فرهاد آییش که این روزها بهعنوان دراماتورژ و بازیگر در نمایش «کلمه، سکوت،کلمه» حضور دارد، گفت: «اگر شورای حمایت از کارهای ما حمایت نکند تئاتر را کنار میگذارم چون با این وضعیت نمیتوان ادامه داد.»
این هنرمند تئاتر در نشستی خبری که دوشنبه 13 شهریورماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد با بیان این مطلب ادامه داد: «برای اجرای این نمایش حاضر شدیم ده میلیون تومان هم ضرر بدهیم چون به تئاتر عشق داشتیم، اما فقط ما نیستیم بلکه باید پاسخگوی بچههای گروه هم باشیم و با این شرایط انرژی گروه به هدر میرود.»
آییش با اشاره به مشکلات اقتصادی تئاتریها تصریح کرد: «خنده دار است گروهی یک سال کار کند و بعد چهل میلیون تومان هم ضرر بدهد. پیش از این شهرداری منطقه شش و مدیریت فرهنگی شهرداری گفته بودند از نمایش ما حمایت میکنند، اما تاکنون چنین نکردند. ما با هزینه خودمان صد صندلی به تماشاخانه اضافه کردهایم، اما حتی اگر هر شب هم سالنمان پر بشود باز هم 40 میلیون تومان ضرر میکنیم در حالی که بازیگران ما نصف دستمزدشان را میگیرند و با این شرایط ناچاریم ماشینمان را بفروشیم تا بیشتر از این ضرر نکنیم.»
این هنرمند تئاتر که سالها در خارج از کشور در تئاترهای خصوصی فعالیت کرده است تاکید کرد: «از نظر اقتصادی با یک مشکل بزرگ روبرو هستیم، نمیتوان به یک باره خصوصیسازی کرد چون تئاتر از بین میرود. باید در کشور ما اتفاقی ترکیبی بیفتد. یعنی اگر گروهی با گیشه اجرا میرود تعداد اجراهایش طوری باشد که بتواند هزینههای کار را تامین کند. اگر ما به جای یک ماه دو ماه اجرا داشتیم میتوانستیم دستمزد بچههای گروهمان را بدهیم.»
این نمایشنامهنویس یادآور شد: «من و مائده (طهماسبی) جزو نخستین کسانی بودیم که کارمان را با گیشه اجرا کردیم. چون سالها خارج از کشور تئاتر خصوصی کار کرده بودیم و دوست داشتیم در ایران هم هیجان گیشه را داشته باشیم. درست است که مخاطب تئاتر هم خاص است اما باید این مخاطب را راضی کرد. وقتی نگران راضی کردن تماشاگر باشید همیشه هیجان دارید. البته خطر بسیار بزرگی هم وجود دارد که تئاتر تجاری شود. مثلا در آمریکا سانسور گیشه بیداد میکند چون هر سال سلیقه جامعه عوض میشود و اگر پاسخگوی آن نباشید نابود میشوید.»
این هنرمند که اجرای نمایشهایی همچون «هفت شب با میهمان ناخوانده» و «گزارش به آکادمی» را در کارنامه هنریاش ثبت کرده یادآور شد: «از همان آغاز ورودمان به ایران نمایشهایمان را با گیشه اجرا کردیم و گاهی مدیران دلشان به حالمان میسوخت اما خجالت میکشیدیم از بخش دولتی بودجه بگیریم. خوشبختانه همیشه نمایشهایمان مخاطب داشت و فروشمان خوب بود. خوب است هنرمند نگران گیشه هم باشد اما در وضعیت فعلی، تکیه صرف به گیشه باعث زیانهای چند میلیون تومانی میشود.»
در همین زمینه مائده طهماسبی مترجم ، طراح و کارگردان نمایش «کلمه،سکوت،کلمه» گفت: «تئاتر خصوصی چارچوب دارد. به عنوان مثال تئاتر آزاد واقعا خصوصی است و ممیزیهایش خیلی کمتر است اما تئاتر تماشاخانهی ایرانشهر نیمهخصوصی است.»
طهماسبی با اشاره به هزینه بالای دکور نمایشش ادامه داد: «دوست داشتم تماشاگر به محض ورود به سالن با یک زیبایی خاص روبرو شود، میشد از یک دکور سادهتر استفاده کرد، اما من دکوری زیبا میخواستم که با کار ما هماهنگ باشد و هزینه ساخت این دکور 45 میلیون تومان شد.»
