هنوز یک روز از انتخاب نماینده سینمای ایران برای حضور در اسکار هشتاد و پنجم نگذشته بود که پیشنهاد تحریم این جوایز و پس از آن دستور تحریم آن صادر و پرونده این دوره از جوایز اسکار برای سینمای ایران بسته شد.
آنچه به عنوان دلیل این تحریم یاد شده یعنی بیاحترامی به ساحت پیامبر اعظم (ص)، مسئلهی هر فرد مسلمانی است از وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی تا کارگردان فیلم انتخاب شده و تکتک اعضای هیئت محترم انتخاب و البته نگارنده، اما این مسئله راه و روش خاص مقابله خود را دارد آن هم به زبان همین سینما.
نکتهای که باعث شده روند این تحریم نه یک سیر منطقی و همراهیبرانگیز به نظر بیاید نه حتی اعتقادی یا احساسی، بلکه برآمده از نوعی عناد باشد - آن هم در ادامه اتفاقهایی که از ابتدای سال 91 سینمای ایران را وارد بحران کرد- زمان و مقطع اعلام این واکنش از سوی مسئولان سینمایی است.
واکنشها به فیلم موهن از نیمه پایانی شهریورماه در جهان و البته از سوی جامعه سینمایی ایران آغاز شد و همه اینها در شرایطی بود که اعضای هیئت انتخاب معرفی نماینده سینمای ایران برای حضور در اسکار هشتاد و پنجم نیز کار خود را آغاز کرده و در حال بررسی بهترین گزینه در شرایط موجود برای حضور برجسته سینمای ایران بودند بخصوص پس از موفقیت بینظیر سال قبل و البته اعلام موضع نسبت به فیلم موهن و سازندگان آن.
در شرایطی که گزینههای قابل انتظار و البته شنیدهها حاکی از رسیدن هیئت انتخاب به فهرست کوتاه فیلمهای مناسب بود و در این میان از «یه حبه قند» و «ملکه» نام برده میشد، بالاخره فیلم سیدرضا میرکریمی به عنوان نماینده سینمای ایران برای حضور در اسکار هشتاد و پنجم انتخاب شد.
فیلمی که به جهت ثبت تصویری باورپذیر از یک خانواده ایرانی در دوره گذار از سنت به مدرنیسم و البته تم جهانی تقدیری بودن مرگ و زندگی، میتوانست نظر مخاطبان جهانی را به خود معطوف کند.
اما معلوم نیست چه اتفاقی افتاد که اعلام نام این فیلم، سرآغاز واکنشهای مسئولان سینمایی شد و پیشنهاد ابتدایی آقای شمقدری برای تحریم جوایز اسکار در صورت عدم اعلام موضع آکادمی اسکار نسبت به فیلم موهن، تبدیل شد به بازخوانی آقای سجادپور از اظهار نظر ایشان برای تأکید بر اینکه این پیشنهاد را باید به منزله دستور ضمنی تلقی کرد و اگر آکادمی اعلام موضع نکند، تحریم قطعی است. در نهایت سخنان آقای حسینی در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم مقاومت این دستور را قطعی و لازمالاجرا کرد و حکم به تحریم اسکار هشتاد و پنجم داده شد.
آنچه این روند اعلام تحریم را غریب جلوه میدهد همین تقدم و تأخر زمانی است. اگر نظر و حکم مسئولان سینمایی به چنین تصمیم و تحریمی بود چرا قبل از اینکه وقت و انرژی هیئت انتخاب -که همه سینماگران حرفهای هستند- هدر برود تحریم اعلام نشد تا دیگر کار به انتخاب نهایی و رسیدن به فیلم «یه حبه قند» نکشد که تهیهکننده آن حوزه هنری است؟ آن هم در شرایطی که همه این اخبار بازتاب جهانی دارد!
همین تقدم و تأخر زمانی و نگه داشتن حکم تحریم برای دقیقه 90 باعث شکل گرفتن شک و شبهاتی شد که به هر حال پرسشهایی را برای هر عقل سلیم مطرح میکند. آیا اگر گزینه انتخابی فیلم دیگری بود، باز این حکم صادر میشد؟
ایکاش در این حرف و حدیثها نام فیلم شریف «ملکه» به میان نمیآمد که یک فیلم دفاع مقدسی ارزشمند از فیلمسازی متعهد و دلسوز است که امتیازهای بسیاری برای مورد توجه قرار گرفتن دارد و حقاش نیست این چنین وجهالمصالحه شود.
سینمای ایران بخصوص بعد از نقطه عطف اسکار هشتاد و چهارم، به نوعی تعیینکننده سمت و سو و چهره جامعه ایران در نگاه جهانی است، ایکاش اهمیت این موقعیت را که خودمان با زحمت به دست آوردهایم، بدانیم.
حیف است این جایگاه و نگاه جهانی قربانی عناد و بازیهای به ظاهر پشت پردهای شود که مدتهاست از پرده برون افتاده، اما ذینفعان حاضر به ختم بازی نیستند. هر جا یک طرف گامی به پس گذاشت، به فاصلهای کوتاه در جایی دیگر قدمِ پسکشیده را با چند گام به پیش جبران کرد تا در نهایت سینمای ایران تاوان این بدهبستانها را پس بدهد و دیوار کوتاه باشد.
5858