*شما در جلسهای گویا گلایههایتان را به شکل صریحی به سردار رویانیان نیز منتقل کردید؟
خیلی رک به آقایان رویانیان و همه آن کسانی که در جلسه پرسپولیسیها حضور داشتند گفتم چرا همهاش باید یک نفر سرپرست شود چرا؟ الان صحبت کردنشان با عملشان کیلومترها فاصله دارد. یعنی پشت و رویشان یکی نیست. اگر 4 ماه پیش در مجلس ختم پدر یکی از دوستان بودم به خیلی جاها میرسیدم ولی در کلاس خودم نمیدیدم آنجا دست به یکسری حرکات بزنم اما یکسری افراد که رفتند، به خیلیها جاها رسیدند. من در جایی به حمید درخشان پرخاش کردم و گفتم چرا مقابل حرفی که زده شد نایستادی، سیستم سنتی، علیاصغری و...
*دوست داریم از گلتان به چین بگویید که در آن تیم ایران با 2 گل پیروز شد و آن شوت شما در خاطرهها ماند.
روز قبل از بازی با چین ما یک تمرین سبک داشتیم که آن روز یازده نفر اصلی کار تیمی میکردند. بارندگی بود تو سنگاپور باران میآمد و البته با این وجود زمینش خیلی خوب بود. در آن بازی تمرینی، چنگیز که مهاجم بازی میکرد یک پاس روبهعقب داد و من یک شوت استثنایی به بهروز سلطانی زدم، دقیقاً مثل گلی که به چین زدم. خیلی من را تشویق کردند. شوتی که زدم رفت گوشه دروازه و به تور چسبید. به قول ما فوتبالیستها میگوییم خوراک ما چنین شوتهایی است؛ پاسهای روبه عقب و مورب. من با چنگیز که صحبت میکردم گفتم من فردا یک همچین گلی را میزنم البته بازی که شروع شد این نبود که من حتماً بخواهم گل بزنم ولی خب سعی داشتم حتماً یک گل را بزنم که روی یک ضربه برگشتی از ضربه ناصر محمدخانی در پشت هجده قدم، با پای راست کنترل کردم و با پای چپ ضربه زدم. پای تخصصیام راست بود اما دوپا را خوب میزدم. گل من و گل عبدالماجد عربستانی در آن بازیها به عنوان بهترین گلها انتخاب شدند. سال 59 هم بود که ما برای دو بازی به شوروی سابق رفته بودیم. 10 روز بعدش تیم شوروی آمد تهران، آقای حبیبی آن موقع سرمربی ما بود و به عنوان سرمربی به من و بقیه بازیکنان گفت: «چون دروازهبانهای شوروی اکثراً قدبلند هستند شوتهای زمینی بزنید و هوایی گل نزنید چون این ضربات گرفتنش برای دروازهبانهای قدبلند سخت است که من در آن بازی و دقیقه 20 بود که آن را کنترل کردم و از قبل از هجده توپ را به گل تبدیل کردم که فکر میکنم آن ضربه بهترین گل من بود که در 18 سالگی به تیمملی شوروی زدم.»
*یعنی گل به شوروی سابق را بیشتر از گلت به چین دوست داری؟
بله آن گل واقعاً استثنایی بود.
*سال 68 و آن دیداری که با گل عابدیان پرسپولیس یک بر صفر دربی را برد، در آن دیدار گفته میشود شما با شاهرخ شرطبندی کرده بودید، شاهرخ در پایان بازی با مشت زد تو صورت شما، واقعاً این موضوع صحت دارد؟
قضیه اینطور نبود که برای شما عنوان کردند و این امر فقط تا حدودی درست است. چند تا از بچههای سهراه امینحضور که در کار لوازم خانگی بودند که یکیشان استقلالی بود و یکیشان پرسپولیسی.