در ادامه این نشست، آییش درباره دراماتورژی و ویرایش متن نمایش «کلمه، سکوت،کلمه» توضیح داد: «دوستانی که در خارج از کشور داشتیم به ما گفته بودند سلیقه ما به «دیوید آیوز» نزدیک است و ما از این راه با آثار این نویسنده آشنا شدیم. هر دو بعد از خواندن نمایشنامههای او هیجانزده شدیم و مائده تعدادی از آنها را ترجمه کرد.»
وی معتقد است: «متنهای دیوید آیوز به آثار او شباهت زیادی دارد. آیوز به شدت به بازی با کلمات و زمان علاقمند است و این برای ما بسیار جذاب بود. همچنان که در چند دهه گذشته بحث زبان در مباحث روشنفکری غربی بسیار مرسوم شده که آیا زبان میتواند نیازهای بشر را پاسخ دهد یا بیشتر مایه سوء تفاهم است و این چنین است که در برخی از این آثار دیالوگ و کلام خیلی کمرنگ شده اما نویسندهای مانند آیوز در عین حال که از زبان استفاده میکند آن را به سخره میگیرد.»
این بازیگر تئاتر خاطرنشان کرد: «از سوی دیگر بحث زمان در آثار او بسیار مهم است. اینکه چگونه با زمان بازی میکند و علاوه بر این دو، نوشتههایش نوعی کمدی آبزود است که مورد علاقه ماست و همه اینها باعث شد تا آثار او را برای اجرا انتخاب کنیم.»
وی ادامه داد: «معمولا وقتی نوشتهای از خودم را اجرا میکنم، خیلی برایم لذتبخشتر است تا متن نویسنده دیگری را به صحنه بیاورم، اما این نمایشنامه را به شدت متعلق به خود احساس کردم.»
آییش در پاسخ به این پرسش که چرا متنی جدید یا متنی از نوشتههای قبلی خودش را اجرا نمیکند توضیح داد: «اجرای یک متن برای بار اول نوعی حس بکر و چالش دارد، در درون آدم طوفانی عظیم رخ میدهد اما وقتی دوباره همان کار را اجرا میکنید بیشتر به خاطر یک نیاز فرهنگی است ولی من همیشه دنبال چالش جدید هستم و خیلی انگیزه ندارم کارهای قبلیام را دوباره اجرا کنم. با این حال قرار است اواسط مهرماه نمایش «هفت شب با میهمان ناخوانده» را بعد از 18 سال دوباره به صحنه بیاوریم.»
در تکمیل این توضیحات مائده طهماسبی اجرای دوباره آثار نمایشی موفق را ضرورتی بزرگ در تئاتر ایران دانست و گفت: «نسل بزرگی از تماشاگران امروز نمایشهای قبلی را ندیدهاند اما اجرای دوباره این آثار نیازمند انگیزه و حمایت است و ما امیدواریم بتوانیم دوباره کارهای قبلیمان را اجرا کنیم.»
او در پاسخ به پرسشی درباره تفاوت اجرای نمایش در تماشاخانه ایرانشهر و مجموعه تئاتر شهر تصریح کرد: «ما همیشه در خارج و داخل کشور روی پای خودمان ایستاده بودیم، اما در ایران باید از هفت خوان رستم بگذریم تا اجرا بگیریم. همیشه به دنبال گروه عاشقی بودیم که بتوانند انرژی بگذارند و این انرژی به تماشاگر هم منتقل شود و آنها هم از کار ما استقبال کنند، هیچ یک از کارهای ما با قرارداد تئاتر دولتی اجرا نشده است.»
طهماسبی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره انتخاب بازیگران نمایشش گفت: «این موضوع همیشه جنجالبرانگیز بوده است. برای ما همیشه گروه حرف اول را میزنند اگر بازیگر برای تماشاگر شناخته شده باشد طبیعتا تماشاگران بیشتری برای دیدن آن نمایش میآیند. خوشبختانه همیشه بازیگران ما خوش درخشیدند هرچند در برخورد اول در مقابلشان گارد گرفته میشد به هر حال بازیگر، بازیگر است و اگر خوش بنشیند نشانگر موفقیت کارگردان است.»
