حضرت زینب (س )

عالمه غیر معلمه : دانای نیاموخته فهمة غیر مفهمه : فهمیده بی آموزگار

نائبة الزهراء: جانشین و نماینده حضرت زهرا (س ) نائبة الحسین : جانشین و نماینده حضرت حسین (ع ) ملیکة الدنیا: ملکه جان ، شهبانوی گیتی عقیلة النساء: خردمند بانوان . عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتای پنجمین نفر از اهل کساء. کفیلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد. ناموس رواق العظمه : ناموس حریم عظمت و کبریایی . سیة العقائل : بانوی بانوان خردمند.       سر ابیها: راز پدرش علی (ع )    سلالة الولایة : فشرده و خلاصه و چکیده ولایت .و لیدة الفصاحة : زاده شیوا سخنی .   شقیقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع ).   عقیلی خدر الرسالة : خردمند پرده نشینان رسالت .    بلیغة : سخنور رسا.   فصیحة : سخنور گویا.   صدیقة الصغری : راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری ).   الموثقة : بانوی مورد اطمینان .   عقیلة الطالبین : بانوی خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان ).   الفاضلة : بانوی با فضیلت . الکاملة : بانوی تام و کامل .  عابدة آل علی : پارسای خاندان علی   عقلیة الوحی : بانوی خردمند وحی   شمسة قلادة الجلالة : خورشید منظومه بزرگواری و شکوه .  نجمة سماء النبالة : ستاره آسمان شرف و کرامت .المعصومة الصغری : پاک و مطهره کوچک .    محبوبة المصطفی : مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص ).   قرة عین المرتضی : نور چشم حضرت علی (ع ).   صابرة محتسبة : پایداری کننده به حساب خداوند برای خداوند.  عقیلة النبوة : بانوی خردمند پیامبری .  ربة خدر القدس : پرونده پرده نشینان پاکی و تقدیس .  قبلة البرایا: کعبه آفریدگان .   باب حطة الخطایا: دروازه آمرزش گناهان .   بطلة کربلاء: قهرمان کربلا.   عظیمة بلواها: بانویی که امتحانش بس بزرگ بود    عقلیة القریش : بانوی خردمند از قریش .  سلیلة الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا (س ).  امنیة الله : امانت دار الهی .

آیة من آیات الله : نشانی از نشانه های خداوند.

هوش و ذکاوت

صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوی بزرگوار چنین می نویسد:

در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوی بزرگوار همین بس که خطبه طولانی و بلندی را که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا صلوات اللّه و سلامه علیها در دفاع از حق امیرالمؤمنین علیهالسّلام در حضور اصحاب پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ایراد فرمودند، حضرت زینب علیها السلام روایت فرموده است.

و ابن عباس با آن جلالت قدر  از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را از حضرت زینب سلام اللّه علیها روایت کرده و می گوید: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسّلام..»

دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دختری خردسال (یعنی هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوی معارف اسلامی و فسلفه احکام و مطالب زیادی است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکی از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد. اساور من ذهب.

فصاحت و بلاغت

کلمات درربار و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایی که از آن حضرت روایت شده خود قویترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد. همان بانویی که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنی: «ای عمّه! شما الحمد للّه بانوی دانشمندی هستید که تعلیم ندیده، و بانوی فهمیده ای هستی که بشری تو را تفهیم ننموده است».

در اینجا مروری کوتاه به قسمتی از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکی از بزرگترین حرکت های آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنی امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:

«به خدا قسم ای یزید، هر چه کردی بازگشت آن به سوی خودت خواهد بود، …

ای یزید! در آن روزی که خداوند بدن های پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهی شد، امّا می دانی در چه حالی؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده ای. آری ای یزید! از این پیروزی ظاهری که به دست آورده ای، غرق شادی مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده ای، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانی را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند).آل عمران: 169

و ای یزید! برای تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودی کسی که این مقام را برای تو زینت داده و تورا بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنی معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدی برای خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختی و ضعف و زبونی شامل چه افرادی خواهد شد.

کرامات

به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم، افرادی هستند که در نزد خداوند متعال دارای رتبه و منزلت رفیع و والایی می باشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشکلات و معضلات امور دیگران است.

حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویی بزرگوار از این تبار پاک است  کرامات بسیاری از آن بانوی گرامی نقل شده است.

به عنوان مثال شبلنجی یکی از علمای اهل تسنّن در نورالابصار می نویسد:

«شیخ عبدالرحمن اجهوری مقری در کتابش مشارق الانوار می گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشکلی بسیار سختی شدم و به روضه (قبر مطهر و نورانی) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیده ای در مدح آن حضرت سرودم که مطلع آن چنین بود:

آلِ طاها لَکُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواکُمْ بِما لَکُمْ آلآء

و خدا به برکت آن بانوی گرامی مشکل مرا حل کرد

حضرت زینب سلام الله علیها محدثه بود

از سخنان فاضل دربندی (متوفی به سال 1286 هجری ) و جز او از عالمان دیگر – رحمهم الله – ظاهر و هویدا است که آن خاتون دو سرا حضرت زینب کبری (س ) علم منایا و بلایا (مرگ ها و پیشامدهای سخت ) را می دانسته ، و فرمایش امام سجاد (ع ) به او:

((یا عمة انت بحمد الله عالمة غیر معلمة ، و فهمة غیر مفهمة)) ؛ ای خواهر پدرم ! خدای را شکر و سپاس ، تو دانایی هستی که کسی به تو نیاموخته ، و فهمیده و درک کننده ای هستی که کسی به تو نفهمانده است .

