به گزارش خبرآنلاین موسوی لاری در گفتگو با خبرگزاری فارس به سوالاتی همچون موضوع زمینخواری، اغتشاشات و نا آرامیهایی که در زمان وزارت وی صورت گرفت به ویژه حادثه 18تیر و غائله کوی دانشگاه تهران و ... پاسخ داد.
اهم صحبت های وزیر کشور دولت خاتمی در ادامه می آید:
- من دو دوره مجلس بودم. مجلس اول و مجلس سوم؛ در مجالس دوم و بخشی از مجلس پنجم نیز به عنوان معاون رئیس جمهور بودم که باز مرتبط با مجلس است. بالطبع من اگر بخواهم خودم را معرفی کنم، خود را عنصری پارلمانی میبینم و معتقدم که نقطه ثقل تدبیر امور جامعه باید مجلس باشد. یعنی مجلس برآمده از خواست و نیاز و سلایق و دیدگاههای متفاوتی است که شناخت نمایندگان نسبت به مسائل کشور، شناختی عینی و از نزدیک است؛ به شرط اینکه برآمده از رأی آزاد مردم باشد و این شرط را من مبنای اصلی شکلگیری مجلس میدانم.
- من مجلس اول را خاطره فراموش نشدنی خود میدانم. در مجموع، ترکیب مجلس اول بسیار جالب بود و از شهید رجایی گرفته تا آیتالله خامنهای و آقایان هاشمی رفسنجانی، بازرگان، صباغیان، معینفر و دیگر اعضای نهضت آزادی و برخی جریانات دیگر در آن حضور داشتند و این به دلیل حضور تمام سلیقهها و دیدگاهها در انتخابات بود و مسلما خود مردم جریانات خاصی را که نمیپسندیدند، پس میزدند. به عنوان مثال مردم شهرهای لارستان و شیراز جریان مجاهدین خلق و منافقین به خصوص در شیراز که سعید شاهسوندی کاندیدای آنها بود را رد کردند و به آنها رای ندادند.
- ما باید غبطه داشتن چنین مجلسی را داشته باشیم که بزرگان جریانات مختلف نگویند که نباید به مجلس رفت. امروز شرایط مجلس ما طوری شده که چهرههای اصلی اصلاً حاضر نیستند نامزد شوند.
- یک دوره با یک شیب ملایم از مجلس اول تا سوم را داشتیم و یک دوره دیگر از مجلس چهارم به بعد شروع شد. من خط فاصل بین اینها را تفسیر شورای نگهبان از اصل 99 قانون اساسی میدانم. متأسفانه آن نقطه عطف یعنی تفسیر اصل 99 قانون اساسی توسط شورای نگهبان و در اختیار گرفتن کلیه امور انتخابات توسط شورای نگهبان و اعضای هیئت نظارت، نهایتاً نگاه سلبی به انتخابات مجلس را به شکل دیگری درآورد حالا من نمیخواهم این نگاه را خیلی عمده کنم ولی بالاخره نتیجه این شد که هم آنها سعی کردند که عدهای را رد صلاحیت کنند و هم کسانی که فکر میکردند میتوانند نقشی داشته باشند میگفتند که لزومی ندارد که ما در چنین فضایی وارد مجلس شویم؛ به همین دلیل معتقدیم که این روند، روند خسارتباری بوده و اگر به یک شکلی جبران شود و فضا به سمتی رود که عرصه برای تمام کسانی که قانون اساسی را قبول دارند فراهم شود و این اعتمادسازی به وجود آید، به نظر من در این صورت مجلس کارساز خواهد بود.
