آیا ما واقعاً در حال ساختن آیندهای مبتنی بر هوش مصنوعی هستیم، یا فقط درگیر موجی شدهایم که بیشتر از آنکه بر پایه کار واقعی باشد، بر پایه هیجان و نمایش است؟
واقعیت این است که آنچه این روزها در بسیاری از پروژهها دیده میشود، بیشتر ظاهر هوش مصنوعی است تا جوهره آن.
سامانههایی که اسم «هوشمند» روی آنها گذاشته میشود اما نه داده کافی دارند، نه عملکرد مشخص و نه خروجی قابل اندازهگیری. این یعنی ما بهجای ساختن فناوری، در حال ساختن توهم فناوری هستیم.
اما وسط این فضای پر سر و صدا، یک حقیقت مهم دارد پنهان میشود: بزرگترین کار را نخبگانی انجام میدهند که همینجا در ایران ماندهاند و با امکانات محدود، محصول واقعی تولید میکنند.
برخلاف تصور برخی، اینکه یک متخصص ایرانی در یک شرکت چندمیلیارددلاری خارجی محصول تولید کند، اتفاق عجیبی نیست.
چرا؟ چون آنجا همهچیز فراهم است: زیرساخت داده، آزمایشگاههای مجهز، تیم کامل، بودجه مشخص، مسیر روشن.
اما در ایران، مسیر کاملاً متفاوت است. جوانی که میخواهد محصول مبتنی بر هوش مصنوعی بسازد، با کمبود داده مواجه است، با نبود امکانات، با نبود سرمایهگذار متخصص، با چرخه اداری خستهکننده. با این حال میماند و میسازد.
این دانشجویان، پژوهشگران و مهندسان ایرانی، شبانهروز کد میزنند، بارها شکست میخورند، بار دیگر شروع میکنند و در نهایت محصولی میسازند که در سکوت متولد میشود. نه مراسم رونمایی دارند، نه دیده میشوند، نه حمایتی دریافت میکنند. و نکته شگفتانگیز اینجاست که با وجود دیده نشدن، باز هم کار را رها نمیکنند.
اینها ستون اصلی آینده ایران در حوزه هوش مصنوعی هستند؛ قهرمانانی بینامونشان که بار اصلی توسعه را بر دوش میکشند.
مسئله اصلی کشور ساختن محصول است، نه ساختن روایت
برای اینکه ایران بتواند وارد رقابت جهانی هوش مصنوعی شود، باید چند تصمیم جدی گرفته شود. اولویت دادن به تولید محصول واقعی: محصول یعنی چیزی که درد مردم را کم کند؛ ترافیک را بهتر مدیریت کند، درمان را دقیقتر کند، فرایندهای بانکی را سریعتر کند، فرودگاه را هوشمندتر کند. چیزی که کار کند نه در تبلیغات، بلکه در زندگی روزمره.
توقف پروژههایی که فقط اسم «هوش مصنوعی» را یدک میکشند: پروژهای که خروجی ندارد، صرفنظر از اینکه چقدر زیبا معرفی شود، هیچ کمکی به کشور نمیکند.
حمایت واقعی از کسانی که در ایران محصول میسازند؛ نه با شعار، نه با تقدیرهای صوری، بلکه با زیرساخت، داده، بودجه و امکان دیده شدن.
دنیا با سرعت میدود؛ ایران هم میتواند، به شرط اینکه از مسیر حباب عبور کند. هوش مصنوعی قرار نیست منتظر ما بماند.
کشورهایی که زودتر وارد تولید محصول شدند، امروز اقتصادشان را بر همین پایه میسازند.
اما ایران نیز ظرفیتهای انسانی بینظیری دارد؛ بهشرط اینکه این ظرفیتها دیده شوند و محصولمحور هدایت شوند.
در نهایت باید گفت: فرصت هوش مصنوعی یکبار در تاریخ کشور پیش میآید. اگر آن را جدی بگیریم، ایران میتواند بازیگر باشد و اگر درگیر هیاهو و عنوانسازی شویم، تنها نظارهگر خواهیم ماند. اما تا زمانیکه آن نسل پرتلاشِ کمادعا در این کشور بماند و بسازد، امید زنده است.
متخصص هوش مصنوعی و عضو آکادمی علوم اروپا