دولت مسعود پزشکیان در حالی با انباشت هم‌زمان بحران‌های سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک روبه‌روست که از نگاه ناظران، بیش از اقتدار و ابتکار، تصویری منفعل از خود نشان داده و حتی حامیان اصلاح‌طلبش را به صف منتقدان کشانده است. تداوم این وضعیت، به‌ویژه در سیاست خارجی، اقتصاد و مدیریت رسانه‌ای، می‌تواند به فرسایش پایگاه مردمی منجر شود.

کیاوش حافظی: «انفعال»، مخرج مشترک اغلب واکنش‌ها به عملکرد دولت مسعود پزشکیان است؛ دولتی که در مقطعی تاریخی بر سر کار آمده است که مجموعه‌ای از ابربحران‌ها، از ناترازی بودجه و انرژی گرفته تا خشکسالی، رکود و تورم، و همچنین مناقشات پیچیده سیاست خارجی، به‌طور هم‌زمان به یکدیگر رسیده‌اند. این شرایط از نگاه ناظران نیازمند اعمال اقتدار است حال آنکه رئیس دولت خود گاهی در مقام معترض به وضع موجود ظاهر می‌شود؛ طوری که به نظر می‌رسد نمی‌داند چه رویکردی باید داشته باشد.

این وضعیت باعث شده بسیاری از فعالان سیاسی به انتقاد از پزشکیان بپردازند و در خلال برخی سخنرانی‌ها و نامه‌ها با هشدار و اتمام حجت خود را با صدایی رسا نشان دهند. نکته قابل توجه آن است که این هشدارها نه از سوی رقبای سیاسی، بلکه عمدتاً از جانب اصلاح‌طلبان مطرح شده که شاکله اصلی حامیان پزشکیان در انتخابات گذشته را تشکیل می‌دادند.

انفعال دیپلماتیک و فعال شدن ماشه؛ دو روی یک سکه

از بارزترین مصادیق انفعال، سیاست خارجی دولت پزشکیان است، موردی که می‌تواند راه را برای ورود سرمایه به کشور باز کند و به کمک به حل تعدادی از ابربحران‌ها بینجامد. پزشکیان در شرایطی رأی آورد که بخش مهمی از رأی‌دهندگان او، با هدف دور کردن سایه جنگ از کشور و از بیم پیروزی رقیب، به او روی آوردند. با این حال، سرنوشت دولت به‌گونه‌ای رقم خورد که در همان روزهای ابتدایی آغاز به کار، نشانه‌هایی از تنش و درگیری نظامی بروز یافت و کشور در مسیر جنگی ۱۲روزه قرار گرفت. این وضعیت در ادامه نیز با انفعال در سیاست خارجی تشدید شد؛ تا جایی که فعال شدن سازوکار ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد به یک واقعیت جدی تبدیل شد.

بازتاب این رویکرد منفعلانه را می‌توان در اظهارات اخیر وزیر امور خارجه نیز دید. در حالی که حل‌وفصل پرونده هسته‌ای با سه ضلع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آمریکا و کشورهای اروپایی گره خورده است، در ارتباط با دیپلماسی با هر سه ضلع آب پاکی را روی دست همگان ریخت؛ در مورد آمریکا اعلام کرد که واشنگتن باید از موضع احترام و قدرت برابر با ایران وارد شود تا تهران اساساً گزینه مذاکره را بررسی کند؛ درباره اروپایی‌ها گفت با فعال کردن مکانیسم ماشه، ظرفیت مذاکراتی خود را از دست داده‌اند؛ و در خصوص آژانس نیز تأکید می‌کند که توافق قاهره از نظر ایران منتفی است. مجموعه این مواضع به‌گونه‌ای است که گویی اگر به‌جای مسعود پزشکیان، سعید جلیلی به ریاست‌جمهوری رسیده بود، تفاوت محسوسی در خروجی سیاست خارجی مشاهده نمی‌شد.