- ما در جریان 18 تیر با یک پدیدهای در ابتدای امر مواجه بودیم به نام حمله به کوی دانشگاه توسط نیروی انتظامی؛ بهانه این حمله هم تجمع و تظاهرات دانشجویان به خاطر تعطیلی یکی از روزنامهها بود که به قولی دانشجویان آن تعطیلی را بهانه کرده بودند برای یکسری اعتراضاتی که داشتند.به نظر من ورود نیروی انتظامی و برخوردهایی که صورت گرفت عامل شعلهورتر شدن اعتراضات بود که عدهای هم در روزهای بعد فرصتطلبی کردند
- لب کلام من این است که دستگاه مدیریت سیاسی و امنیتی آن روز تمام تلاشش این بود که این غائله را جمع کند بدون اینکه نیروی انتظامی و دستگاههای متولی انتظامات الزام پیدا کنند که دست به اسلحه شوند و یا خدای نخواسته مواجهه نظامی صورت بگیرد.تحمل، بردباری و حوصله و تدبیر کردن مسئله در مقابل توطئهها باید هوشیارانه باشد تا مورد سوءاستفاده و بهرهچینیهای جریانات مختلف نشود.با وجود اینکه شاید دستهای مرموزی هم در روزهای بعد وارد قضایا شده بود اما به خوبی خاتمه یافت و به گونهای به اتمام رسید که نظام آبرومند از کنار این مسئله بیرون بیاید و با بردباری و تحمل غائله را فرونشاند.
- من در شب حادثه در تهران نبودم و کرج رفته بودم و آنجا هم گوشی موبایل من آنتن نداشت که ساعت 11 الی 12 بود که به تهران آمدم و در اتاق خودم که تبدیل به محل جلسات دبیرخانه شورای امنیت شده بود حاضر شدم؛ آقای لاریجانی که الان رئیس مجلس است به همراه آقای عباد و بقیه به آنجا میآمدند و مسائل را تطبیق میکردیم و کارها نیز عمدتاً توسط حوزه امنیتی ـ سیاسی وزارت کشور و دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی انجام میشد.
- داستان آقای نظری یک داستانی بود که بعدها مطرح شد و بیشتر هم خود فرمانده نیروی انتظامی مطرح کرد.اصلاً ما این قضیه را دنبال نکردیم؛ یعنی فرمانده نیروی انتظامی آن زمان آقای لطفیان بود که به او گفته شده بود آن کسی که در این ماجرا مسئول بوده را معرفی کنید که خودشان نام آقای نظری را مطرح کردند و خودشان نیز پیگیر بودند. این را هم بگویم که اولاً نقش آقای تاجزاده در این ماجرا بعد از معاونت امنیتی بود و دوم اینکه آقای خاتمی در این ماجرا به عنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی از دستگاه متولیش نیروی انتظامی خواست که مسئول این حادثه را مشخص کنند که خود نیروی انتظامی نام آقای نظری را مطرح کرد و دستگاه قضایی هم پیگیر قضیه بود؛ در این ماجرا دستگاه اجرایی زیاد به دنبال فرد نبود بلکه به دنبال حل مشکل بود.
- در دوران وزارت من مشکلی بود به نام لباس شخصیها که به اجتماعات حمله میکردند.شما اگر پدیده لباس شخصیها را دنبال کنید خیلی از مسائل برای شما روشن میشود آنها کسانی بودند که معتقد بودند که نباید بگذارند این دولت کار خود را انجام دهد؛ دستگاه قضایی هم خیلیهایشان را شناسایی کرد.
- شما باید از دستگاه قضایی بپرسید یک عدهای که گفته میشد لباس شخصیاند و امکاناتی نیز در اختیار داشتند هرجا جلسهای برگزار میشد به هم میزدند، اجتماعات را به هم میریختند، به افراد حمله میکردند و حتی در نماز جمعهها به وزرای کابینه آقای خاتمی نیز حمله میکردند و در سطح کشور هم بودند و تشکیلاتی نیز برای خود راه انداخته بودند، چه کسانی بودند؟ واضح بود که لباسشخصیها با یک اطمینان خاطری کار خود را انجام میدادند. شناسایی دستگاهی که این جریان را سازماندهی میکرد به عهده دستگاه قضایی بود که متأسفانه دستگاه قضایی این قضیه را ریشهکن نکرد.
