معضل موش​ها و آدم​ها و جوی​ها و عدم رعایت تناسب اندام این موجودات ظریف(!) دیگر در تهران به یک عادت دیداری - شنیداری تبدیل شده و زیاد موجبات زحمت برای مسئولان نیست؛ همه در کنار هم در مسالمت کامل(!) زندگی می​کنیم.

موش‌ها در شهر جولان می دهند
گربه های شهر را نان می دهند
گرچه در حجب و حیا آماتورند
گربه که سهل است، آدم می خورند
هرچه برج اینجاست ویران می شود
موش تهرانی بتن را می جود

من خودم دیدم که یک گربه به دوش
مست مست از طعم تلخ مرگ موش
نصف شب با خنده هایی بی نمک
نعره می زد در خیابان ونک
در محله من خفن، من گنده لات
من دهان گربه ها، را فاعلات
آبروی شهرداری برده ام
نصف شب‌ها، رفتگرها خورده ام

می شناسندم همه با هر زبان
Somebody call me Jerry/someone sichan !
(سام بادی کال می جری، سام وان سیچان)
وحشت سگ ها از استیل من است
دو سه میلیون باج سیبیل من است
موش های نر فراوان دیده ام
من هزارو یک شکم زائیدم

خانه ام دیگر درون جوب نیست
چیدمان جوب‌ها مطلوب نیست
گاه گاهی می روم زیر پل و
می خورم آنجا کمی گربه پلو
آخر هفته به ویلا می رویم
"ما ز بالاییم و بالا می رویم"
هرکسی بیمار و بیچاره شده
یا اگر هرجای او پاره شده
عامل بدبختیش من بوده ام
من به طاعون و وبا آلوده ام

عاقبت آن موش سر تا پا کلفت
رو به درگاه خدا نالید و گفت
ای خدای مهربان موش ها
ای تو صاحب بر زبان و گوش‌ها
سطل آشغال همه آباد باد
انتهای ظرفشان مازاد باد
مردم از خانه نداری راضیند
موش ها از شهرداری راضیند

 


 

صابر قدیمی

6060

منبع: خبرآنلاین