آقاشاهرخ با دوست پرسپولیسیاش شرط بسته بود که دربی را حتماً میبرند. با من شرط نبسته بود چون من اصلاً شرطبند نیستم بلکه گفتم با آن دوست لوازم خانگیفروشاش که پرسپولیسی بود. اتفاقاً گلی که عابدیان زد روی پاسی بود که من بازی را عوض کردم و برای فریبرز مرادی آماده کردم. ایشان هم سانتر کرد و با یک پاس مورب فرستاد برای رضا عابدیان که چرخید و زد توگل. ما یک بر صفر آن بازی را بردیم. بعد از بازی من به سمت شاهرخ رفتم و گفتم آقاشاهرخ بازی را باختید، شرط را هم باختید. شاهرخ آمد پرخاش کرد. من از تیمملی جوانان با شاهرخ بودم، جام ولیعهد، جام تبریز و خیلی از جامهای دیگر. فشار روحی - روانی روی شاهرخ زیاد بود، دستش را بعد از بازی در پاسخ به من بالا برد و گفت: برو بابا، باختیم که باختیم منتها با یک لحن بدی گفت که خودش فهمید اشتباه کرده. پس از بازی هم فوراً آمد تو لباسکنی ما و من را بوسید و از من عذرخواهی کرد.
*یعنی واقعاً بهخاطر مشت از شما عذرخواهی نکرد؟
اصلاً! علی پروین هم اونجا بود و گفت دیگه کش ندهید! من هم گفتم 13-12 سال با شاهرخ بودم چه در تیمهای بزرگسالان و جوانان. شاهرخ بازیکن بزرگی برای ایران بود و تو استقلال هم که بود با هم دوست بودیم به همین دلیل هم، همهچیز همانجا تمام شد با شوخی و خنده.
*یک موضوع دیگر، به خیلیها در دربی لقب یاغی میدادند. در پرسپولیس به هاشمینسب و محرمی و در استقلال مثلاً پرویز برومند، ضیا عربشاهی هم به دلیل سبک بازیاش شاید میتوانست یاغی باشد اما اینگونه نشد، دوست داشتید به شما هم لقب یاغی میدادند؟
من اصلاً موافق لقب یاغی نیستم. من خودم در دوران ورزشیام یک کارت هم نگرفتم. یک روز در جام ارتش که شوروی به ما گل زد مربی ما رضا وطنخواه بود. تیم ما عالی بود، من بودم، شاهرخ و ناصر محمدخانی هم بودند و بسیاری از بزرگان دیگر همان نسلی که با هم آمدیم تو تیمملی بزرگسالان. آن موقع منتخب تهران بودیم. 80درصد بازیکنان تیمملی که من در آن بازی به آقای حیدری گفتم: آخر بازی بهتان میگم! سر همان حرف ما را دو جلسه محروم کردند. من در دوران ورزشیام یک کارت زرد هم نگرفتم البته در پستی هم بازی میکردم که دائماً درگیر جنگهای فیزیکی بودم ولی یاد ندارم که در بازیهای ملی و باشگاهی کارت گرفته باشم و اگر هم در بازیها مرا میزدند پا میشدم و میگفتم مسئلهای و مشکلی نیست، فقط میگفتم نامردی بازی نکنید چون من از پشت زدن خیلی بدم میآمد. من دوست نداشتم نفر مقابلم از پشت مرا بزند. نمیخواهم اسم بیاورم یکبار به یک بازیکن گفتم از پشت نزن، مردانه نیست! شده دو، سه متر هم تکل رفتم ولی توپ را همیشه میزدم. من بازی داشتم با بلغارستان که چهارمتر تکل رفتم اما بازیکن را نزدم. سوءتفاهم نشود نگویید کارت قرمز گرفتید! نه من کارت قرمز هم اصلاً نگرفتم!
*اما بعضیها با مباهات خاصی از مجتبی محرمی به عنوان یاغی نام میبرند؟!
مجتبی محرمی خیلی بچه خوبیه، یعنی یک بچه رفیقباز، خداوکیلی مجتبی واقعاً بچه صاف و سادهای بود. من فکر میکنم چوب همین سادگیاش را خورد. مجتبی فوتبالیست بزرگی بود. من هم بچه جنوب شهرم و بچه جردن هم نیستم و دیدم که این مسائل را میگویم.