- بنده در هیچ زمانی متهم به زمینخواری نشدم و آقای وزیر کشاورزی گفتند که موسویلاری برای یک دانشگاه و مؤسسه سال 74 یک زمین گرفته اما نه برای شخص خودش و بعد هم عذرخواهی کردند و روزنامه ایران هم این مطلب را درج کرد؛ این موضوع را آقایان مطرح کردند تا بهرهبرداری انتخاباتی کنند که بعد آمدند عذرخواهی کردند.دانشگاه هم بنده نه عضو مؤسساش بودم و چون حامی این دانشگاه بودم؛ این زمین را برای دانشگاه رسمی و قانونی گرفتم و همه مراحل قانونیاش حل شده و الان دانشگاه آنجا دایر است و دانشجو دارد.
- آقای خاتمی زمانی دولت را تحویل گرفت که همان سال یعنی پایان سال 76 قیمت نفت بین 9 تا 11 دلار در هر بشکه بود یعنی با نفت بشکه میانگین 10 تا 11 دلار و با مشکلات عدیدهای که آن روزها دستگاههای تولیدی ما داشتند. در حوزه سیاستخارجی نیز که برخی کشورهای اروپایی به خاطر بعضی از مسائل سفرای خود را فراخوانده بودند و یک تنشی بین ایران و بعضی از کشورها شروع شده بود و ما یک فضای تلخ و ترشی را بین همسایگان و اروپاییها سپری کردیم.
- آقای خاتمی با جهتی که اول اعلام کرد یعنی با شعار "توسعه سیاسی پشتوانه توسعه همه جانبه" کار خود را شروع کرد و معتقد بود اگر ما مردم را در مسائل کشور مشارکت دهیم قاعدتاً آنها خود قادر خواهند بود که مشکل را حل کنند بنابراین ما میبایست به مردم اطمینان میدادیم که دولت حامی آنهاست و برای آنها و رأی و مشارکتشان احترام قائل است....تعداد زیادی پروژههای سدسازی مثل سد کرخه که در دوران آقای هاشمی رفسنجانی تازه شروع شده بود در دوران آقای خاتمی به بهرهبرداری رسید و سدهای زیاد دیگری و البته خطوط راهآهن مثل راهآهن بافت و سرخس مشهد و حتی مترو تهران نیز در دوران وی به نتیجه رسید.از نظر خود من در دوره آقای خاتمی در حوزههای مختلف کارهای بزرگ صورت گرفت که اگر تداوم پیدا میکرد قطعاً وضع کشور بهتر از این بود که امروز شاهدش هستیم.
- در حوزه اقتصاد ما با نفت 10دلاری تمدن عسلویه و راه آهن و خیلی کارهای دیگر را توانستیم انجام دهیم، در حوزه همدلی بین مردم گامهای مؤثری برداشتیم برگزاری انتخابات «شوراها» را به عنوان یکی از نهادهای حضور مردم و تجلی حضور مردم در نظر بگیرید که در انتخابات شوراها برای اولین بار بیش از 170 هزار نفر در سطح کشور وارد عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری شدند.
- در حوزه سیاست داخلی، مناسبات بینالمللی که با شعار تنشزدایی دنبال شد و در مسائل اقتصادی که ما وضعیت روزهای اول را در روزهای آخر نداشتیم و کشور بر روی ریل مناسبی افتاده بود من فکر میکنم اگر بخواهیم نمره بدهیم علیرغم اینکه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی کاستیها و کمبودهایی هم بود سرجمع من نمره خوبی را به دولت خاتمی میدهم.
