به گزارش خبرآنلاین روزنامه جوان نوشت: مسئله، صرفِ همراهی چند نفر در یک پرواز یا اقامت در یک هتل نیست؛ مسئله، معنا و نماد نهفته در این حضور است.
در نظام سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران، مفهومی به نام «بانوی اول» هرگز تعریف نهادی و کارکرد رسمی نیافته است. این فقدان تعریف، نه یک خلأ سیاسی که انتخابی آگاهانه بوده است؛ انتخابی ریشهدار در گفتمان انقلاب اسلامی که قدرت حول اشخاص و خانوادهها نمیچرخد؛ خانواده مسئولان را به حریم خصوصی میراند و نمایشهای تشریفاتی را منع میکند. بر این مبنا، هرگونه حضور خانوادگی در سفرهای رسمی، اگر فاقد مأموریت تعریفشده، کارویژه روشن و ضرورت دیپلماتیک باشد، از دایره عرف انقلابی خارج و مورد انتقاد مردم واقع میشود.
پرسش اصلی اینجاست که حضور دائمی دختر و داماد رئیسجمهور در هیئت همراه، تاکنون چه ضرورتی را پاسخ دادهاست؟ چه مأموریت رسمی، چه نقش کارشناسی، چه دستاورد ملموسی را میتوان به آنان منتسب کرد؟ سیاست خارجی میدان احساسات و حضورهای خانوادگی نیست؛ عرصه حسابوکتابهای دقیق، پیامهای سنجیده و نمادهای کمهزینه است. هر صندلی در پرواز، هر اتاق در اقامتگاه، هر پروتکل تشریفاتی، هزینهای مستقیم یا غیرمستقیم است بر دوش خزانه عمومی کشور. در شرایطی که اقتصاد کشور بهشدت زیر فشار معیشت، تورم و کاهش قدرت خرید مردم خم شده، حتی هزینههای بهظاهر کوچک نیز بار معنایی بزرگی دارند و خشم طبقات مردم را به دنبال خواهد داشت.
فرمایشات مکرر رهبر انقلاب درباره ضرورت پرهیز مسئولان از اسراف، بهویژه در سفرهای خارجی، توصیهای تزئینی نیست؛ بلکه قاعدهای راهبردی برای حفظ سرمایه اجتماعی نظام اسلامی است.
مدافعان چنین حضوری به «عرف جهانی» و «سفرهای خانوادگی رهبران دنیا» اشاره میکنند. این قیاس، وقتی معتبر است که مبنای سیاستورزی مشترک باشد. جمهوری اسلامی نه سلطنت است که ملکه داشته باشد، نه جمهوری تشریفاتی غربی، که بانوی اول؛ سرمایه نظام اسلامی سادهزیستی مسئولان و فاصلهگذاری آگاهانه با مناسبات اشرافی قدرتهای جهان بودهاست. هر گامی که این فاصله را کمرنگ کند، به تضعیف همان سرمایهای میانجامد که مشروعیت نظام اسلامی را تأمین کردهاست.
ارادت قلبی و پایبندی شخصی آقای پزشکیان به فرمایشات و سیره عملی امیرالمؤمنین علیهالسلام بر کسی پوشیده نیست. یادآوری ماجرای به عاریه بردن گردنبندی از بیتالمال مسلمین، توسط دختر امیرالمؤمنین خالی از لطف نیست. آنجا که حضرت مسئول مراقبت از بیتالمال را بهخاطر سهمدادن به دخترش احضار کرده فرمودند «أتخون المسلمین یا ابن ابی رافع؟» آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟ و درباره دختر خود فرمود «اگر گردنبند بیتالمال به طریقی جز عاریه به دست دخترم رسیدهبود، دستش را قطع میکردم!»
این انتقاد نه نقدی شخصی به خود آقای پزشکیان است و نه انتقادی جناحی به حزب و جناح سیاسی او. مسئله، فراتر از گروهبندیهاست. امروز پزشکیان است، فردا هر رئیسجمهوری دیگر. اگر قاعده روشن نشود، استثنا به عرف بدل میشود و عرف، آرامآرام به حق مکتسبه.
در نهایت، آنچه از رئیسجمهور انتظار میرود، نه توضیحهای پسینی و توجیههای رسانهای دفتر و روزنامههای حامی ایشان، که پیشگیری هوشمندانه از شکلگیری چنین حاشیههایی است. دولتها مستأجلند و باید از اندک فرصت زمامداری امور، برای حداکثر خدمت به مردم استفاده کرد و هر چیزی را که مانع و حاشیهای برای این خدمتگزاری ایجاد میکند، اصلاح کرد!
17302