بهناز شیربانی: اولین تجربه مشترک سعید آقاخانی در مقام کارگردان و مهراب قاسمخانی به عنوان نویسنده این روزها از شبکه سه سیما پخش میشود.
سریال «دزد و پلیس» قرار بود ماه رمضان امسال روی آنتن برود، اما این اتفاق نیفتاد و در نهایت در پاییز پخش شد. «دزد و پلیس» روایتگر زندگی ناصر، فرد شرور و خلافکاری است که تصمیم میگیرد، گذشته خود را اصلاح کند.
به بهانه پخش این مجموعه تلویزیونی میزبان مهراب قاسمخانی نویسنده، عزتاله مهرآوران و شقایق دهقان بازیگران و رضا کریمی مدیر تولید و بازیگر این مجموعه بودیم. سحر عصرآزاد منتقد سینما و تلویزیون نیز در این نشست حضور داشت.
سحر عصرآزاد، منتقد: آقای قاسمخانی اولین نکتهای که در مورد فیلمنامه این سریال باید گفت این است که این کاربه نوعی اولین تجربه شما در نگارش فیلمنامه بصورت مستقل است. چه شد که ایده چنین داستانی به ذهنتان رسید؟
مهراب قاسمخانی، نویسنده: طرح اولیه حدود دو سال پیش به ذهنم رسید. پارسال بعد از سریال «ساختمان پزشکان» اصرارداشتم کار هر شبی گروهی انجام ندهم. بعد از اینکه قصه «دزد و پلیس» به ذهنم رسید آن را با آقای چگینی تهیهکننده در میان گذاشتم. طرح اولیه به نظر ایشان دردسرساز بود. نوشتن فیلمنامه حدودا یکسال طول کشید.
عصر آزاد: از پیمان قاسمخانی هم در نوشتن فیلمنامه مشاوره میگرفتید؟
قاسمخانی: بله. من هر قسمت را که مینوشتم به پیمان میدادم که بخواند. اگر چیزی به نظرش میرسید که باید تغییر میکرد در متن اعمال میکردم. شکل مشاوره پیمان اینطور نیست که به کار و زندگیش برسد و مثلا روزی یک ساعت بتوانید با او حرف بزنید. پیمان دائم سر کار آنلاین و با کل گروه در تماس بود. او بیشتر از من با دستیار کارگردان در تماس بود و برای این کار کاملا وقت گذاشت. حضور سعید آقاخانی در مقام کارگردان هم پیشنهاد پیمان بود.
مهراب قاسمخانی
کمی از روند اتخاب بازیگران بگویید. در حین نوشتن فیلمنامه به بازیگر خاصی هم فکر میکردید؟
قاسمخانی: نقش شقایق را از اول برای شقایق نوشته بودم. همینطور نقش بهنام تشکر را. در مورد بهنام فقط تردید داشتم که آیا میتواند نقش دزد را بازی کند یا خیر. چون مردم او را در سریال «ساختمان پزشکان» خیلی متفاوتتر دیده بودند، اما الان نمیتوانم کس دیگری را به جای بهنام تصور کنم. هومن برقنورد هم گزینه ابتدایی من برای بازی بود. همینطور عزتاله مهرآوران اولین گزینه ایفای نقش پدر بود.
برای انتخاب بازیگر با سعید آقاخانی زیاد صحبت کردم. عوامل پشت دوربین که سعید همراه خود آورد انتخابهای بسیار خوبی بودند. بازیگران سریالهای آقاخانی از دوستان من و چهرههای محبوب مردمی هستند، ولی ممکن بود نتوانند با این متن ارتباط برقرار کنند. سعید نگران کار کردن با گروه جدید بود، اما من از این اتفاق راضی بودم. به نظرم حضور من و آقاخانی در کنار هم تلفیق دو سبک متفاوت است.
عصر آزاد: آقای قاسمخانی، چند سال است حضور بازیگران تئاتر در تلویزیون بیشتر شده و به مراتب شاهد تنوع در چینش بازیگران یک اثر تلویزیونی هستیم. به نظر شما حضور بازیگران تئاتر چه تاثیری در کیفیت سریالهای تلویزیونی داشته است؟
قاسمخانی: من از این اتفاق راضیام. زمانی بچههای تلویزیون و تئاتر نسبت به هم جبههگیری داشتند. تئاتریها، بچههای تلویزیون را آدمهای سخیف میدانستند. خودم تئاتر نمیرفتم، فکر میکردم تئاتری احساس میکنند خیلی هنرمند هستند و در کل یک رابطه اینچنین وجود داشت.