- در حوزه فرهنگی هم خوب بود. در حوزه فرهنگی بگذریم از بحثهایی که الان مطرح میشود و در آن زمان هم بود طبیعی است که شما وقتی فضای بازی دارید در کنار کارهای مثبت ممکن است بهرهبرداری غلطی هم بشود و یک عدهای نیز از این فضای باز سوءاستفاده بکنند اما جریان سازیهای منطقیای که آن زمان در عرصه کتاب، روزنامه، مجلات فکری و سینما صورت گرفت جهتشان جهت درستی بود و معنایش هم این نیست که کتاب نابابی چاپ نشد یا روزنامهای حرف بیربطی نمیزد و یا نویسندهای حرف نادرستی نمیزد معنای حرف من این نیست؛ معنای حرف من این است که کلیت جهتگیری، کلیت مثبتی بود و قطعاً ضایعاتی هم داشت و باید جلوی آن ضایعات گرفته میشد.
- ما برای اولین بار در دوران آقای خاتمی برنامه سوم و چهارم توسعه و سیاستهای کلی که مقام معظم رهبری متولی و متصدی آن هستند را در برنامه ریزیها گنجاندیم همچنین برای اولین بار بود که سند توسعه چشمانداز ملی کشور با تأیید رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام عرضه شد و این یعنی چارچوبهای کلی جهتگیری در قالب سیاستهای کلی و در قالب برنامههای توسعه و سند چشم انداز دیده شد علیرغم اینکه در جاهایی افرادی نیز اشتباه و غرضورزی کرده باشند که به جهتگیری کلی لطمه نمیزد.
- در یک نشریه دانشجویی که کمتر از 170 تیراژ داشت مطلبی راجع به امام زمان (عج) نوشته شد که غلط و توهین بود و یا در یک مجلهای به یکی از علما توهین میشد، یک عده که میخواستند غوغاسالاری کنند این را میگرفتند و بزرگنمایی میکردند در حقیقت یک نشریه که تیراژ 170 تایی داشت توسط همین افراد میلیونی میشد یعنی متأسفانه آن چیزی که پشت این قضیه بود نه اصل آن بود، آن توهین غلط بود و مسئولان نیز برخورد میکردند اما یک عده چون میخواستند دولت را بکوبند همین مسئله جزئی را بزرگ میکردند و در سطح ملی پخش میکردند غافل از اینکه عمل خودشان به مراتب از عمل آن دانشجویان هتاک بدتر بود.
- من معتقدم که توهینها این دوره توسط دستگاههای مسئول بیشتر از دوره آقای خاتمی بود.
- معتقدم که مسائل فرهنگی اگر از بهرهبرداریهای جناحی و سیاسی جدا شود و مقولات ارزشی، دینی و اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی با ابزار خود سنجیده شود و هم احیاناً با نارساییهایش برخورد شود حتماً ما موفقتر خواهیم بود. تا زمانی که ارزشهای دینی یا اعتقادی یا هنجارهای اجتماعی ابزاری برای زنده باد و مرده بادهای سیاسی باشد که در دوره آقای خاتمی همان جریانی که میخواست این جمله ناکام بماند این مسائل را به این شکل علم میکرد و برجسته میکرد و سپس میگفت به مقدسات توهین شده است. شما اگر به تهیه لیستی بپردازید و بررسی کنید که در روزنامهها، مجلات و نشریهها زمان آقای خاتمی چه چیزهایی گفته شد و همانها الان در روزنامهها و به ویژه صداوسیما به چه میزان وجود دارد.
