خشک شدن دریاچه‌ها در سراسر جهان، از آرال تا ارومیه، به‌عنوان یکی از جدی‌ترین بحران‌های زیست‌محیطی قرن بیست‌ویکم مطرح شده است. این پدیده نه‌تنها نشانه‌ای از فشارهای اقلیمی، بلکه بیش از همه بیانگر شکست سیستماتیک بشر در مدیریت منابع آب است.

الهه جعفرزاده: دکتر مهدی زارع، استاد پژوهشکده بین‌المللی زلزله‌شناسی، با بررسی نمونه‌های جهانی از آرال تا بحرالمیت و دریاچه‌های آمریکا، هشدار می‌دهد که دریاچه ارومیه نیز در معرض سرنوشتی مشابه قرار دارد.

او تأکید می‌کند: «از «سرنوشت آرال» باید به هر قیمتی در دریاچه ارومیه اجتناب کرد. کاهش فوری و شدید در مصرف آب کشاورزی باید قطعاً پیگیری شود. فناوری به تنهایی (مثلاً آبیاری قطره‌ای) بدون کاهش سطح زیر کشت و تغییر الگوهای کشت کافی نیست. نجاتِ بخش اصلی و پایدار دریاچه در اولویت است. احیای کامل احتمالاً غیرممکن است ولی می‌توان هدف را احیای مدیریت‌شده و کاربردی در نظر گرفت.»

زارع - زلزله‌شناس

بحران جهانی خشک شدن دریاچه‌ها

زارع بحران خشک شدن دریاچه‌ها را یکی از دست‌کم گرفته‌شده‌ترین مسائل محیط‌زیستی قرن می‌داند و عنوان می‌کند: «خشک شدن جهانی دریاچه‌ها -چه طبیعی و چه ناشی از فعالیت‌های انسانی- یکی از بحرانی‌ترین و دست‌کم گرفته شده‌ترین بحران‌های محیط زیستی قرن بیست و یکم است. این بحران یک شکست سیستماتیک در مدیریت آب، تهدیدی مستقیم برای صدها میلیون نفر و شاخصی عمیق از تأثیر دورانسان -آنتروپوسن- بر چرخه هیدرولوژیکی زمین است.» 

او با اشاره به نمونه‌های جهانی از دریای آرال، دریاچه چاد، دریاچه نمک بزرگ آمریکا و دریای مرده، توضیح می‌دهد که دریاچه‌های انتهایی تقریباً در همه قاره‌ها با سرعت نگران‌کننده‌ای در حال کوچک شدن هستند و تصاویر ماهواره‌ای طی ۴۰ سال گذشته عقب‌نشینی خطوط ساحلی و گسترش دشت‌های نمکی را به‌وضوح نشان می‌دهد.

دریاچه آرال

علل اصلی: مصرف انسانی و کم‌ارزش‌گذاری آب

به گفته زارع، علت اصلی خشک شدن دریاچه‌ها استفاده بیش از حد انسانی از آب است: «انحراف آب کشاورزی علت شماره یک -حدود ۷۰ درصد- از برداشت‌های جهانی آب شیرین برای آبیاری است. دریاچه‌ها با محصولات بسیار آبخور در «بالادست» تخلیه می‌شوند؛ مانند محصول پنبه برای دریای آرال، یونجه برای دریاچه بزرگ نمک.» 

او همچنین سدسازی، انحراف رودخانه‌ها، استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و مدیریت سیاسی منابع آب را از عوامل تشدیدکننده می‌داند. به باور او، آب به‌طور مزمن کم‌ارزش‌گذاری می‌شود و بدون توجه به نیازهای اکولوژیکی تخصیص داده می‌شود.

مشروح گفت‌وگو را در این لینک بخوانید.

پیامدهای اکولوژیکی و انسانی

زارع هشدار می‌دهد: «خشک شدن باعث ایجاد دومینو از بحران‌های اکولوژیکی، اقتصادی و انسانی می‌شود. افزایش شوری، گونه‌های بومی (مانند میگوی آب شور و ماهی) را از بین می‌برد، زیستگاه‌های پرندگان را نابود می‌کند و شبکه‌های غذایی را از بین می‌برد. از بین رفتن تنوع زیستی اغلب برگشت‌ناپذیر است.» 