اتفاق خوبی که در این چند سال رخ داده این است که بازیگران تئاتر مثل حسن معجونی، سحر دولتشاهی، هومن برقنورد، بهنام تشکر، عزتاله مهرآوران و... به تلویزیون آمدند.
تا پیش از این با بازیگرانی کار میکردیم که بامزه یا بااستعداد بودند ولی شاید باسواد نبودند، تحلیل نقش نداشتند و به نوعی ارتباط بازیگر و نویسنده وجود نداشت. در همین سریال «دزد و پلیس» من بارها به آقای مهرآوران درباره نقشش صحبت کردم و این چیزی است که من دوست دارم. بازیگر از قبل نقش را خوانده و به آن فکر کرده است. فکر میکنم در تلویزیون کارگردانهایی هستند که به کارشان اهمیت میدهند. بچههای تئاتر هم این اطمینان را پیدا کردهاند که با تلویزیونیها کار کنند. این اتفاق برای من شکل یک آشتی داشت. وقتی در «ساختمان پزشکان» برای اولین بار بهنام تشکر را که هیچ سابقه بازی در تلویزیون نداشت، معرفی کردیم شبکه نگران بود. مدیران شبکه ترجیح میدادند چهرهای شناختهشده این نقش را بازی کند، اما بهنام بازی کرد و با تواناییاش نشان داد مجبور نیستیم در عادتهایمان گیر کنیم و مدام خودمان را تکرار کنیم.
آقای مهرآوران شما به عنوان بازیگر تئاتر چه نظری دراین خصوص دارید؟
عزتاله مهرآوران، بازیگر: ما بازیگران تئاتر به دلیل تمرینات زیاد با هر نمایش بازیمان را اصلاح میکنیم و برای هر نقش تحلیل ارائه میدهیم. ما با این اندوختهها به تلویزیون میآییم. این نکته بسیار مهمی است. وقتی برای بازی در سریالی به تلویزیون میآییم، فرصت چندانی برای آزمون و خطا یا اصلاح بازی به آن صورتی که تئاتر کار میکنیم، نداریم. در تئاتر ما با هر نمایش تولد تازهای داریم. حالا تلویزیون راحتتر با بازیگران تئاتر کار میکند، چون اندوختههایی دارد که به پیشبرد کارش کمک میکند.
شقایق دهقان، بازیگر: به نظر من انضباط کاری بازیگران تئاتر قابل تحسین است.
مهرآوران: در سریال «دزد و پلیس» قرار بود نقش من دزد باشد. وقتی این نقش به من پیشنهاد شد رفتم سراغ یک دزد قدیمی که حدود 82 سالش بود. اولین چیزی که پرسیدم این بود که آیا شما وقتی با هم حرف میزنید اصطلاحاتی دارید؟ بعد رفتارش را زیر نظر داشتم نوع حرکت انگشتانش، حرف زدن و اینکه چطور دزدی میکنند. من باید خودم را برای نقش آماده میکردم.
وقتی از تئاتر برای بازی به تلویزیون میآیم، برای اینکه بازی خوبی ارائه کنم، باید تلاش کنم، نقشم را تحلیل کنم و ارتباط بیشتری با نویسنده داشته باشم. نکاتی که نویسنده در مورد نقش میگوید راهگشا است و خلاقیتمان را بالا میبرد. ما در تئاتر زمان بیشتری برای ارائه یک بازی خوب میگذاریم، اما فرصت کمتری برای ارائه اثرمان داریم. وقتی 30 شب اجرا میرویم و میتوانیم اجراهای کماشتباهتر داشته باشیم، در نهایت در یک نقطه بالنده متوقف میشویم، اما تلویزیون بر عکس تئاتر است. بازیگر در تلویزیون 30 شب فرصت دارد تا خودش را به 70 میلیون مخاطب نشان دهد که دقیقا بالندگی نویسنده، کارگردان و بازیگر را نشان میدهد.
عزتاله مهرآوران
عصرآزاد: از طرفی میتوان اینطور به موضوع نگاه کرد که در نهایت حضور بازیگران تئاتر در تلویزیون هم میتواند تبلیغی برای تئاتر باشد.
