به گزارش خبرآنلاین متن این یادداشت بدین شرح است:
«سردبیر محترم پایگاه اینترنتی خبر آنلاین احتراما در تاریخ 15/4/1391 مطلبی با عنوان «نماد موسیقی توریستی و شیریننوازانه خراسان» به قلم سید ابوالحسن مختاباد در آن پایگاه منتشر گردید. اینجانب به عنوان مدیر اجرایی ستاد همایش نکوداشت استاد عثمان خوافی بر خود لازم دانستم تا پاسخی کوتاه برای آن رسانه وزین ارسال دارم. خواهشمند است دستور فرمایید در بخش موسیقی سایت این مطالب بارگذاری گردد.
عثمان دوتارت را بیاور ناله دارم / در دل دوصد فریاد چندین ساله دارم/ با پنجه کاری کن که جانم را بسوزی/ زین کنده افسرده آتش بر فروزی/ گفتی نمیخواهی که نغمهٔ دل فروشی/ ای مرحبا مردی هنر داری بهوشی شعر از زنده یاد مجتبی کاشانی (م. سالک)
مگر میشود نام دوتار را شنید و نام عثمان خوافی را نشنید. این دو در کنار هماند که معنا پیدا میکنند. شگفت آنکه نگارنده محترم ادعا کردهاند عثمان غایب است. شاید یادشان رفته که در جشنوارههای مختلف موسیقی، عثمان نوازنده افتخاری بوده است. با اینکه دود و دمی از عثمان در خیلی از محافل نیست؛ اما همین موضوع عثمان را از بقیه ممتاز نموده است. هنرمندی که هرگز از هنر و سازش ارتزاق نکرده و تمام شرافتش در بینیازیاش است. او نه به تمجید و تجلیل نیازی داشت و نه به این پاسخهای یک جوان علاقمند به خود. این ما بودیم که به نکوداشت هنر و اهل هنر نیازمند بودیم و هستیم.
بیشتر از بیست سال پیش در تالار وحدت از عثمان خوافی در کنار اساتید بزرگ دیگری چون علی اصغر بهاری، حسین قوامی، جواد معروفی، جلیل شهناز، علی سلیمی و حسن کسایی تقدیر میشود که تصویر آن در بولتن همایش نکوداشت استاد عثمان نیز منتشر شد. اساتید بزرگی که همگیشان دار فانی را وداع گفتهاند به جز استاد شهناز که در بستر بیماری است و استاد عثمان. این موضوع وظیفه و مسئولیت ما را در نکوداشت ایشان پر رنگتر میکند. حضور عثمان خوافی در خیلی از جشنوارهها ثبت و ضبط شده است و از معدود آهنگهای ضبط شده استاد عثمان، میتوان به کارهای افتخاری ایشان در جشنواره فجر اشاره کرد. آقای مختاباد بیش از آنکه عثمان خوافی را زیر سوال ببرد خود را در حصار علامت پرسش گرفتار ساخته است. اینکه در طی سالیان طولانی خدمت فرهنگی عثمان و زندگی پرافتخار 85 سالهاش بزرگان و فرهیختگان بسیاری عثمان را ستودهاند و با او خواندهاند و از موسیقی شگفت انگیزش سخن گفتهاند ما را در یک دو راهی نه چندان دشوار قرار میدهد؛ اینکه فهم موسیقایی آقای مختاباد بالاتر است یا فهم و درک موسیقی از سوی کسانی چون کسایی، محمدرضا شجریان، پرویز یاحقی یا فریدون مشیری، محمود دولت آبادی و...؟ همین استاد اصفهانی تازه در گذشته در مراسمی که در سال 1383 به مناسبت تولد ایشان در اصفهان برگزار میگردد از استاد عثمان به عنوان یگانه دوتار نواز نه تنها ایران که در جهان نام میبرد و از جوانانی که هیچ کس را قبول ندارند نیز انتقاد میکند. مرحوم کسایی میافزاید از پنجههای این استاد وقتی دارد با شما درد دل میکند- اگر گوش شنوا و چشم بینا داشته باشید- خون میچکد. به قول مرحوم مشیری صدای ساز عثمان و صدای آواز شجریان صدای ایران است و خیلی غم انگیز است که برخی میخواهند همه چیز را انکار کنند. عثمان خوافی از سال 1338 که به اداره فرهنگ و هنر ایران زمین قدم گذاشت چهرهای شناخته شده و هنرمندی موثر در اجتماع گردید و به نظر میرسد آشنایی آقای مختاباد با ایشان خیلی دیر اتفاق افتاده است. آشنایی بعدی ایشان و تمام قضاوتشان یک مبنای ده روزه از همسفری با استاد عثمان دارد. متاسفانه آقای مختاباد لیست طولانی از درگذشتگان و زندگان هنرمند خراسانی را ردیف میکند تا عثمان را بیش از پیش تخطئه نماید در حالی که فراموش میکند همین اساتید بزرگ چون علیرضا سلیمانی، ذوالفقار عسگریپور، نورمحمد درپور و غلامحسین غفاری در نکوداشت استاد عثمان به افتخار عثمان مینوازند و میخوانند و به اصطلاح «کله فریاد» میکنند. با اصطلاح بعدی که نگارنده به کار میبرد همه علاقمندان به موسیقی عثمان را زیر سوال میبرد و آنها را آدمهای گذری میخواند. باید به یاد آوریم که از همین ساز و نغمههایش و همین آدمهای گذری تا کنون حدود هفتصد مدرسه و نهاد فرهنگی در سراسر کشور احداث شده است که مطمئنااختلاف برد و اثر آن نسبت به انتقادات تند و تیز آقای مختاباد مثل آسمان و زمین است. موسیقی مثل نردبانی است که میتواند آدمها را تا عرش بالا برده و گاهی تا حضیض ذلت پایین آورد. در شروع این برنامه نیز عزیزان خانه موسیقی ایران از بزرگی و هنر عثمان چندان آگاه نبودند و با ادامه کار برای سخنرانی و تجلیل رغبت بیشتری پیدا کردند. باید این نکته را یادآور شد که عثمان خوافی هنوز توشه با کیفیتی از خود به جا نگذاشته و بیشتر بداهه نوازیهایش در مقامهای مالوفی اجرا میشود، جز در مواردی که اهل دلی از او بخواهد بنوازد و آنگاه است که روان آدمی را تکان میدهد. عثمان نیز به مقامهای موسیقی منظقهاش تسلط دارد. اما اساسا اینکه بخواهیم عثمان را از موسیقی خراسان جدا کنیم کار صحیحی نیست. مگر نه این است که موسیقی خراسان شامل عثمان هم میشود. سبک ویژهای که به این منطقه خراسان – یعنی خواف- اختصاص دارد و نماد آن یعنی استاد عثمان خوافی به عنوان نماینده موسیقی خراسان شناخته شده است. در پایان از همه دوستان میخواهم به جای انتقاد از اصل ماجرا تلاش کنند تا نکوداشتهایی در خور اهل موسیقی برگزار نمایند. اهل موسیقیهایی چون عثمان که بیش از هزار نفر را در یک سالن چهارصد نفره بیش از چهار ساعت سرپا نگه داشت تا صدای سازش را بشوند و عطش روحیشان برطرف شود. وقتی به استاد عثمان اطلاع دادم که چنین مقاله تندی به قلم فلان آشنایتان در سایت خبر آنلاین منتشر شده است با کمال سعه صدر گفت هیچ کس بدون منتقد نیست. حتی از کاملترین انسانها هم انتقاد میکردهاند و میکنند و جای هیچ گونه ناراحتی نیست...»
5757