مجتبی خیلی رفیقباز بود و واقعاً یکی از بازیکنانی بود که سالهای سال در کنار هم بودیم و حیف که به او بگویند یاغی. اصلاً کلمه یاغی چیه؟ به این فرد مدال میدهند؟ من فوتبالیست اگر به من بگویند یاغی به من مدال میدهند؟ این کلمه زشتیه.
*یعنی زمان شما یاغی وجود نداشت؟!
ما یاغی نداشتیم! و این واژه واقعاً ساخته ذهن برخیهاست. الان خیلی چیزها ساخته و مد شده آقا! فوتبال نداریم اما خیلی چیزهاش مد شده! ما ایرانیها خیلی راحت همدیگر رو تخریب میکنیم. در صحبت اولیه هم بود گفتم ما پرسپولیسیها در زمین برای هم جان هم میدادیم اما خانه همدیگر رفت و آمد نمیکنیم ولی استقلالیها در زمین فوتبال به هم پرخاش میکردند اما خانه همدیگر میرفتند. الان برعکس این قضیه شده الان اونها وقتی مربی میشوند 4 تا از همدورههای خودشان را میبرند کنار خودشان ولی پرسپولیسیها همدیگر را تخریب میکنند. من چند روز پیش با آقای رویانیان در اول صحبتم گفتم. من به عنوان کسی که 13-12 سال در پرسپولیس بوده و یک ثانیه هم بیرون نبوده واقعاً شرمم میآید بگویم چرا باید پرسپولیسیها اینقدر همدیگر را تخریب کنند.
در صحبت اولم گفتم سه نفرند، اصلاً مد کردند علی دایی، حمید استیلی، پیروانیه! 20 نفر مینشینند اونجا بعد هم مصاحبه میکنند میگویند یعنی اون 20 نفر هم 25 نفرند اصلاً 10 نفرند. ما نبودیم ولی نمیگویم. میآیند و همدیگر را تخریب میکنند.
تیم 2 هفته نتیجه نمیگیرد میآیند میگویند علی دایی، علی دایی مگر غیر از این است اون یکی حمید استیلی اون یکی افشین پیروانی! ما مربی ایرانی را دوست داریم. آقای X گفت اگه مربی بیاد فحش میخورند من گفتم چرا باید فحش بخورد؟ باشگاه، باشگاه مستقلی است اگر ما آن 10نفر، 20 نفر اصلاً اون 200 نفر را خط بکشیم دیگه کس دیگهای اون کار را نمیکند! میکند آقا؟! چه چیز ما از استقلالیها کمتره؟ نمیخواهم بگویم اصلاً افتخار میکنم که سالهای سال استقلالیهای بزرگی بودند که کنارشان بازی کردم ولی میخواهم بگویم چرا نمیخواهیم خودمان را باور کنیم. چرا من نباید روی نیمکت بنشینم! مگه استقلال با مربی ساخت باشگاه خودش قهرمانی و نایبقهرمانی نیاورده؟ ما هم میتوانیم این قهرمانی را بیاوریم. منتها مسئله همان باور کردن است. مسئله اینکه وقتی من سرمربی هستم و نمیتوانم نتیجه بگیرم مجبورم کاری کنم که بگویم مربی خارجی بیاید که من بتوانم بنشینم بغل دست مربی خارجی! درد فوتبال پرسپولیس الان همینه. پرویز مظلومی میشود مربی، پورحیدری میآید کنارش. پارسال استقلال میتوانست راحت قهرمان شود اما تیم را بردند تو حاشیه تیم از لحاظ بازیکن خوب بود نیمکت آن هم قوی بود. نیمکتشان هم مظلومی و پورحیدری بودند، بهتاش فریبا و هنکه هم بودند. این همه مربی چرا حالا از پرسپولیس مربی نمیآورند. وقتی علی دایی مربی تیم میشود 4 نفر مشاور بیاورد حرفشان را گوش کند. هر چند وقتی امیر قلعهنویی روی نیمکت مینشیند حرف آنالیزور و... خود را گوش میکند و از بهترین حرفشان استفاده میکند ولی من نوعی نه! حرف خودم را میزنم. نیمکتم ضعیف است!