قاسمخانی: بله. تئاتر سطحی از سواد را به تلویزیون اضافه میکند. از طرف دیگر تلویزیون میتواند تبلیغی برای تئاتر باشد و مقدار مخاطب تئاتر بیشتر میشود.
رضا کریمی مدیر تولید و بازیگر: خود بازیگران تئاتری متوجه این موضوع شدهاند که سطح کیفی تلویزیون رشد کرده است.
آقای قاسمخانی چه شد که نقش آقای مهرآوران تغییر کرد؟ ظاهرا قرار بوده نقش دزد را بازی کنند.
قاسمخانی: ما تغییرات اجباری در متن داشتیم که بیشترین تغییر درمورد نقش آقای مهرآوران بود. وقتی قرار شد نقش را تغییر دهم از آقای مهرآوران خجالت میکشیدم، چون باید جلوی کسی این متن را تغییر میدادم که نسبت به متن آگاهی داشت و به کارش مسلط است. آقای مهرآوران قرار بود یکی از دزدهای اصلی کار باشد، اما گفته شد به دلیل توهین به مقام پدر نمیتوان نقش دزد را برای ایشان در نظر گرفت.
قرار شد نقش آقای مهرآوران یک دزد توبهکرده باشد. به نوعی یک استاد بزرگ در دزدی بود که برای خودش افسانهها داشت و قصههایش همه جا نقل میشد. ما مادر خانواده را هم داشتیم که او هم دزد بود و برای آن نقش هم گفتند باید توبه کرده باشد. به اجبار مادر را حذف کردیم و پدر نه تنها دزد نبود، بلکه به توصیه دوستان در شبکه نباید از دزدی بچههایش هم خبر میداشت.
مهرآوران: یکی از مشکلاتی که الان در تلویزیون با آن مواجه هستیم این است که تکلیف نویسنده در یک سریال مشخص نیست و نقشه راه در میانههای مسیر عوض میشود. مثلا 12 شهر و 300 روستا باید به سه شهر و پنج روستا تبدیل شود و راهها برای اینکه به این شهرها و روستاها وصل شود از بین میرود. نویسنده باید فکر کند این شهر را چطور به شهر دیگری متصل کند. این مسئله مهمی است و اگر هنرپیشهای باشه که این قابلیت را داشته باشد که خوب بازی کند و به موقع این تحول را بپذیرد این ضعفها را پر میکند.
کریمی: ما در ابتدا 9 قسمت آماده داشتیم، ولی بعد از ممیزیهای تلویزیون، کار دوباره بازنویسی شد و ما عملا با سه قسمت کلید زدیم.
این میزان از سختگیری شما را بیانگیزه نمیکند؟
دهقان: مهراب دو روز اول غصه میخورد و بعد تصمیم میگیرد با تلویزیون کار نکند، اما روز سوم دوباره شروع میکند به نوشتن.
قاسمخانی: شخصا با این حد از سختگیری موافق نیستم. قطعا در همه جای دنیا در تلویزیون خیلی چیزها را نشان نمیدهند، چون نوع مخاطبش با سینما فرق میکند. اما گاهی نگرانیهای بیمورد وجود دارد که برای من قابل فهم نیست. مثلا اکثر دزدهایی که در این مملکت وجود دارند، بالاخره پدر یکی هستند. واقعا این توهین به مقام پدر نیست. مثلا بدآموزی این نیست که من اسم شخصیت منفی قصه را داود بگذارم و به این معنا باشد این اسم توهین به همه کسانی که اسمشان داود است.
کریمی: چند شب پیش در یک مغازه دیدم که مردم چقدر تکهکلامهای سریال «دزد و پلیس» را استفاده میکنند. مثلا همین «ممنونم که موجبات شادی و خنده ما را فراهم کردید» که هومن برقنورد در سریال میگوید بسیار رایج شده است. بنابر این نمیتوان از تاثیرگذاری آن روی مردم گذشت. مردم کار کمدی را دوست دارند.
قاسمخانی: مردم کار خوب دوست دارند.