- مقوله غنیسازی امروز مسئله روز کشور ما است. من فقط به گفتن این جمله بسنده میکنم که غنیسازی و مقوله هستهای از لحظهای که کار خود را آغاز کرد که سبب مشکل ما با غرب شد تحت مدیریت مستقیم رهبری بود. یعنی در دولت آقای خاتمی کمیتهای تشکل شده بود که ما عضو آن نبودیم و گزارشات این جلسات هرچه بود به رهبری ارائه میشد و کارها با نظر ایشان دنبال میشد گر چه آقای روحانی مسئول بود اما نهایت قصه و اینکه چه کسی بیاید و چه کسی برود و چه میزان بحث شود و کجا پذیرفته یا پذیرفته نشود، در سیاستهای کلی نظام بود و مسئولان آن نیز جوابگو هستند.من که جزو آن کمیته نبودم؛ بنابراین راجع به گذشته نمیتوانم صحبت کنم و راجع به وضعیت فعلی نیز معتقدم بگذاریم تا مسئولان امر بتوانند در این شرایط حساس کار خود را به پیش ببرند.
- من همواره به روش شورای نگهبان معترض بوده و هستم؛ حتی در زمانی که خودم مسئول بودم و در مراحل مختلف با شورای نگهبان و هیئت نظارت کار میکردم مشکل داشتم و حتی راجع به صلاحیتها نیز همواره معتقد بودم که ما باید آدمها را صالح بدانیم مگر برای ما ثابت شود که اینها ناصالح هستند و داوریت مردم و شناخت مردم به شرط اینکه قدرت انتخاب داشته باشند از هر شخص دیگری و ارگانی معتبر و صحیحتر است و فیلترهایی که شورای نگهبان میگذارد ممکن است آنگونه که باید به آن عمل نشودهمین الان در همین مجلس اخیر راجع به یکی از نمایندگان مجلسیها به بحث پرداختند که متهم به مسائلی مانند قتل و چک و غیره است و این نشان میدهد که ما فضا را باید طوری فراهم کنیم که مردم قدرت انتخابشان بالا برود.
- قاعدتاً مردم یک محله راحتتر میتوانند آدمها را بشناسند و وقتی که شورای نگهبان فضا را تنگ میکند و میگوید بین این دو نفر یکی را انتخاب کنید مسلماً چنین اتفاقاتی نیز پیش میآید. بنابراین من روند انتخابات را با نگرشی که هیئتهای نظارت دارند روند مناسبی نمیبینم و معتقدم که مبنا را این بگذاریم که همه کسانی که در این نظام هستند میتوانند بیایند مگر آنهایی که مشکلشان ثابت و محرز شود، مشکل هم نه مشکلات سلیقهای.
- بله از نظر من برخوردها در شورای نگهبان سلیقه ای است؛ شاید آنها نیز برای این کارشان توجیهی داشته باشند حتما هم توجیهی دارند من نمیخواهم بگویم توجیهی ندارند ولی من با آنها اختلاف نظر دارم. آنان اساس را بر این میگذارند که ما باید اطمینان پیدا کنیم که این فرد که نامزد شده انسان خوبی است اما به نظر من وظیفه آنها این است که شورای نگهبان اطمینان پیدا کند که افراد نامزدشده آدم بدی است چراکه آدم خوب چگونه میتواند خودش را به شورای نگهبان اثبات کند که آدم خوبی است، اثبات حقانیت توسط فرد کار دشواری است اما اثبات عدم صلاحیت مشخصتر است.
- شورای نگهبان حتی دلیل رد صلاحیت شدن را نیز نمیگوید اتفاقا بارها نامزدها به شورای نگهبان گفتهاند دلایل رد صلاحیت ما را بگوئید و بدهید به روزنامهها اما آنها مدعی میشوند که ما برای حفظ حیثیت شما نمیگوییم در حالی که نامزدها مدام اصرار دارند که شورای نگهبان دلیل رد صلاحیتشان را بگوید و حتی میگویند شورای نگهبان مستنداتی که در اختیار دارند را به روزنامهها و رادیو و تلویزیون بدهد.حرف من این است که اگر مستندی بود میتوانست علنی کند و چون مستندی نیست نمیتواند علنی کند.
