بدور از اینکه آیا تلهفیلم «تعبیر خواب» نمرهٔ قابل قبولی در عرصهٔ تولیدات فیلمهای ویدیویی خواهد آورد یا خیر؟ مایلم که دربارهٔ این اثر، یاداشتی کوتاه را برای خوانندگان محترم به نگارش درآورم.
فیلمنامهٔ «تعبیر خواب» سالها قبل به سفارش و تشویق دوست بسیار گرامیام دکتر مصطفی رستگاری که سرپرستی نویسندگی مجموعهای اپیزودیک تلویزیونی را به عهده داشتند، به نگارش درآمد و قرار بود در دو قسمت پخش شود. اما مجموعهٔ مورد نظر با متون به نگارش درآمده، هیچگاه ساخته نشد. متن، بعد از بازنویسی، به صورت یک تله فیلم تکمیل شد. از آن پس همچون هر نویسندهٔ دیگری این متن را به امید تولید شدن، به افراد و شبکههای مختلف دادم، اما موفق به عرضهٔ آن نشدم.
امسال به امید اینکه کار تولید شود، متن را به تهیهکنندهٔ کار، آقای ابراهیم رضایی دادم. ایشان نسبت به متن نظر مساعدی داشتند و برای تولید آن کمر همت بستند. با پیگیری بسیار و هماهنگی ایشان، سرمایهگذاران کار مشخص شدند.
کسانی که سابقهٔ تولید فیلم داشته باشند، میدانند که در بیشتر مواقع تله فیلمها، برای برخی تهیهکنندهها، اهمیت بسیار بالایی نداشته و غالبا با روشهایی چون؛ کم کردن زمان تولید و استفاده از عواملی که حتی در برخی موارد برای اولین بار حوزهٔ تلویزیون و سینما را تجربه میکنند، هزینهها را کاهش داده و نهایت افق نگاهشان، کیفیت کار نبوده، بلکه ارزان تمام شدن فیلم است. شاهد این مدعا میتواند حجم بسیار بالای تولید تلهفیلمهایی باشد که بسیار ضعیف هستند و از اینرو تعداد تلهفیلمهای خوب بسیار کم است.
اما نگاه آقای رضایی، در تولید این تله فیلم، از ابتدا به کیفیت بود و به سود حاصل از کار نمیاندیشیدند و تا آنجا که سرمایهٔ اولیه به ایشان اجازه داد، بهترین عوامل را انتخاب کردند و تمام مبلغ سرمایهگذار، توسط تهیهکننده صرف تولید فیلم شد.
در نگارش فیلمنامه آنچه که برای من مهم بود پرهیز از کلیشهها و پرداختن به مسائل انسانی، اخلاقی و دینی بود. رسیدن به متنی مطلوب که دارای پوستهٔ پلیسی و محتوایی انسانی و دینی باشد، کار سختی بود. هر چند که در نهایت، این تماشاگرانند که رأی بر تأیید و یا رد موفقیت اثر میدهند. در مرحلهٔ تولید نیز، عمدهٔ نگرانیام به مانند هر نویسندهای، کارگردانی فیلم بود. به دو دلیل؛ اول ترس از اینکه محتوای مورد نظر، در تبدیل به زبان سینما مغفول بماند و دوم اینکه چون تمامی اتفاقات اکثراً در لوکیشنی ثابت و زمانی محدود رخ میداد، ممکن بود کل کار تئاتری شود. اما حضور کارگردانی جوان به نام رضا دادویی، کمک بسیار بزرگی بود. هر چند که این فیلم اولین اثر بلند ایشان بود، اما با پشتوانهٔ ادبی که در این سالها برای خود اندوخته بود به انضمام نگاه سینمایی که حاصل از تحصیلات عالیهٔ سینمایی و تجریهٔ کارگردانی فیلمهای کوتاه بود، خیال مرا راحت کرد. بهترین اتفاق میمون در ساخت یک اثر سینمایی آن است که کارگردان و نویسنده زاویهٔ نگاهشان بسیار به هم نزدیک باشد که در این اثر، این مهم اتفاق افتاد. (اگر هم تغییرات صوری در متن ایجاد شد، صرفا به دلیل مشکلات اجرایی بود).
حضور بازیگری مانند شهاب حسینی، که بعد از خواندن فیلمنامه رضایت خود را برای بازی در این تله فیلم اعلام کرد، و اضافه شدن بازیگران توانا و دوستانی همراه و همدل همچون مهران نائل و حمید ابراهیمی، باعث دلگرمی بیشتری در تولید این فیلم شد. اگر محصول هنریی به مانند فیلم یا نمایش، که به صورت گروهی ساخته میشود، اثر قابل قبولی گردد، با اطمینان میتوان گفت، تمامی افراد آن تیم، در خلق اثر، به یک اندازه سهیم بودهاند. و به جرأت میتوانم بگویم که این فیلم، محصول توان نهایی، تمامی افراد و عوامل سازندهٔ آن است.
اما در آخر باید این پرسش را مطرح کنم که آیا نوشتن چنین یادداشتی بر یک تله فیلم ضرورتی دارد؟! باید بگویم هر چند که به تله فیلم، بیمهری فراوانی میشود اما به زعم من، هر تله فیلم به تنهایی میتواند همپایهٔ یک فیلم سینمایی چه از لحاظ هنری و چه از لحاظ محتوایی باشد با این امتیاز که به صورتی در دسترستر و آسانتری تولید میشود و از این رو میتواند محلی برای ظهور و بروز استعدادهای سینمایی در حِرَف مختلف تولید فیلم گردد. در نهایت هم میتوان از آن به عنوان محصول هنری که هم مخاطب را سرگرم کند و هم سلیقهٔ ایشان را ارتقاء دهد، بهره برد. امیدوارم که با نگاهی صحیحتر از پیش به مقولهٔ تله فیلم، هم از جانب مسئولان و هم اصحاب سینما و تلویزیون، باعث بهبود شرایط ساخت آن و تولید تلهفیلمهایی در شأن مخاطب شویم و در این زمینه با هم به رقابت برخیزیم و نه کم کردن روزهای تولید فیلم!
من باب مزاح باید به تمام دوستانی که در نوشتن دستی دارند باید بگویم که اگر فیلمنامهای که به نگارش درآوردهاید، قابل قبول است اما موفق به ساخت آن نمیشوید، نگران نباشند زیرا فیلمنامهی خوب مانند مَیِتی میمانند که هیچگاه بر زمین نخواهد ماند.
57247