مهرآوران: اگر به عنوان هنرپیشه کار کمدی را حس کنی درست در ذهن مخاطب ماندگار میشوی. یعنی اگر این امنیت را به تماشاگر بدهی، مسخرهات نمیکنند و دستت نمیاندازند. مثل کاری که اکبر عبدی میکند. آقای عبدی کمدی را طوری بازی میکنه که کسی را تحقیر نمیکند و تمسخر نمیکند، اما بازی میکنه و تو را قلقلک میدهد. به نظر من تا حد زیادی به خود نویسنده هم برمیگردد که چقدر با مردم در ارتباط است. ما در کشوری زندگی میکنیم که آنقدر تنوع در زندگی خود نداریم که نویسنده ما از صبح شروع به نوشتن میکند تا شب هزاران حادثه بیافریند.
رضا کریمی
برگریم به خطوط قرمز تلویزیون. فکر میکنید که تا چه حد این سختگیریها اعمال نظر سلیقهای است؟
قاسمخانی: خطوط قرمز گاهی برایم عجیب است. چند سال پیش سر سریال «شبهای برره» من طراح صحنه بودم. یک حمام در سریال داشتیم که اسمش حمام «فینگ» بود و به نوعی شوخی با حمام «فین» بود. به ما گفتند این اسمی که شما انتخاب کردید توهینآمیز است. حمام را مقدس کردن برای من قابل فهم نیست. درست است که آنجا یک اتفاق مهم تاریخی روی داده، اما به این معنی نیست که حمام هم جای مقدسی است. به نظر من اعمال این نوع خطوط قرمز تا حدی مشکل مدیران است که برای رضایتمندی مدیران بالادست سعی میکنند سلیقه شخصی خودشان هم اعمال کنند. شاید بسیاری از خطوط قرمز ایده مدیران ارشد نباشد.
کریمی: وقتی محراب مشغول نوشتن فیلمنامه بود، گاهی وقتها با من تماس میگرفت و میگفت نوشتن این موضوع از نظر تو اشکال دارد یا نه. من هم سر صحنه حواسم به کار هست تا یک وقت چیزی از چارچوبهای تلویزیون بیرون نزند. بااین حال و با این همه مراقبت باز هم ایراداتی گرفته میشود که قابل باور نیست.
کریمی: آقای عبدالله قاسمی کارشناس انتظامی از محراب تشکر کرد که در «دزد و پلیس» اقتدار پلیس را نشان داده است.
قاسمخانی: به نظرم این کاملا طبیعی است. من دلم نمیخواهد به اقتدار پلیس ضربه بزنم و نباید این کار را انجام دهم. من در ایران زندگی میکنم و باید به قوانین آن احترام بگذارم. برای من قابل باور نیست کسی که پدرش را دوست دارد با دیدن یک پدر دزد نظرش نسبت به پدرش عوض شود.
دهقان: نکته مهم درمورد «دزد و پلیس» این است که آنها با اینکه خانوادهای غیرمتعارف و دزد هستند، اما در نهایت یک خانواده هستند. ما تمام مدت سعی کریدم خانواده بودن را نشان دهیم.
عصرآزاد: خانم دهقان با توجه به تجربهای که از حضور در کارهای روتین و طنز دارید، بعد ازسریال «ساختمان پزشکان» که به نوعی نقطه عطف بازیگری شما است نگران نبودید باز با همان بازیگران همکاری کنید و چقدر در اجرا تلاش کردید از چیزی که در ذهن مخاطب از بازی شما وجود دارد، فاصله بگیرید.
دهقان: من هم نگران این موضوع بودم که گروه «دزد و پلیس» برای مردم تداعیکننده «ساختمان پزشکان» است. به نظرم کار سخت را در «دزد و پلیس» هومن برقنورد انجام داد. برای اینکه نقش من و بهنام تشکر کاملا با نقشی که در ساختمان پزشکان بازی کردیم متفاوت بود ولی برقنورد در «ساختمان پزشکان» نقش آدمی را بازی میکند که فقط حرف میزند و هیچ کاری انجام نمیدهد، درست شبیه چیزی که در «دزد و پلیس» از او میبینیم.
به قول مهراب، بعضی از بازیگران دو نقش متفاوت را یکجور بازی میکنند، ولی برقنورد این توانایی را دارد که نقش یکجور را دو نوع متفاوت بازی کند. نقش من هیچ شباهتی به کارم در «ساختمان پزشکان» نداشت. در این سریال من و تشکر بار دیگر روبروی هم بازی کردیم و هیچ کس به اندازه تشکر شخصیت من در «ساختمان پزشکان» را نمیشناخت. او با ریزترین عکسالعملهای من آشنا بود. زمانی که تشکر در این کار روبروی من بازی کرد مدام حواسش به این بود که اگر چیزی به نقش من در «ساختمان پزشکان» نزدیک میشود سریع به من تذکر بدهد. اگر جای تشکر هر بازیگر دیگری بود نمیتوانست اینقدر به من کمک کند. ما تمام تلاشمان را کردیم که به نقشهای «ساختمان پزشکان» نزدیک نشویم.
