یک کارشناس ارشد مسائل منطقه معتقد است که بر کسی پوشیده نیست که تاکنون یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنده آمریکا از ورود به یک جنگ تمام‌عیار با ایران، نگرانی از پیامدهای منطقه‌ای آن بر صادرات انرژی و احتمال درگیری میادین نفتی کشورهای نفت‌خیز منطقه بوده است. از این رو، می‌توان گفت سلطه بر نفت ونزوئلا یکی از اهداف کلیدی سیاست کنونی دولت ترامپ برای مهار تبعات جهانی هرگونه تنش نظامی گسترده در خاورمیانه بر بازار انرژی است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صابر گل‌عنبری کارشناس خاورمیانه و جهان عرب در تازه ترین تحلیل خود درباره ارتباط جنگ ونزوئلا با خاورمیانه در یادداشتی با عنوان «ونزوئلا و آینده خاورمیانه!» در کانال تلگرامی خود نوشت: 

ترامپ در هفته‌های اخیر فشارهای آمریکا علیه ونزوئلا را به‌طور محسوسی تشدید کرده و این سیاست عملاً به مرحله محاصره کامل دریایی رسیده است. در این مدت، ناظران و تحلیل‌گران به‌تفصیل درباره اهداف احتمالی واشنگتن از این رویکرد سخن گفته‌اند. در مجموع می‌توان گفت سیاست دولت ترامپ علیه ونزوئلا چند هدف راهبردی را هم‌زمان در سه سطح منطقه‌ای، جهانی و خاورمیانه دنبال می‌کند.

در سطح منطقه‌ای، هدف نخست پاکسازی «حیاط خلوت» آمریکا از رژیم‌ها و نفوذهای خارجی مخالف در حوزه دریای کارائیب، آمریکای جنوبی و مناطق پیرامونی است. از این منظر، اصلا بعید نیست که کشورهایی مانند کوبا نیز در آینده هدف بعدی باشند.

در سطح جهانی، هدف دوم بازگشت آشکار آمریکا به راهبرد «تغییر رژیم» است. اگرچه واشنگتن در مقاطع مختلف تاریخی چنین رویکردی را دنبال کرده، اما دولت ترامپ برخلاف دولت‌های پیشین به جای مداخله زمانبر تحت عناوینی چون حقوق بشر و غیره سراغ گزینه نهایی می‌رود و ظاهرا این سیاست را بی‌پرده‌تر در پیش گرفته است.

از این زاویه، اقدامات آمریکا علیه ونزوئلا تنها معطوف به حذف مادورو نیست، بلکه حامل پیام‌هایی به حکومت‌های مخالف آمریکا در نقاط مختلف جهان و حتی دولی است که ممکن است با ترامپ هماهنگ نباشند.

همچنین واشنگتن در کنار حذف دولت مادورو و پاکسازی حیاط خلوت خود، آشکارا به منابع نفتی و سرزمین ونزوئلا نیز چشم طمع دارد و اخیرا ترامپ آشکارا به آن اشاره کرد.

این رویکرد، چه از جانب ترامپ و چه پیش‌تر از سوی پوتین در چهار سال گذشته، نشانه‌ای از عقب‌گرد نظم جهانی به دوره استعمار کلاسیک و منطق اشغال و کشورگشایی است. زمانی که ترامپ می‌بیند رئیس‌جمهور روسیه با حمله به اوکراین بخش‌هایی از این کشور را اشغال کرده و تنها در صورت پذیرش الحاق این مناطق حاضر به پایان جنگ است، لابد پیش خود می‌گوید من چرا این کار را نکنم و برای آن هم توجیهاتی مانند مواد مخدر و مقابله با نفوذ دشمنان آمریکا در این منطقه را مطرح کند.

در همین چارچوب، این احتمال نیز وجود دارد که چین در آینده رویکردی مشابه را در قبال تایوان اتخاذ کند. به طور کلی، با احیای الگوی اشغالگری در روابط بین‌الملل، بعید نیست قدرت‌های بزرگ دیگر نیز به تدریج به سراغ کشورهای کوچک‌ بروند.

با این حال، راهبرد آمریکا برای تصاحب میادین نفتی ونزوئلا که بزرگ‌ترین ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد و بازگرداندن این صنعت به وضعیت پیش از ملی‌شدن، صرفا تابع منطق اقتصادی یا تجاری ترامپ نیست. پشت این سیاست، اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیک مهمی نه‌ تنها در منطقه کارائیب، بلکه در خاورمیانه نیز نهفته است. در واقع، آمریکا از طریق کنترل نفت ونزوئلا می‌کوشد در صورت بروز تحولات غیرمنتظره در خاورمیانه و خلیج فارس، ابزار مؤثری برای کنترل بازار جهانی نفت در اختیار داشته باشد.

بر کسی پوشیده نیست که تاکنون یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنده آمریکا از ورود به یک جنگ تمام‌عیار با ایران، نگرانی از پیامدهای منطقه‌ای آن بر صادرات انرژی و احتمال درگیری میادین نفتی کشورهای نفت‌خیز منطقه بوده است. از این رو، می‌توان گفت سلطه بر نفت ونزوئلا یکی از اهداف کلیدی سیاست کنونی دولت ترامپ برای مهار تبعات جهانی هرگونه تنش نظامی گسترده در خاورمیانه بر بازار انرژی است.

حتی اگر وقوع یک جنگ فراگیر در خاورمیانه بعید به نظر برسد، تصاحب منابع نفتی ونزوئلا آزادی عمل قابل‌توجهی به آمریکا در این منطقه می‌بخشد. در مجموع می‌توان گفت که رویکرد واشنگتن علیه ونزوئلا چه به موفقیت بینجامد و چه به شکست به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم پیامدهای خاص و بزرگ خود را در خاورمیانه و خلیج فارس به همراه خواهد داشت.

315