*یعنی شما میگویید دایی، شخص بزرگی را کنار خود نمیآورد و حرفهای کناریهای خودش را هم قبول نمیکند؟
علی دایی بازیکن بزرگی بود. فوتبال ایران را بهتر به دنیا شناساند، اما سرمربی باید سه، چهار فاکتور را داشته باشد؛ یکیاش جنم آن مربی است، مهرهچین باشد. شما بهترین سرمایه را داشته باشی اما از آنها استفاده نکنی فایده ندارد. همین امسال میگویند پرسپولیس کهکشانی است، مگر استقلال پارسال کهکشانی نبود؟ راحت بردنش به حاشیه این برمیگردد به همان موردی که گفتم. یک سرمربی باید یک روانشناس خوب باشد، یک کوچینگ خوب باشد، اگه نتواند خوب کوچ کند نمیتواند نتیجه بگیرد. اصلاً شما چرا زوم میکنید روی علی دایی!
*یعنی چه؟
من میخواهم بگویم شما اگر 10 روز از من پشتسر هم بنویسید من هم میآیم تو زمین. مردم میگویند آقا ضیا عربشاهیه، 11 سال در تیمملی بازی کرده، آقا کیه؟ 13 سال در پرسپولیس بوده. منظور اون عکس است. آن مطرح شدن است، شما اگه من را پشتسر هم و در ماه 4 دفعه به روزنامهتان بیاورید من هم به حق خودم میرسم. من باید برای علی دایی که واقعاً بزرگ است، در فیفا کرسی دارد و... سینهام را سپر کنم نه اینکه بگویم علی دایی چیه و علی دایی کیه؟ من پیش خود پروفسورم. فقط موندم اون سیستم علیاصغری و سنتی چیه؟ تو این فوتبال یورو سه تیم خوب بازی کردند؟ ایتالیا بود، آلمان بود و اسپانیا. ایتالیا پدر آلمان را درآورد. اسپانیا هم که سمبل تیکیتاکاست، پدر ایتالیا را درآورد. حسن حبیبی من را 16 سالگی گذاشت پاس. من تو همان تیم پاس و در تیمهای مختلف سابقه قهرمانی دارم، فقط یکسال سر عابدیان ما را چهارم و پنجم کردند!
*در مورد علی پروین بگویید.
من سالها با علی پروین زندگی کردم. علی پروین بچه دولابه، بچهمحل من است! وقتی میآمد سرکوچه عربشاهی بوق میزد من سوار ماشینش میشدم ولی علی پروین اگر موقعی که ما فوتبال را گذاشتیم کنار، از بچهها حمایت میکرد هیچ موقع کارش به شکل کنونی در نمیآمد. من خودم به عشق همین هواداران سال 64، قید هفت میلیون پول را زدم و آمدم به عشق همین تماشاچی که تو سرما و گرما میآمدند. بازی کردم تو ضعیفترین بازی ما هفتادهزار تماشاچی میآمد. منِ نوعی بهخاطر اون نرفتم وگرنه من که از پول بدم نمیآمد. همیشه به همه بچهها میگویم به هم که میرسید همدیگر را بزرگ کنید، احترام هم را داشته باشید. استقلالیها همهچی به هم میگویند ولی جلوی غریبه که میرسند همدیگر را بزرگ میکنند و به هم احترام میگذارند ولی ما نه موقعی که نیستند با هم شوخی نمیکنیم ولی چشممان به هم میخورد مخصوصاً دو، سه نفر هستیم که همدیگر را تخریب میکنیم.
*چرا علی پروین ضربه خورد؟
اگر 6-5 نفر ما را دعوت میکرد و کنار خودش میآورد شاید وضعیتش خیلی بهتر از حال میشد.
*بگذریم شما در جلسه با رویانیان به خیلی خرده گرفته بودید.
گفتم فوتبالی کم ندارم. فوقدیپلم ریاضی قدیم هم دارم که میشود فوقلیسانس حالا!