- مطرح کردن بحث تقلب در شرایط فعلی که در آستانه انتخابات هستیم نمیدانم درست است یا خیر ولی قطعاً اگر هیئتهای اجرایی و نظارتی به وظایفشان عمل کنند، نه. البته به نظر من وقتی که مثلًا مکانیزمهای نظارتی کار خودشان را انجام نمیدهند و یا یک طرفه هستند احتمال همه چیز هست؛ در قانون انتخابات گفته شده که ناظرین باید کاملا بیطرف باشند و این نامزد و آن نامزد نباید برایشان فرقی داشته باشند ولی وقتی نامزدها اظهار دارند که فرد گماشته شده به عنوان ناظر از جریان مقابل ما است طبیعی است که آن نامزد بدگمان خواهد شد.
- در قانون صراحتاً ذکر شده که نیروهای نظامی نباید در دستگاه اجرا و نظارت حضور داشته باشند اما وقتی حضور داشته باشند نگاهها را عوض میکند؛ بنابراین اگر مکانیزمهای قانونی رعایت شود احتمال تقلب وجود ندارد ولی اگر رعایت نشود طبیعی است که همه احتمالات وجود خواهد داشت.
- من همه حرفم این است که این قانون انتخابات باوجود همه نقصهایی که دارد اگر اجرا شود ما اشکالاتمان به حداقل میرسد، خب اولین شرط آن نیز بیطرفی ناظرین است وقتی شما همه اعضای نظارت را یکدست و از یک جریان میگذارید معلوم است چه اتفاقی میافتد. وقتی دستگاههای اجرایی و نظارتی یک تفکر دارند، مشکل ایجاد خواهد شد.
- این سؤالات شما شبیه بازجوهاست و دنبال این هستید که من بگویم بالاخره در آن زمان تقلب صورت گرفت یا خیر، من در مورد سال 88 اصلا نمیخواهم صحبت کنم.
- من از آقای عارف چیزی نشنیدهام که میخواهد در عرصه انتخابات بیاید یا نیاید.آقای عارف هم مثل همه علاقمند است که انتخابات پرشوری برگزار شود و همه بتوانند شرکت کنند و طرح آمدن آقای عارف گمانه زنی بیش نیست.
- مجمع روحانیون مبارز تا این لحظه هیچ جلسهای راجع به انتخابات ریاستجمهوری نداشته و همه حرفمان این است که اگر شرایط مناسب باشد حضور پیدا میکنیم و نامزد خود را مطرح میکنیم.
- مهمترین مسئله انتخابات رقابت است و رقابت یعنی اینکه شرایط برابر باید به وجود بیاید و اگر برابر هم نباشد لااقل ما از نظر امکانات 40 درصد باشیم و آنها نیز 60 درصد، نه اینکه ما حتی یک بولتن هم و یک سایت هم نداشته باشیم، اصلا ما برای زدن حرفهایمان به سراغ کدام نشریه یا سایت برویم؟ به همین دلیل است که مجمع میگوید اگر فضا، فضای رقابتی باشد یعنی امکانات رسانهای داشته باشیم حتماً خواهیم آمد و حضور مردم را تقویت میکنیم ولی اگر شرایط اینگونه نباشد دست و پای ما بسته است و نمیتوانیم بیاییم.
- معتقدم باتوجه به شرایط فعلی کشور در جریان معتدل اصولگرایی افرادی هستند که حذفها و طردها را زیاد قبول ندارند در جریان اصلاحات نیز افرادی هستند که میگویند باید توجه کرد به نیازهای امروز جامعه و اینها از نظر توجه به مسائل کشور به این نقطه واهی رسیدند و دلشان میخواهد که کشور از این شرایطی که دارد نجات پیدا کند به همین دلیل هم ممکن است یک گفتمان اعتدالی جریان اصولگرا پیدا کند که در آن گفتمان نوعی همدلی و همراهی با جریان اصلاحات و میدان دادن به این جریان دیده شود و این حداقل در ریشهدارها جریان اصولگرایی وجود دارد.
/27220