«چقدر خوب می‌شد که سعید مرتضوی و مسوول کمیته در تلویزیون ظاهر می‌شدند و به خانواده‌ها چگونگی تعلیم و تربیت فرزندان پسر را در جمهوری اسلامی ایران می‌آموختند که مثل فرزندان آنان صالح و درستکار باشند.»

به گزارش خبرآنلاین، سی و چهارمین شماره از کتاب هفته «نگاه پنجشنبه» با مطالب و یادداشت هایی خواندنی در حوزه های مختلف فرهنگی اجتماعی و سیاسی روانه بازار شد.  اهالی هفته‌نامه نگاه پنجشنبه در تازه‌ترین شماره این هفته‌نامه به سراغ یکی از چهره‌های سرشناس موسیقی ایران رفته‌اند؛ حسین علیزاده که اثر جاودانه او «نینوا» این روزها به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری سید و سالار آزادگان جهان بیشتر شنیده می‌شود.

در این گفت‌وگو حسین علیزاده علل و عوامل ستیز روشنفکران این مرز و بوم را با موسیقی سنتی ایران واکاوی کرده و در حاشیه به چند و چون ساخت اثر گرانسنگ نینوا پرداخته است.

در هفت روز هفت یادداشت، دکتر صادق زیباکلام مرگ دلخراش ستار بهشتی را بهانه نوشتن یادداشتی کوتاه و خواندنی کرده است. غلامرضا امامی شرح نخستین دیدار جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی را که خود واسطه آن بوده است، به مناسبت نزدیک شدن به سالروز تولد این دو بزرگوار روایت کرده است. قسمت دوم یادداشت خواندنی سیاوش جمادی به مناسبت پرونده وضعیت کنونی تفکر در ایران از دیگر خواندنی‌های این بخش است. دیگر یادداشت‌های این بخش را به قلم عباس عبدی، حامد یعقوبی و علی رنجی‌پور بخوانید.

پرونده‌ای مختصر اما پربار در آسیب‌شناسی عزاداری‌های عاشورایی در سال‌های اخیر با مطالبی از سردار حسین علایی، محمدرضا زائری، مژگان ایلانلو، هارون یشایایی و .... از دیگر بخش‌های سی و چهارمین شماره نگاه پنجشنبه است.
 

جشن تولد عنوان داستانی متفاوت و خواندنی از اسلاومیر مرژوک است که به قلم اسدالله امرایی ترجمه شده است. جنتلمن‌های ژاپنی نامرئی نیز داستانی است از نویسنده نامدار انگلیسی؛ گراهام گرین که نورا موسوی آن را برای بخش ادبیات نگاه پنجشنبه ترجمه کرده است. شعرهایی منتشر نشده از علی هوشمند؛ شاعر بوشهری و هادی وحیدی شاعر زنجانی از دیگر مطالب بخش ادبیات‌اند.

احمد مسجدجامعی، اردشیر صالح‌پور و سیداحمد محیط طباطبایی در پرونده بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم، تاریخچه تکایای قدیم تهران و شیوه‌هایی عزاداری در ایام عاشورا را مرور کرده‌اند.
در بخش نوستالژی این شماره نگاه پنجشنبه هم که به تخته سیاه اختصاص داده شده است، دو شاعر نام‌آشنا یادداشت نوشته‌اند: هرمز علی‌پور و حمیدرضا شکارسری.

 

بخشی از یادداشت صادق زیباکلام با عنوان «روی بدن ستار بهشتی آثار کبودی مشاهده نشد» را باهم می خوانیم:
«...بعد از آنکه شنیدم مسوول کمیته‌ای که از جانب مجلس مامور رسیدگی به موضوع مرگ ستار بهشتی شده بود اعلام کرد که هیچ علامت مشکوک و شبهه‌ناکی بر روی بدن وی دیده نشده یاد کهریزک افتاده و توضیحات مسوولان در آن مقطع در قبال کشته شدن محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فرد و نفر سوم. یادم آمد که جناب سعید مرتضوی در مورد علت مرگ محسن روح‌الامینی گفته بود که قبل از آورده شدن به بازداشتگاه کهریزک او دچار بیماری مننژیت شده بوده بنابراین در کهریزک اتفاقی برای وی نیفتاده بود و مشکل در این بوده که قبل از آمدن به کهریزک دچار بیماری عفونی شدید بوده است.

حرف‌های علاءالدین بروجردی هم در مورد نبودن و دیده نشدن هیچ آثار ضرب و جرحی بر روی بدن ستار بهشتی مرا بی‌اختیار به یاد حرف‌های سعید مرتضوی در تیرماه سال 88 انداخت. نمی‌دانم سعید مرتضوی و مسوول کمیته، فرزندان جوان دارند یا خیر؟ البته آنها توانسته‌اند فرزندان‌شان را درست‌تر تربیت کنند که سر از بازداشتگاه، زندان و کهریزک درنیاورند. مشکل نه در بازجویان ستار بهشتی است، نه در مسوولان بازداشتگاه کهریزک. مشکل در نحوه درست تربیت نکردن پدر و مادرهایی است که فرزندان‌شان را بی‌دقت و سرسری بار می‌آورند و در نتیجه آنها سر از بازداشتگاه و زندان درمی‌آورند. بنابراین اگر هم مسوول کمیته و سعید مرتضوی فرزندانی هم‌سن و سال ستار بهشتی، محسن روح‌الامینی و جواد امیری‌فرد داشته باشند آنها را طوری تربیت کرده‌اند که سر از زندان و بازداشتگاه درنیاورند.
چقدر خوب می‌شد که سعید مرتضوی و مسوول کمیته در تلویزیون ظاهر می‌شدند و به خانواده‌ها چگونگی تعلیم و تربیت فرزندان پسر را در جمهوری اسلامی ایران می‌آموختند که مثل فرزندان آنان صالح و درستکار باشند. البته هنوز هم دیر نشده و آقای بروجردی می‌توانند به مادر ستار بهشتی برای فرزندان کوچکی که دارد یا برای بزرگ کردن نوه‌اش که از ستار بهشتی باقی مانده راهنمایی‌هایی بدهد. منتها آقای بروجردی باید قبلش متحمل یک زحمت کوچک بشود؛ در تخم چشم‌های مادر ستار بهشتی نگاه کند و بگوید من جنازه رشید پسرت را دیدم و هیچ آثار کبودی یا مشکوکی بر روی بدن او نبود. احتمالا پسرت به مرگ طبیعی فوت شده و به احتمال بیشتر اگر دستگیر هم نمی‌شد و شب در کنار همسر و فرزندش سر بر بالین گذاشته بود باز هم فوت می‌شد. بعد که در چشمان آن زن نگریست و آن جملات را ادا کرد آن وقت سروقت تعلیم و تربیت پدران و مادران برود که چگونه فرزندان‌شان را تربیت کنند که سر از بازداشتگاه و زندان و کلانتری درنیاورند...»


ساکنان تهران برای تهیه این شماره و شماره های پیشین و برای اشتراک این نشریه، کافی است با شماره های 88557016 الی 20 تماس بگیرید. همچنین این هفته نامه در دکه های روزنامه فروشی و کتابفروشی های معتبر تهران توزیع شده است.

6060

منبع: خبرآنلاین