چندی پیش که برای گفتوگو با دوستان خبر آنلاین به محل کارشان رفته بودم، در پایان، پیشنهاد کردند، از محیط وبلاگ این پایگاه بهرهمند شوم و مطالبی که هر از گاه به سینة سفید کاغذ مینشیند و یا از نوشتههای پیشین و ... به جا مانده، سوار این مرکب دنیای مجازی میکنم. بدم نیامد. بیشتر؛ خوشم آمد و نشست توی ذهنم. و با خود قرار گذاشتم حرفهایی که سر و تهای دارند و شاید به درد خوانندههای گذری این دنیای گذرا بخورد، برای سوارکاری به این میدان بیاورم. با خود، نه بسیار، اما اندیشیدهام که این رسانه سرکش، با این همه واژههای درست و نادرست، با این همه خبرهای خوب و ناخوب، با این همه گونهگونی پسند و ناپسند، به کجا خواهد رسید؟ یعنی آدمی را به کجا خواهد برد این مرکب چموش؟ میگویم چموش، چون دهنهای برای رام کردن آن نمیبینم. یعنی دانش آدمیان را تا چه ارتفاعی بالا خواهد کشید این مرکب هموارتاز؟ میگویم هموارتاز، چون به سختی از سینهکش علم و ادب بالا میرود.
اندیشیدهام و دریافتهام که تصور من چندان با تصدیق دیگران همخوان نیست. و بعد، در آنچه یافتهام تردید کردهام. چرا تردید نکنم؟ مگر نه اینکه در زمانه ما همه اسباب برای باز نگه داشتن پرونده تردید زیر دست و پای ماست؟ یکی از این سببها، همین رسانه است، به ویژه از جنس مجازی آن. در میان کوران ناهمگون جملات و نظرات، میتوان به یقین و آگاهی رسید؟ شاید نه؛ شاید آری.
به امید «آری» پا در این رکاب میگذارم.