گفتم: «این پیر کیست؟ یکی از حلقه مریدان گفت: «هو شیخ‌آلشیوخ، مشایی»

در کمال مسرت و خرسندی خدمت کلیه دین پژوهان و جامعه اسلام‌شناسان عرض می‌کنم که خوشبختانه اسلام‌شناس بزرگ اسفندیار رحیم‌مشایی پس از مدت‌ها سکوت، ‌زبان به سخن گشود و تکلیف خدا و بشر و وحدت و قد بوعلی‌سینا را در کنفرانس انجمن سالانه دانشگاه‌های باز، یکجا مشخص کرد.

این اسلام‌شناس برجسته گفت: «کاوش‌های باستانی نشان می‌دهد انسان به خدا اعتماد داشته، اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من می‌گویم مشکل این است که به تعداد انسان‌ها خدا هست و خدای هر انسانی با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خدای فرد دیگر متفاوت است. ملت‌ها در طول تاریخ همواره یک خدا را نپرستیده‌اند چون انسان‌ها خداهای متفاوت دارند.»

1- این کاوش‌های باستانی چیست؟ چه چیزی از زیرخاک و کجا در آمده که نشان می‌دهد انسان‌ها به خدا اعتماد داشته‌اند؟

2- با این حساب انسان‌ها اعتماد داشته‌اند، پس خود خدا نخواسته که برهمگان یکسان تجلی کند تا وحدت ایجاد شود؟ کاش آقای مشایی که توی دم و دستگاه خدا آشنا زیاد دارند می‌گفتند چرا خدا این کار را نکرده و تکلیف همه را روشن می‌کردند.

3- این آقای مشایی دارد حیف می‌شود توی دفتر ریاست جمهوری. کجای دنیا دست و پای یک دین پژوه بزرگ را با کار اداری می‌بندند؟

4- اگر خدایی که یک نفر دارد به خاطر درک اشتباه آن آدم از خدا، حکم کرد که دیگران را که خدایشان با او متفاوت است باید بکشد، تکلیف چیست؟

5- اساساً در این بلبشوی چندین میلیارد خدایی، دیگر گناه و اشتباه معنایی هم دارد؟

6- به نظر آقای مشایی در جهانی با این اوضاع و احوال خدا چرا پیامبران و ادیان را به وجود آورده؟

7- چه کسی می‌داند خدای هیتلر بهتر است یا چنگیز، یا ناپلئون، یا شارون، یا شارون استون، یا مایک تایسون، یا من، یا آقای رحیم مشایی یا...

اسفندیار رحیم‌مشایی: «همه ملت‌ها دارای شخصیت‌های بلند قامت و رعنا قامتی هستند که در درازنای تاریخ پیدا هستند... اگر خوب و نقادانه به این مسئله بیندیشیم این است که انسان‌های دوران بوعلی چندان قدبلند نبوده‌اند. چرا که اگر بلندقامت بودند، قد بوعلی پشت آنها دیده نمی‌شد.»

1- بالاخره ما نفهمیدیم بوعلی‌سینا قدبلند بوده یا کوتوله!

2- اساساً بوعلی‌سینا مهم بوده یا نه؟

3- بوعلی‌سینا مهم‌تر است یا اسنفدیار؟

4- آدم‌های آن دوران کوتوله بودند بوعلی‌سینا قدش بلند به نظر می‌رسیده. طبیعتاً‌ قدبلند روزگار ما هم اسفندیار رحیم‌مشایی، دین پژوه و اسلام‌شناس و تئوریسین هم‌عصر ماست. با این حساب اینجا «ایران» است یا «لی‌لی‌پوت»؟

می‌خواستم الباقی بیانات گهربار ایشان را هم تأویل و تفسیر کنم، دیدم از عهده آدم قدکوتاهی مثل من بر نمی‌آید. لذا یک بند به ترجیع بند «هاتف اصفهانی» اضافه کردم که البته با توجه به نظرات اخیر آقای مشایی دیگر دو ریال ارزش ندارد. لذا بند ترجیع را هم عوض کردم. باشد که به عنوان عرض ارادت این کمترین در محضر آن بهترین قبول افتد.

دوش رفتم به محفلی که در آن
چاره سازم جنون و شیدایی

گفت با من که «کیستی پسرک»
پیرشان در کمال برنایی

مست خمخانه نهانم کرد
چشم وی در کمال گیرایی

گفت: «با ما نشین که پای زنی
برفراز جهان بالایی»

گفتم: «این پیر کیست؟ هر نگهش
شرب خمر است و باده پیمایی»

یکی از حلقه مریدان گفت:
«هو شیخ‌آلشیوخ، مشایی»

راز دل گفتم و به یک جمله
کرد دل را علاج سرپایی

گفتم: «ای پیر از پی وحدت
سخت سرگشته‌ام چه فرمایی؟»

گفت: وحدت مجوی در کثرت
هر زمان در حضور می‌آیی

نیست میسور وحدتی هرگز
تا که در زیر سایه مایی

هر که معبود خویش را دارد
می‌پرستد ورا به تنهایی

طبق آمار ما، خدا خیلی‌ست
وین ندارد چرا و امایی

بس که مردم زیادتر شده‌اند
احدیت شده است شورایی

اشتباه است اگر که گفته‌ست او
وحده لااله‌‌الاهو

منبع: خبرآنلاین