او توضیح می‌دهد که بسترهای خشک‌شده به منبع ذرات ریز آلوده به نمک، آفت‌کش‌ها و فلزات سنگین تبدیل می‌شوند و سلامت عمومی را تهدید می‌کنند. همچنین خشک شدن تالاب‌ها منجر به آزادسازی کربن و متان می‌شود که خود فشارهای اقلیمی را تشدید می‌کند.

دریاچه ارومیه

نمونه‌های جهانی: از بحرالمیت تا دریاچه اُوِنز

زارع به بحرالمیت اشاره می‌کند که سالانه بیش از یک متر سطح آب آن کاهش می‌یابد و گودال‌های وسیع ایجاد می‌کند. دریاچه نمک بزرگ در آمریکا نیز در سال ۲۰۲۲ به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسید و اکنون در معرض نابودی کامل است. 

او داستان دریاچه اُوِنز در کالیفرنیا را نمونه‌ای کلاسیک از قربانی کردن اکوسیستم برای نیازهای شهری می‌داند: «در اوایل دهه ۱۹۰۰، لس‌آنجلس به سرعت در حال رشد بود اما منبع آب محلی محدودی داشت... این کانال تقریباً ۱۰۰ درصد جریان ورودی رودخانه را جذب کرد. با قطع منبع آب، دریاچه کم‌ژرفا به سرعت شروع به تبخیر کرد.»

نتیجه آن، تبدیل دریاچه به بزرگ‌ترین منبع آلودگی ذرات معلق در آمریکا بود که هزینه‌های کنترل گرد و غبار آن تاکنون بیش از ۲.۵ میلیارد دلار برآورد شده است.

دریاچه اونز

فاجعه دریای آرال و درس‌های آن برای ارومیه

زارع فاجعه آرال را عمیق‌ترین نمونه مشابه برای ارومیه می‌داند: «فاجعه دریای آرال مسلماً عمیق‌ترین و غم‌انگیزترین نمونه مشابه دریاچه ارومیه است. درس‌های آن صریح، پرهزینه و مستقیماً قابل اجرا هستند.» 

او یادآور می‌شود که آرال پس از تقسیم به شمالی و جنوبی، به‌طور برگشت‌ناپذیر فروپاشید و اکنون بازیابی کامل آن غیرممکن تلقی می‌شود. دریاچه ارومیه نیز حدود ۹۵ درصد از حجم خود را از دست داده و باید هدف احیا از «بازگشت به حالت اولیه» به «حفظ یک اکوسیستم شور کاربردی» تغییر کند. 

زارع تأکید می‌کند: «از سطح "تراز اکولوژیک" در دریاچه ارومیه باید دفاع کرد. میزان آب باید به بیش از ۵ میلیارد متر مکعب برسد تا از نظر اکولوژیکی پایدار شود.»

راهبردهای پیشنهادی برای ارومیه/ «احیای کامل احتمالاً غیرممکن است»

زارع مدل آرال شمالی را الگویی برای احیای مدیریت‌شده ارومیه معرفی می‌کند: «تنها موفقیت نسبی، ناشی از احداث سد کوک-آرال در سال ۲۰۰۵ است؛ برای ارومیه، این می‌تواند به معنای اولویت‌بندی بخش‌های خاصی از دریاچه برای احیای متمرکز باشد.» 

او نتیجه می‌گیرد: «از «سرنوشت آرال» باید به هر قیمتی در دریاچه ارومیه اجتناب کرد. کاهش فوری و شدید در مصرف آب کشاورزی باید قطعاً پیگیری شود. فناوری به تنهایی (مثلاً آبیاری قطره‌ای) بدون کاهش سطح زیر کشت و تغییر الگوهای کشت کافی نیست. نجات بخش اصلی و پایدار دریاچه در اولویت است. احیای کامل احتمالاً غیرممکن است ولی می‌توان هدف را احیای مدیریت‌شده و کاربردی در نظر گرفت.»

۴۷۲۳۲

منبع: خبرآنلاین