خبرآنلاین- نوشته آلموت روشوانسکی - ترجمه: علی مجتهدزاده: در میان ۲۸ بندی که در پیشنویس اولیه طرح صلح آمریکا آمده بند ۲۱ که اوکراین را موظف میکند بخشهایی از دونباس را که هنوز اشغال نشده به کنترل بالفعل روسیه واگذار کند و آن منطقه به «منطقه خنثای غیرنظامی» تبدیل شود بیشترین اعتراض و خشم را برانگیخته است.
پیشنهاد شتابزده اروپاییها اصرار میکند که خط مقدم فعلی تثبیت شود. این بند احتمالاً عمداً بهعنوان «زهر» گنجانده شده تا توافق را از مسیر خارج کند و جنگ را ادامهدار نگه دارد. کمی بعد بروکسل از «موفقیت دیپلماتیک» خود در «خنثی کردن تلاش آمریکا برای مجبور کردن اوکراین» به پذیرش توافق صلح جشن گرفت. در مذاکرات بعدی در ژنو نمایندگان آمریکا و اوکراین طرح اولیه را به ۱۹ بند کاهش دادند ولی مسئله مرزی را به آینده و تصمیم مستقیم رؤسایجمهور زلنسکی و پوتین موکول کردند.
این در حالی است که حتی قبل از نشستن دو طرف بر سر یک میز سرنوشت دونباس به اصلیترین گره تبدیل شدهاست. گرهی که هر دو طرف چنان مواضع دور از همی دارند که ممکن است روند صلح را پیش از شروع نابود کند.
برای اوکراین واگذاری سرزمین اقدامی تلخ و توهینآمیز و دردناک است. طبیعی هم هست: کشور پس از تحمل تلفات و خسارت سنگین نمیتواند پذیرای از دست دادن بیشتر باشد. روسیه نیز مصمم است این منطقه را به دست آورد حتی از راه نظامی. پیشروی اخیر در میدان نبرد این تهدید را واقعیتر کرده است.
ساکنان این بخش از دونباس در این میان فقط بین دو آینده ویرانگر قرار داده شدهاند: یا بدون رأی و نظر خود زیر اشغال روسیه قرار میگیرند و اگر نخواهند باید خانه و زندگی و قبر عزیزانشان را رها کرده و آواره شوند. یا منطقهشان به میدان نبرد شهری تبدیل میشود و حتی اگر زنده بمانند باز هم زیر اشغال روسیه خواهند رفت.
آیا چنین وضعی نتیجه بهترین تلاشهای صلحسازی ماست؟ در هر روند صلح از جمله این یکی سرزمین لزوماً یک مسئله «برد ـ باخت مطلق» نیست. زمین و جامعه و زیرساخت روی آن ظرفیت همگی راهحلهایی بیش از «یکی ببرد تا آن دیگری نبرد» را دارند. راهحلهایی که صلح را پایدارتر میکند. جالب اینکه در بند ۲۱ نشانههایی از چنین رویکردی دیده میشود: «منطقه خروج منطقه حائل غیرنظامی و خنثی محسوب خواهد شد.» این جمله میتواند نقطه شروع خروج از بنبست باشد.
گفته میشود مسئله نهایی «فنی--نظامی» است چون این منطقه شهری آخرین خط استحکامات پیش از بخش بزرگی از اوکراین است. غرب خط مرزی اداری دونتسک روستاها تنکتر میشوند و زمین تا رسیدن به رود دنیپر صافتر میشود. ادعای روسیه درباره «الحاق» تمام دونتسک با همه تبلیغات احتمالاً بیشتر به همین استحکامات مربوط است تا به خواست مردم.
معمولاً دخالتگران بیرونی نمیتوانند برای طرفهای جنگ نسخه دقیق بنویسند چون معمولاً شرایط حساس را نمیبینند و پیشنهادهایشان «نامتناسب و سنگین» جلوه میکند. اما هنگامی که طرفهای واقعی حتی با بیاعتمادیهای طولانی پای میز میآیند گاهی راهحلهای نوآورانه پیدا میکنند. در موقعیتهایی که ظاهراً کاملاً مجموعصفر هستند گاهی ایدههای مشترک پیدا میشود.