انفعال اقتصادی، طبقه متوسط را قربانی می‌کند

دولت چهاردهم تاکنون در عرصه اقتصادی هم تصویری منفعل از خود به نمایش گذاشته است. تنها در یک ماه گذشته، نرخ دلار حدود ۱۷ درصد افزایش یافته و بازگشت آن به زیر مرز صد هزار تومان بیش از آن‌که یک سناریوی محتمل باشد، به رؤیایی دوردست شباهت پیدا کرده است. آمارهای بانک مرکزی از تورم ۴۰ درصدی حکایت دارد و هم‌زمان سخنگوی هیئت‌رئیسه مجلس از تورم ۱۰۰ درصدی در برخی اقلام خبر می‌دهد. در چنین شرایطی، گزارش‌ها نشان می‌دهد که فقر مطلق در سال ۱۴۰۳ به حدود ۴۴ درصد رسیده است. بی‌تردید بخشی از این وضعیت میراث دولت‌های پیشین است، اما این واقعیت را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که تداوم انفعال دولت پزشکیان می‌تواند شرایط را در آینده وخیم‌تر کند. بسیاری از ناظران بر این باورند که طبقه متوسط نقشی تعیین‌کننده در پیروزی پزشکیان در انتخابات سال گذشته داشت و تضعیف اقتصادی این طبقه، می‌تواند دولت را با چالش‌های جدی سیاسی و اجتماعی مواجه سازد.

هشدارهای اصلاح‌طلبان و دفاع اصولگرایان از پزشکیان

بازتاب این نگرانی‌ها را می‌توان در سخنان اصلاح‌طلبانی دید که حامیان اصلی پزشکیان در انتخابات بودند. روایت‌ها از جلسه اخیر رئیس‌جمهور با جمعی از دبیران کل احزاب و شخصیت‌های سیاسی نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان، منتقدانه‌تر از سایرین با او سخن گفتند، و اصولگرایان نگران تضعیف دولت شدند طوری که انگار جای اصولگرا و اصلاح‌طلب در حمایت و انتقاد از دولت عوض شده بود. هرچند بیشتر روایت‌ها از این جلسه حاکی از آن بود که جلسه خروجی چندانی نداشته، تنش اندک به خاطر انتقادات پزشکیان برجسته‌ترین آن بود.

با علم به این شرایط مسئولیت را پذیرفتید

رویکرد مشابهی هم در استان خراسان جنوبی هم رخ داد؛ جایی که محمدرضا آقاابراهیمی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب استان خراسان جنوبی سخنانش خطاب به پزشکیان این روزها جنجال آفرین شد و برخی آن را توهین به رئیس دولت پیشین تعبیر کردند. با وجود این، روح کلی سخنان این فعال سیاسی ناظر بر انتقادی جدی و مطالبه تغییر در شیوه مدیریت کشور بود. آقاابراهیمی در بخشی از سخنانش خطاب به پزشکیان به ترور میهمان خارجی در آغاز کار دولت، تحمیل جنگ ۱۲روزه، آثار ویرانگر تحریم‌های طولانی‌مدت، فعال شدن سازوکارهای فشار خارجی، خودتحریمی‌ها و کارشکنی جریان‌های قدرت‌طلب داخلی، اشاره کرد اما این را نیز گفت که «این واقعیت‌ها بر کسی پوشیده نیست اما رئیس‌جمهور با علم به همین شرایط مسئولیت را پذیرفته است.»

آقاابراهیمی همچنین با انتقاد از تکرار برخی کلی‌گویی‌ها تصریح کرد که تأکید صرف بر پرهیز از دعوا یا واگذاری حل مشکلات به دیگران، بدون فراهم بودن بسترهای واقعی مشارکت و اختیار، پاسخگوی مطالبات مردم نیست؛ به‌ویژه آن‌که بسیاری از نیروهای متخصص و توانمند سال‌هاست از چرخه مدیریت کنار گذاشته شده‌اند. او در پایان با اشاره به ابرچالش‌هایی همچون تورم، کاهش ارزش پول ملی، تضعیف کرامت انسانی، آسیب دیدن اخلاق اجتماعی و فشارهای معیشتی، خواستار گفت‌وگویی صریح، شفاف و صادقانه رئیس‌جمهور با نهادهای اصلی قدرت شد؛ گفت‌وگویی که یا به کسب اختیار برای اصلاحات واقعی بینجامد، یا در صورت عدم امکان تغییر مؤثر، به وفاداری به آخرین عهد بسته‌شده با مردم منتهی شود.