*این اطمینان را میدهید که اگر به شما اطمینان داده شود پرسپولیس هم در عالم مربیگری چند مربی مثل قلعهنویی داشته باشد؟
پرسپولیس هم چندتا مربی مثل قلعهنویی دارد. من همان روز هم به رویانیان گفتم ما چرا نباید خودمان را باور کنیم؟ مگر چه چیز ما از استقلالیها کمتر است؟ شما فکر میکنید؟ بارسا فقط گواردیولا بود. کرایف کنارش بود و چند تا مشاور خیلی خوب داشت.
پرسپولیس هم به نظر من به مربی خارجی احتیاجی ندارد اما باید به تیمهای پایه برسیم. اینها را به آقای رویانیان گفتم و صراحتاً گفتم: 500 میلیون خرج تیمهای پایهتان بکنید من خیلی راحت گفتم که 5درصد قرارداد بچههایتان را بگذارید برای تیمهای پایهتان! البته رویانیان خداییش مرد است! فقط باید یک کم احتیاط کند.
*شما مدرسه فوتبال درس میدهید؟
بله من سالهاست که در مدرسه فوتبال کار میکنم اما بازیکن تیمملی که بلد نیست بغل پا بزند اسمش را بگویم!
*بگویید؟!
نه دیگر نمیشود! گفتم افتخارم این است که فوتبالیست یاد میگیرد روی پاشنه راه نرود و ندود و وقتی به رده تیمملی رسید در بغل پا زدن مشکل نداشته باشد. بازیکن در مدرسه فوتبال من در سومین جلسه حمل توپ را یاد میگیرد.
*گویا اخیراً یک جریان سخت که گریبانگیرتان شده بود را پشتسر گذاشتید؟
من 13 سال در تیمملی بودم نه کارمند اداری بود. نه کار آزاد داشتم زن و بچهام را هم دائماً بهخاطر اردو میگذاشتم و میرفتم. رزق و روزیام از فوتبال بود. بیمه ندارم. شخصی که کارمند میشود بیمه دارد. نزدیک 70 میلیون تومان هزینه معالجه همسرم شد 35 روز در آیسییو بودم و شبی بالای یک میلیون و چهارصد هزار تومان پول میدادم. آن کسی که میآید میگوید من پرسپولیسام حتی یک تلفن خشک و خالی هم به من نزد. چرا من بیمه نیستم؟ رزق و روزی من هم از این مدرسه فوتبال میگذرد. خدا را هم شکر میکنم ولی امثال ما که سالها در تیمملی بودیم نمیخواهیم مثل بعضیها سیاهبازی کنیم من خیلی چیزها را برای کشورم ثابت کردم. یک بیمه ندارم ولی الان...
*پس جریان صندوق پیشکسوتان و... چیست؟
این صندوق و... همه اینها کشک است. کشک خودشان را هم بگیرند و بسابند! اینها دکان است اینها را بنویسید. الکی حرف میزنند. حقوق و... الکی اینها همهشان شیطان هستند. 11 سال در پرسپولیس و 13 سال در تیمملی بودم یک بیمه ندارم. درد فوتبال ما این است. مگر من سرمایه ملی مملکت نیستم چرا از من استفاده نمیشود! بیارم، فاکس بیاورم از فلان کشور که بیا آنجا برای ما کار کن، این فاکس را نشان شما بدهم؟ من مملکتم را دوست دارم. من قطر نرفتم. ما 8 نفر بودیم که بعد از جامملتها از قطر پیشنهاد داشتیم نه سه نفر؟
ناصر رفت، درخشان رفت، پنجعلی هم رفت، شاهرخ هم بعدش رفت.
*بازیکنان دیگر چه کسانی بودند؟
بهروز سلطانی بود، چنگیز بود، من بودم و...
من اشتباه کردم که نرفتم.
*شما میگویید پرسپولیس قهرمان نمیشود؟
نه با این وضعیت قهرمان نمیشود، بازیکنهایی که الان به پرسپولیس آمدهاند اشباع شده هستند. ما نباید قدیمیها را آتش بزنیم.
43 43