عصر آزاد: خانم دهقان شما هم برای بازی در نقش یک خلافکار الگوی ذهنی داشتید؟
دهقان: متاسفانه من این شانس را نداشتم که آدمهایی را شبیه نقشی که بازی میکنم پیدا کنم و با آنها حرف بزنم. اگر قرار بود نقشم را در این سریال جدی بازی کنم یک جور دیگر بازی میکردم. سعی کردم روی لحن حرف زدنم یا نوع ایستادنم کار کنم. سعی کردم این نقش کمی فانتزیتر باشد. شاید این نقش خیلی به واقعیت نزدیک نبود.
عصر آزاد: خانم دهقان اینطور به نظر میرسد که شما راحتتر بازی در نقشهای طنز را میپذیرید، اما نقشهای اجتماعی شما که بیشتر شروع کارتان با این نوع نقشها بود کمتر به سراغش رفتهاید. این انتخابها باعث نمیشود که وجه حضورتان در آثار طنز قویتر شود؟
دهقان: در درجه اول فیلمنامه برایم اهمیت دارد و حالا کمدی یا جدی بودن سریال اولویت بعدی من است. به اضافه اینکه من چند کار جدی در تلویزیون و سینما انجام دادهام که مردم با این وجه از بازی من هم آشنا باشند. فکر میکنم اینقدر کار کمدی بازی کردم که اگر یک خبراز فیلم یا سریالی جایی منتشر شود که من جزو بازیگران آن باشم مردم فکر میکنند که کار طنزاست. در کل آنقدر به عنوان یک زن کمدین شناخته شدم که احساس میکنم مردم هم من را بیشتر با همین وجه از بازیگری به خاطر میآورند، اما همانطور که گفتم برایم فیلمنامه خوب و نقش درست اهمیت دارد و زیاد درگیر کار کمدی یا جدی کردن نیستم.
شما از زمان نگارش داستان در جریان چگونگی فرم قصه و شخصیتها بودید. ایدهای هم برای نقشی که قرار بود خودتان بازی کنید داشتید؟
دهقان: فکر میکردم فرصت نکنم این نقش را بازی کنم. برای اینکه سر کار «طهران نو» بودم. برای همین اگر با مهراب راجع به این نقش حرف میزدم به این نگاه نمیکردم که قراراست خودم این نقش را بازی کنم. از طرفی سعی میکنم همزمان با کار درگیر نقش شوم.
عصر آزاد: مدتهاست درباره جنس طنز سریال «دزد و پلیس» صحبت میشود. جایی خواندم که ارجحیت شما سرگرم کردن مخاطب بوده است. میخواهم تعریف شما را از ژانر این سریال بدانم. اینکه طنز است یا کمدی رو یا یک اثر اجتماعی وبه آن ایدهای که در ذهنتان نسبت به ژانر این سریال بوده رسیدهاید یا خیر؟
قاسمخانی: روند قصه یک جاهایی کمدی بود و در برخی سکانسها جدیتر میشد. فضا شخصیتها به گونهای بود که در موقعیتهای سختتر قرار میگرفتند. در نتیجه شوخی را در جایی که میشد و به مسیر داستان لطمه نمیزد میآورم. برای من سخت بود چون عادت نداشتم و در کارهای قبلی تلاشم این بود که حداکثر شوخی را انجام دهم.
اصولا عادت به نوشتن دیالوگ دارم، در صورتی که باید بر حسب موقعیت داستان آن را کم میکردم و این عادتم در این سریال تعدیل کردم. قسمت اول و دوم سریال را دوست ندارم چون به نظرم چیزی نشد که دلخواه من بود. دوست داشتم ازاین شوخیها کم کنم و بیشتر متصل شوم به ریتم قصه، بنابراین در قسمتهای میانی و آخر سریال ریتم تندتر شد. اسم این کار را کمدی نمیگذارم.