ولی چون بنبست کنونی چنان شدید است که ممکن است کل روند صلح را قبل از شروع نابود کند لازم است یادآوری شود: ما در تاریخ چنین وضعهایی را بارها دیدهایم. در توافقهای مربوط به تیرول جنوبی بیانیههای بن-کپنهاگ درباره شلسویگ-هولشتاین یا کنوانسیون جزایر آلند توافق «جمعه نیک» در ایرلند شمالی و توافق مرزی اخیر چین و هند. در همه اینها مسئله خاکی که «مال کدام دولت باشد» نرم و دوباره تعریف شد تا صلح ممکن شود.
این نمونهها نشان میدهد که میتوان ترتیبات ویژهای طراحی کرد تا منطق مجموعصفر کنار گذاشته شود. شاید این راهحلها خواستههای حداکثری روسیه یا اوکراین را برآورده نکند اما نیازهای امنیتی اصلی را برطرف میکند و به هر دو طرف امکان میدهد «با سر بالا» توافق را امضا کنند و امنیت و کرامت مردمی را که در منطقه زندگی میکنند تضمین کند.
اگر هدف روسیه جلوگیری از استفاده اوکراین از استحکامات باشد این هدف لزوماً نیازمند واگذاری کامل کنترل مدنی نیست. میتوان منطقه غیرنظامی را با سازوکاری ترکیبی اداره کرد که اوکراین همچنان نقشی در امور شهری داشته باشد.
مسائل مهمی که باید در چنین وضعی روشن شود شامل این پرسشهاست: آیا مردم منطقه میتوانند بدون مانع رفتوآمد کنند؟ آیا میتوانند کالا حمل کنند؟ تابعیتشان چه خواهد بود؟ آیا مدارک تحصیلی و اسناد ملکی دوطرفه پذیرفته میشود؟ زبان آموزش چه خواهد بود؟ آیا کمیسیون مشترک دائمی برای این هماهنگیها لازم است؟
اگر دو طرف نتوانند در همه موارد مصالحه کنند باز میتوان برخی مسائل را موقتاً متوقف کرد و در آینده به آن پرداخت. اگر هیچکدام حاضر به قبول نقش طرف مقابل نباشند یک راهحل نهایی وجود دارد: هیچکدام صاحب آن منطقه نباشند و اداره آن به یک نهاد چندجانبه سپرده شود. گزینهای دشوار و بعید ولی اگر پایان جنگ به آن بستگی داشته باشد ارزش تلاش را دارد.
انصافاً سخت است که اوکراین از استحکامات دهساله و پرهزینه صرفنظر کند اما میتوان با حمایت نظامی غرب و ساخت استحکامات جدید نزدیک دنیپر بخشی از این آسیب را جبران کرد. روسیه نیز میتواند قانع شود که از منطقه خنثی فراتر عقبنشینی کند.
این جزئیات فنی جایشان پای میز مذاکره است جایی که بدهبستان و اقدامات متقابل تعیین میشوند.
یادمان نرود موضوع چیست: جامعه دونباس فقط خطوط روی نقشه نیست. شهرهایی با جمعیت صدها هزار نفر پیش از جنگ با خانههایی که خانوادهها سالها اتاقبهاتاق بازسازی کرده بودند. شهرهایی با تاریخ و هویت منحصربهفرد با میراث صنعتی با مدارس و بیمارستانها و باغچههای کوچک کنار خانهها. نقشههای نظامی نمیتوانند زیبایی جنگلهای کاج یا درههای رودخانه را نشان دهند.
برای شکستن بنبست سرزمینی جلوگیری از ضربهزدن خرابکاران به روند صلح و رعایت صلحسازی انسانمحور به دیپلماسی خلاق و عملگرایانه نیاز خواهیم داشت.
منبع: ریسپانسبل استیتکرفت
۳۱۲/۴۲