دلیل و راهنما است به این که زینب دختر امیرالمؤ منین (س ) محدثه بوده ، یعنی همه چیز (از جانب خدای تبارک و تعالی) به او الهام می شده و در دلش آشکار می گشته است . همچنین علم و دانش او از علوم لدنیة (علومی که از استاد فرا نگرفته ، بلکه از جانب خدای عزوجل) بوده است .

عقیله بنی هاشم

در برخی روایات است که او را مجلس علمی بود و زنان به قصد آموختن احکام دین نزد او می رفتند. این صفات برجسته که برای هیچ یک از زنان معاصر او فراهم نشده است ، زینب را از دیگران ممتاز ساخت ؛ چنان که او را (( عقیله بنی هاشم )) می گفتند و از وی حدیث فرا می گرفتند.

ابن عباس از او حدیث کند و گوید: (( عقیله ما، زینب دختر علی (ع ) حدیث کرد… و این لقب بر او ماند؛ چنان که به عقیله معروف گشت و فرزندان وی را بنی عقیله گفتند. ))

ازدواج با عبدالله بن جعفر

وقتی که زینب به سن ازدواج رسید، امام علی علیه السلام  برای او کسی را که در شرافت خانوادگی ‏شایستگی همسری او را داشت ‏برگزید، خواستگاران فراوانی از جوانان محترم و ثروتمند بنی‏ هاشم و قریش برای زینب می‏ آمدند، ولی برای نوگل خاندان پیغمبر و بانوی خردمند بنی ‏هاشم، عبدالله‏ بن جعفر از همه شایسته ‏تر بود.

پدر عبدالله، جعفربن ابی ‏طالب است که ذوالجناحین (دارای دو بال) و ابوالمساکین (پدر بینوایان) لقب یافت. جعفر، برادر تنی علی و محبوب پیغمبر بود.

شوهر حضرت زینب (س)، عبدالله‏ بن جعفر، در حبشه متولد شد، عبدالله، نخستین نوزاد است ‏از مسلمانان مهاجر به حبشه که در آن دیار به دنیا آمده است.

ابن حجر در اصابه نقل می ‏کند که رسول خدا فرمود:

«خوی و خلقت عبدالله به‏ من می ‏ماند» سپس دست راست عبدالله را گرفته و چنین فرمود: «بارالها! خاندان جعفر را برقرار بدار و کسب و کار را برای عبدالله مبارک گردان‏».

این جمله را سه بار مکرر می ‏کند. و سپس می ‏فرماید: « من در دنیا و آخرت سرور آن ها هستم‏».

عبدالله مردی بود بزرگ، جوان مرد، دلیر، پاک‏دامن، و مرکز جود و سخا نامیده ‏شد; احسان فروشی نمی‏ کرد و نیکی را نمی ‏فروخت و هیچ مستمندی را از درخانه‏ اش ناامید بر نمی‏ گردانید. محمدبن‏ سیرین می ‏گوید:

بازرگانی شکر به مدینه آورد و به فروش نرفت. این خبر به عبدالله بن جعفر رسید. به پیش‏کارش فرمان داد که آن شکر را بخرد و به مردم ببخشد.

تعجب مورخان از ایستادگی زینب و استقامت او در برابر یزید بن ‏معاویه آشکار شده است.

ابن حجر در اصابه برای ما مطلبی نقل می ‏کند که از قدرت زینب (س) در سخن و نیرومندی ‏اش در استدلال خبر می‏ دهد. (3) .

و در آینده نزدیکی مردم آن عصر در کربلا و در مجلس استان‏دار کوفه و مجلس‏ یزیدبن معاویه سخنانی از زینب می ‏شنوند که فصاحت و بلاغتش همه را متعجب‏ می‏ کند، به همان اندازه‏ ای که امروز ما را به تعجب می ‏اندازد و همگی به فوق ‏العادگی ‏او و سخنوری او گواهی می‏ دهند.

جاحظ در کتاب البیان و التبیین از خزیمه اسدی نقل می‏ کند:

پس از شهادت امام حسین وارد کوفه شدم و سخنان پر مغز و شیوای زینب (س) را شنیدم، من ناطق‏تر و گوینده ‏تر از او زنی را ندیدم. گویا از زبان امیرالمؤمنین علی ‏بن ‏ابی‏ طالب (ع)سخن میی گفت.

این شمایل زینب (س) است‏ به طوری که او را در کربلا دیده‏ ایم، و چنان که در زمان‏ جوانی ‏اش نمونه ‏ای از فضایل برای ما نمایان شده، زیرا می ‏شنویم که او در مهربانی و رقت قلب به مادرش و در دانش و پرهیزگاری به پدر مانند بوده.

و چنان که بعضی از روایات می ‏گوید: زینب دارای مجلس علمی ارجمندی بوده که زنانی که می ‏خواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر می ‏شده و کسب‏ دانش می ‏کرده‏اند.

صفات برجسته‏ ای در زینب (س)جمع بوده که هیچ یک از زنان عصر او دارا نبوده ‏اند،لذاست که «بانوی خردمند بنی ‏هاشم‏» گردید. ابن‏ عباس که از او روایت می‏ کند، می‏ گوید: «بانوی خردمند ما زینب دختر علی چنین گفت‏».

حضرت زینب سلام الله علیها، بدین لقب به طوری معروف شده بود که وقتی «بانوی خردمند» می‏ گفتند، زینب فهیمده می‏ شد. فرزندان او به چنین لقبی افتخار می ‏کردند و به «زادگان بانوی‏ خردمند» شناخته شده بودند.

منابع:

.تاریخ طبری

. الاصابة و…