راستش من خیلی اعتقاد به اسمگذاری برای ژانر ندارم. به هر حال در هر کاری ممکن است تغییر ژانر صورت بگیرد. مثلا فضایی مثل فیلمهای تارانتینو، صحنههایی دارد که دردآور است، صحنههایی هم دارد که آدم را میخنداند وحتی صحنههای موزیکال دارد و اینها با هم تلفیق میشود. این اتفاق یعنی تلفیق ژانرها نه تنها آزاردهنده نیست بلکه جذاب هم هست. برای همین خیلی درگیر این نبودم که جایی دارد از کمدی کم میشود یا نه. درگیر این بودم که خط قصه سالم باشد و ریتم نیفتد. نمیتوانم بگویم «دزد و پلیس» فقط ژانر کمدی است.
مهرآوران: واقعا نیازی به اسمگذاری هست؟
قاسمخانی: اتفاق بامزه این است اینکه در کنسرت مهران مدیری مردم فکر میکردند قرار است بخندند، چرا که این پیشزمینه ذهنی را نسبت به مهران مدیری دارند. در مورد کار ما هم همین است، شاید فکر میکنند کنار هم قرار گرفتن سعید آقاخانی، پیمان و محراب قاسمخانی پس حتما نتیجهاش کار طنز است. پس چرا نمیخندیم؟
سحر عصرآزاد
مهرآوران: به نظر من آقای قاسمخانی در قصه این فرصت را به تماشاچی نمیدهد که ما تو را داریم به سمت دیدن سریال کمدی هدایت میکنیم، بلکه در طول کار این اتفاق میافتد. در داستان اتفاقی میافتد که در آن اتفاق شخصیت بازیگر شکل میگیرد و این تعریف درست کمدی است. ما کمتر در کارهالی تلویزیونی دیدیم که اتفاق همتراز با شخصیت یا بالعکس شکل بگیرد. اگر بتوانیم تماشاگر را برای کاری که انجام میدهیم غافلگیر کنیم، او یواش یواش آماده میشود و قبول میکند کمدی فقط این نیست که روی عنوان فیلم یا سریال قید شود این فیلم کمدی یا اجتماعی است. قصههای آقای قاسم خانی تو را همسفر میکند با قصه که در آن کمدی هست، غم و قصه هم هست.
عصر آزاد: خاطرم هست در سریال «شبهای ببره» یک دستهبندی بین نویسندگان وجود داشت، مثلا بخش اجتماعی را خشایار الوند مینوشت. بخشهای فانتزیتر را محراب قاسمخانی مینوشت. قصدم از پرسیدن سئوال این است که با توجه به ویژگیهای آثار سعید آقاخانی که در سریالهایشان صرفا یک طنز اجتماعی خاصی را دنبال میکند که وابسته به حضور بازیگر است با این سبک نوشتن و طنز چطور برخورد کرد؟
کریمی: کارهای قبلی سعید با «دزد و پلیس» تفاوت زیادی دارد. چون سعید قصه را میفهمد و اکثر کارهایی که خودش نوشته است جزو آثار خوب تلویزیون است. مثل سریال «متهم گریخت». وقتی سعید قصه «دزد و پلیس» را شنید مشتاق شد تا آن را کار کند. جا دارد از امیر معقولی به عنوان تصویربردار و قاسم ترکاشوند به عنوان طراح صحنه و لباس و آقای نوروزیان به عنوان صدابردار تشکر ویژه کنم، چون کار بسیار سخت و درگیر کننده بود. تعداد زیاد لوکیشنها باعث ایجاد دردسرهای زیادی برای طراح صحنه و مدیر تولید و کارگردان میشد که با تعامل گروه همیشه به خوبی و خوشی حل میشد. لازمه تهیه و تولید کاری چون «دزد و پلیس» وجود تهیه کننده توانمند، بینا و هنرمندی مثل محسن چگینی است که با درایت خود میتواند گروه حرفهای را اینگونه هدایت کند.