کارگردان نمایش «خانواده تت» ادامه داد: «در حال حاضر که تئاتریها بیشتر خصوصی و نیازمند تماشاگران بیشتری هستند واژه استفاده از بازیگر مرسوم شده که بار منفی دارد. باید ببینیم به چه بازیگری به نقش مورد نظر ما علاقهمند است و برایش مایه میگذارد. حضور بازیگر چهره همیشه جواب نمیدهد چون باید آن بازیگر به نقش بخورد.»
وی با ارائه توضیحاتی درباره سه نمایشنامه انتخابیاش از مجموعه نمایشنامههای کوتاه دیوید آیوز اضافه کرد: «این نمایش در همفکری و همکاری با گروه شکل گرفت مثل ساختمانی بود که با هم ساختیمش و همه اینها خیلی هیجان داشت.»
مائده طهماسبی در پاسخ به پرسشی دیگر درباره هماهنگ بودن این نمایش با نیاز مخاطبان امروز تئاتر گفت: «سالهای 70 اجرای نمایشنامه خارجی ممنوع بود اما همان اندازه که متن ایرانی لازم است باید آثار معاصر جهان هم اجرا شود در کنار اینها اجرای آثار کلاسیک و اقتباسی هم بسیار مهم است. نباید خودمان برای نمایشنامهها محدودیت بگذاریم.»
در ادامه این نشست، سینا رازانی بازیگر این نمایش با اشاره به مشکلات اقتصادی تئاتر که منجر به کمرنگ شدن حضور هنرمندان حرفهای میشود گفت: «هر هنرمند تا جایی میتواند تحمل کند، اما آرام آرام رویکرد هنریاش تغییر میکند، مسائل مالی یک بعد بسیار مهم است. وقتی به هنرمندی حرفهای تبدیل میشویم هنرمان حرفهی ما میشود که باید از طریق آن گذران زندگی کنیم اما در حال حاضر چنین اتفاقی در تئاتر ما نمیافتد.»
امیرحسین رستمی دیگر بازیگر این نمایش که با این اثر دومین حضور خود را در تئاتر تجربه میکند با اشاره به تفاوت بازیگری در تئاتر و آثار تصویری گفت: «دنیای تئاتر بسیار جذابتر از دنیای تصویر است. تئاتر خیلی بیرحمتر است چون اصلا فرصت اشتباه نیست بسیار زیبا و لذتبخش است. »
او در عین حال خاطرنشان کرد: «میان بازیگران تئاتر و تصویر تفاوتی قائل نمیشوم چون قرار نیست در کار تصویر کمفروشی کنیم، اما در تئاتر بازیگر خیلی پختهتر میشود به همین دلیل لازم است هر بازیگر تصویری دست کم سالی یکی دو بار در تئاتر کار کند چون در تئاتر هر لحظه در حال آموختن است و هم همیشه دوست داشتهام با گروه خوب تئاتری کار کنم که از آنها بیاموزم.»
سپس سهیل پیغمبری آهنگساز این اثر نمایشی که در یک پروژه موسیقی با فرهاد آییش همکاری داشته است، ادامه داد: «چون نمایش ما پردیالوگ است مقدار کمتری موسیقی میطلبد. البته موسیقی این کار طراحی شده است و من بیشتر از یک سری ملودیهای شنیده شده استفاده کردم. با اینکه تجربه صحنه تئاتر در مقایسه با موسیقی سختتر است ولی تجربه بسیار خوبی برای من بود.»
در پایان این نشست، فرهاد آییش درباره مخالفت برخی از تئاتریها با حضور بازیگران سینما در تئاتر گفت: «ما به اندازه کافی نباید داریم، دیگر خودمان نبایدهای دیگری اضافه نکنیم. صحنه تئاتر نیازمند بازیگری است که خوب بازی کند. این احترام به مخاطب است و این رابطه دو طرفه است یعنی بازیگر تئاتر باید در سینما خوب بازی کند.»
وی ادامه داد: «با همه مشکلاتی که داریم وقتی به تئاتر کشورمان مینگرم میبینم قدم به قدم رشد میکند. تئاتر ما با تمام ایرادهایش یک موهبت است. مدیرانی داشتهایم مانند حسین پاکدل که واقعا باعث رشد تئاتر شدهاند. مشکل ما بنیادین است و نمیشود مدام به همه فحش داد. گروهها ناراحتند که نمایشهایشان اجراهای محدودی دارد، اما مدیر تماشاخانه مجبور است یک سالن را به چندین گروه بدهد، وضعیت تئاتر ما مانند مادری است که میخواهد یک سیب را بین 12 بچه قسمت کند.»
58244