نگاه او به تعزیه به عنوان ریشههای تئاتر ایرانی و تسلطش بر متون کلاسیک فارسی و خصوصا شاهنامه سبکی خاص آفرید که در تصویرسازی و متن منحصربفرد است و کسی قادر به تولید مشابه آن نیست.
از سرآمدان موج نوی سینمای ایران بود که از اواخر دهه ۴۰ در کنار چند سینمای دیگر پایهگذار تحولی بزرگ در سینمای ایران شدند.
همیشه به ناروا مورد اتهامات اخلاقی بود. اما جماعت سانسورچی مخالف آزادی بیان هیچگاه به روی خودشان نیاوردند که بهترین فیلمنامه در بارهء واقعه کربلا را هم او نوشت. تنگنظران بیهنر اجازه ندادند بیضایی خود فیلمنامهء خود را بسازد. شهرام اسدی"روز واقعه" را ساخت. بیضایی چندان از حاصل کار راضی نبود با اینحال این فیلم همچنان بهترین فیلمی است که از واقعهء کربلا ساخته شده است و هیچیک از فیلمسازهای بیهنر مدعی دین و مذهب که به این سوژه نزدیک شدند نتوانستند حتی به گردپای روز واقعهء بیضایی برسند.
به کسی برای فیلمسازی به اندازهء بیضایی سخت نگرفتند اما با وجود شرایط مالی آسانی نداشت بر اصول خود، که ناسازگاری با سانسور بود ایستاد.
هرچه ساخت از بهترین آثار تاریخ سینمای ایراناند. از رگبار که اولین فیلم بلندش بود تا وقتی همه خواب بودیم که آخرین فیلمش بود که گذاشتند بسازد.
برای یک محقق، نویسنده، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، فیلنامهنویس و فیلمساز بدتر از مرگ است که نگذارند کار کند.
تا ۷۰ سالگی حوصله کرد و به تحمل گذراند. طاقاتش اما طاق شد و در چنین سنی ترک دیار گفت تا بتواند بنویسد و بسازد.
فرهنگ سفلهپرور رسمی تاب تحمل او را نداشت. همچنانکه تاب تحمل بزرگان دیگری مثل محمدرضا شجریان را نداشت. غرابها را جولان دادند و نفس خروس را گرفتند و بلبلان را محکوم کردند به خاموشی.
اما فرهنگ فارسی و فرهنگ اصیل ایرانی که بیضایی در آغوش آن پرورش یافت همچنان این فرزند برومند خود را در آغوش نگه خواهد داشت که فرزندی خلف بود و در دل آثارش هنوز هست.
59244