آیا فیلمنامه این شرایط را برا آقای آقاخانی ایجاد کردکه سر ذوق بیاید؟
دهقان: من با آقای آقاخانی سریال «زن بابا» را کار کردم. محراب این قشر از جامعه را تا حدی میشناسد، اما قرار بود این آدمها حال و هوایی داشته باشند که نیاز به کارگردانی داشت که این حال و هوا را بشناسد. بسیاری از بچههای پشت صحنه از گروه آقای آقاخانی آمده بودند که به نظرم نقطه قوت ماجرا بود. مثلا قاسم ترکاشوند طراح صحنه کاملا با این قشر از آدمها آشنا بود. با جزئیات همیشه به کار نگاه میکرد. زندگی در کار جریان داشت. به نظر من چون محراب بیشتر متکی به طنز کلامی است، ممکن است گاهی در دیالوگ نوشتن افراط کند، اما آقاخانی اجازه نمیدهد بازیگران فقط یک جا متوقف شوند و همه چیز در جریان است و شبیه زندگی عادی و معمول است. به نظر من این از ویژگیهای همکاری مهراب با اوست.
کریمی: به نظر من حالتی که در سریالهای آپارتمانی است در سریال «دزد و پلیس» وجود نداشت. بخشی از آن به تصویربرداری امیر معقولی بر میگشت که انرژی زیادی برای این کار گذاشت.
دهقان: نکتهای که در سریال وجود دارد و خوب است به آن اشاره کنیم این بود که ما بازیگر مهمان زیاد داشتیم. سعید بازیگردان خوبی هم هست و حتی روی نقش بازیگرهایی که نقشهای خیلی کوتاهی هم داشتند وقت میگذاشت تا بازیها یکدست باشد.
شقایق دهقان
آقای کریمی فکر میکنم سریال «دزد و پلیس» تنوع لوکیشن زیادی هم داشت.
کریمی: بله. وقتی نوشتن فیلمنامه تمام شد محراب گفت شاید ما 15 لوکیشن داشته داریم. ما 166 لوکیشن در کار داشتیم. هر سکانسی که مهراب مینوشت بازیگر داشت. ما در مورد کسی که یک دیالوگ هم در سریال میگفت از بازیگر استفاده کردیم.
قاسمخانی: قصه، جستوجو داشت و نمیشد خیلی لوکیشنها را محدود کرد.
مهرآوران: در هر قسمت سریال یا نام من هست یا نصیحتهای من و یا حتی تصمیمم نسبت به بچهها. این درگیر کردن آدمها در متن داستان توانایی میخواهد. اگر من دزد بودم حضورم بیشتر بود و در داستان حس میشد. من برای نقش پدر برنامه داشتم اما در نهایت شعبده باز شد.
آقای قاسم خانی آیا بازیگران همه به دیالوگهای متن وفادار بودند یا اجازه بداههپردازی هم داشتند؟
قاسمخانی: من بازیگر بداههپرداز دوست ندارم. اینکه بازیگر بیاید به نیتی اینکه خودش را نشان دهد، به نظرم این نگاه خودخواهانه است. مثلا هومن برق نورد اینقدر این شخصیت را شناخت که تکیه کلامهایش برای خودش بود. این دیالوگ که «دو تا راه بیشتر نداریم» را من نوشتم و دیدم هومن آن را بامزه اجرا کرد، بنابراین در متن گذاشتم. این حد از بداهه خوب است. به شرطی که هم کارگردان و هم بازیگر نسبت به فیلمنامه و نقش شناخت داشته باشند. برقنورد دیالوگی را به اجبار نگفت و بر حسب شناختش از قصه و نقش آنها را بیان میکرد.
برخی معتقدند ریتم کار کمی کند است. شما تا چه حد این انتقاد را میپذیرید؟
قاسمخانی: خودم ریتم بخشهای ابتدایی سریال را دوست ندارم. هر چه سریال جلوتر میرود ریتم کار بهتر میشود. به قسمتهایی که خودم مینویسم نمیخندم. تا به حال فقط دو سه قسمت سریال را بیشتر ندیدم. زمان پخش سریال میخوابم بعد از آن بیدار میشوم، آنقدر که از دیدن سریال استرس دارم.
دهقان: مثل من که از بازی خودم هیچوقت راضی نیستم.
مهرآوران: جالب است محراب برای شخصی در این سریال نوشته است که هر روز او را میبیند و با روحیاتش آشناست. نوع بازیش را دیده و حالا در یک سریال یک شخصیت دیگری از او میبیند. به نظر من اینطور نوشتن توانایی زیادی میخواهد که بیشتراین سبک کار را من در آثار کامو و سلینجر میبینم.
قاسم خانی: من و کامو و سلینجر مثل هم هستیم.
58247