اتمام حجت اصلاح‌طلبان با پزشکیان

این اتمام‌حجت‌ها در نامه اخیر جبهه اصلاحات به مسعود پزشکیان نیز به‌وضوح دیده می‌شود. در این نامه، اصلاح‌طلبان نسبت به نشانه‌های نگران‌کننده‌ای از کندی اصلاحات، ضعف انسجام و ناهماهنگی در مدیریت اجرایی کشور هشدار داده و تأکید کرده‌اند که تداوم این وضعیت می‌تواند به فرسایش توان دولت و تضعیف پشتوانه مردمی آن منجر شود. آن‌ها از رئیس‌جمهور خواسته‌اند در کوتاه‌مدت اقداماتی نظیر بازنگری در سیاست خارجی، کاهش محدودیت‌های اینترنت، اصلاح ساختار بودجه، ایجاد سازوکارهای پیشگیری از فساد و استقرار نظام مالیاتی شفاف و عادلانه را در دستور کار قرار دهد.

جواد امام: مشورت پذیری نشان نمی‌دهید، چطور می‌خواهید با اپوزیسیون گفتگو کنید؟

در نامه‌ای دیگر، جواد امام، دبیرکل حزب اصلاح‌طلب «مجمع ایثارگران»، با خطاب قرار دادن پزشکیان، به‌صراحت یادآور شده است که هرچند شعار «وفاق» در ظاهر امری پسندیده و عقلانی است و ارتباط حسنه با ارکان نظام قابل استقبال است، اما نباید فراموش شود که رئیس‌جمهور نماینده «جمهور» نیز هست. او در بخش دیگری از این نامه تأکید کرده است که حمایت انتخاباتی اصلاح‌طلبان با هدف کسب پست و موقعیت نبوده و انتقاد کرده که رئیس‌جمهور و دفتر او در بیش از یک سال گذشته حتی زمانی برای شنیدن دغدغه‌ها و مشورت‌های این مجمع اختصاص نداده‌اند؛ در حالی که هم‌زمان از آمادگی برای گفت‌وگو با مخالفان و حتی اپوزیسیون سخن گفته می‌شود.

این همه سایت و رسانه با چقدر خروجی؟

در کنار همه این موارد، ناظران معتقدند دولت از منظر رسانه‌ای نیز فاقد خروجی مؤثر و اقناع‌کننده است. با وجود برخورداری از امکانات گسترده رسانه‌ای ــ از پایگاه‌های متعدد اطلاع‌رسانی ریاست‌جمهوری و دولت گرفته تا سخنگو، معاونت و شورای اطلاع‌رسانی ــ آنچه به جامعه مخابره می‌شود، نشانه‌ای از تحرک و تغییر نیست. در حالی که در شرایط بحرانی، اقدامات رسانه‌ای الزاماً به معنای انتشار خبر و اطلاعیه نیست؛ گاهی حتی جابه‌جایی مدیران ناکارآمد، ولو برای حفظ ظاهر، می‌تواند این پیام را منتقل کند که دولت در حال واکنش و اصلاح است. با این حال، نه‌تنها چنین تغییری دیده نمی‌شود، بلکه استعفاهایی که از درون دولت به بیرون درز کرده، بیشتر از جنس ناامیدی است و خود به گسترش یأس اجتماعی دامن می‌زند.

اگر خود را تغییر ندهید، تندروها جور دیگر تغییرتان می‌دهند

در چنین فضایی، بیش از هر زمان دیگری نیاز به «خون تازه» در رگ‌های حکمرانی احساس می‌شود. تجربه نشان داده است که اگر دولت‌ها خود دست به تغییر و اصلاح مقتدرانه نزند، تغییر به شکل غیرضروری به آن تحمیل خواهد شد. اکنون میدان برای نمایندگان تندرو مجلس باز است که به‌جای کمک به حل مسائل، به‌دنبال اقدامات نمایشی برای اثبات موجودیت خود نزد پایگاه اجتماعی محدودشان هستند. اگر دولت در مسیر اصلاح و تحول گام برندارد، بعید نیست بار دیگر شاهد استیضاح‌های غیرضروری، مانند استیضاح عبدالناصر همتی، و تشدید فشارهای سیاسی بر دولت باشیم.

۳۱۲۱۱

منبع: خبرآنلاین