این گفت و گو را به نقل از فارس در ادامه می خوانید:
- بر خلاف شایعات مطرح شده، من نه با آقای احمدینژاد فامیل هستم و نه همشهری؛ چون من اهل اردکان یزدم و ایشان اهل آرادان استان سمنان.
- نمیخواهم وارد برخی حاشیهها و مسائل جزئی شوم؛ بالاخره هر کس از افرادی برای همکاری استفاده میکند که به خودش نزدیکترند و آقای احمدینژاد هم به تعدادی از همکارانشان علاقه بیشتری داشته و احساس میکردند آنها برای کار مناسبترند.
- انتخاب من برای استانداری خراسان رضوی پیشنهاد شخص آقای رئیس جمهور بود و بنده حتی دو سه نفر که از خودم بهتر بودند و سابقه کار در وزارت کشور داشتند و یکی از آنها هم بومی منطقه بود معرفی کردم ولی در نهایت آقای احمدینژاد این مسئولیت را به من تفویض کردند.
- اول اینکه من هیچگونه فعالیت اقتصادی شخصی نداشتهام و حتی از استانداری جز مابه التفاوت حق مسئولیتم با حقوق سپاه، حقوق نمی گرفتم. دیگر اینکه بنده هیچ رابطهای با آن رستوران معروف (پدیده شاندیز)نداشتم و برای آن تبلیغ نکردم؛ طبیعی بود وقتی به عنوان استاندار درباره سرمایهگذاری و کارهایی که در استان شده، صحبت می کند از آن در آگهی تبلیغاتی استفاده شود. اساساً از پشت پردهای که گفتید هم بیاطلاعم و بعید هم میدانم این طور باشد که میگویید.
- افتخار ما اینست که ایران هفدهمین قدرت اقتصادی دنیاست که با همین حمایتها صورت گرفته است.
- واقعیت اینست که من خودم هم دلیل این موضوع (برکناری ناگهانی) را نمیدانم؛ چون حدود 6 ماه است آقای احمدینژاد را ندیدم و بعد از برکناری من نیز هنوز آقای رئیس جمهور تماسی با من نداشتند یا نفرمودند که برای توضیح خدمتشان برسیم. خودم هم علت را نمیدانم ولی حدس میزنم و یکی از وزرا به من گفتند ظاهرا برداشت ایشان این بود که بنده میزبان آقای قالیباف برای سخنرانی در مراسم شهید ساجدیفر بودم.
- در آن مراسم همچنین یکی از علمای بزرگوار سخنرانی و انتقاداتی مطرح کردند که البته من در زمان سخنرانی ایشان نبودم و وقتی وارد محل برگزاری مراسم شدم که صحبتهای حاج آقای نقویان تمام شده بود که ظاهرا تصاویر مصافحه بنده و متن سخنان ایشان را به آقای رئیس جمهور ارائه کرده بودند. بعداً از زبان وزیر کشور شنیدم که برداشت این بود که ما دعوتکننده میهمانان این مراسم بودیم در حالی که خود من مدعو بودم.
- آقای رحیمی در مراسم تودیع آقای تقی پور فرموده بودند که خوب است وزرا و مسئولین همانطور که وقتی وارد دولت می شوند میخندند، وقتی که از دولت میروند هم بخندند و در مراسم تودیع بنده همه دیدند که خیلی خوشحال بودم.
- آنچه در این باره (چگونگی برکناری ناگهانی) می توانم بگویم اینست که من جمعه پنجم آبان میزبان وزیر کشور بودم که روز قبل آن یعنی پنجشنبه، روز عرفه بود. وقتی از دعای عرفه برگشتم، فرزند شهید ساجدیفر از من برای شرکت در مراسم بزرگداشت پدر بزرگوارش دعوت کرد که اتفاقاً آن روز هم من خیلی گرفتار بودم. مراسم از ساعت 18 تا 20 بود و من فقط 20 دقیقه به احترام شهید ساجدیفر در آن مراسم شرکت کردم و زمانی رسیدم که حاج آقای نقویان صحبت کرده و آقای قالیباف در حال بیان خاطراتی از شهید بود که همرزمشان بودند.
- روز شنبه از دفتر سردار جلالی با من تماس گرفتند و گفتند شما در حوزه پدافند غیر عامل مقام اول را کسب کردید و برای شرکت در همایش پدافند غیر عامل در تهران دعوت شدیم. یکشنبه هفتم آبان همراه تعدادی از مدعوین همایش برای نماز خدمت حضرت آقا رسیدیم و از رهنمودهای ایشان بهرهمند شدیم و بعد که آمدیم بیرون، آقای نجار تماس گرفت و تصمیم رئیس جمهور را ابلاغ کرد که من هم با کمال میل آن را پذیرفتم و الآن هم از این موضوع ناراضی نیستم.
- آقای قالیباف از سرداران سپاه و پیشکسوتان دفاع مقدس است که اکنون نیز در این نظام خدمت می کند اما قاطعانه می گویم که یک دقیقه هم در مورد انتخابات با ایشان صحبت نشد. آنچه رخ داد، فقط مراسم شهیدی بود که ایشان هم یک ربع خاطراتی از شهید گفت که بنده هم در آن مراسم حضور داشتم و به هیچ وجه درباره موضوعی دیگر با آقای قالیباف صحبت نشد و بعد هم من بدون اینکه ایشان را ببینم و حتی یک لیوان آب بخورم، عازم تهران شدم.
- من در روز تودیع هم حرفهایم را صریحاً گفتم. اول اینکه گفتم من استعفا ندادم، چون برای استعفا از مسئولیت در نظام واقعاً شبهه شرعی دارم. دوم اینکه بعد از برکناری ام به جز پیشنهاد یکی دو تا از وزرا که نپذیرفتم، پیشنهادی از دولت برای همکاری نداشتم. هیچ حرفی درباره انتصابم به معاون اولی مطرح نشد و قرار هم نبود به ستاد انتخابات بروم و تمایلی هم ندارم بروم آنجا.
- اگر آقای رئیس جمهور بفرمایند که صرفاً برای ملاقات خدمتشان برسم، میروم که تا حالا نفرمودهاند اما برای همکاری از ایشان خواهش میکنم تا آخر این دولت اجازه بدهند مزاحم دوستان نباشم.
- یک بار بعد از نامزدی آقای احمدینژاد برای ریاست جمهوری در شهرداری که فکر می کنم ظهر یک روز پنجشنبهای بود، از ایشان سؤال کردم حالا که کاندیدا شدید تا آخر میمانید یا برخی میگویند مسئولیتی می گیرید و کنار میروید. ایشان گفتند بله تا آخر میمانم و پرسیدم چقدر اطمینان دارید که رأی میآورید؟ گفتند صددرصد و من گفتم از کجا مطمئن هستید؟ به آسمان اشاره کرد و سه بار گفت «خدا؛ خدا؛ خدا!». یعنی به واسطه راز و نیازی که با خدا دارند، به این اطمینان رسیده بودند.
- (در پاسخ به این سوال که برخی می گویند دولت به دنبال معرفی نامزد انتخاباتی و ورود به حوزه فعالیت احزاب و گروههاست. به نظر شما این تحلیل درست است؟) معمولا دولتها کاندیدا معرفی نمیکنند و احزاب و گروهها متولی این کار هستند و اصلاً موافق هم نیستم هیچ دولتی کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها معرفی یا حمایت کند. دولت فقط مجری برگزاری انتخابات است.
- به نظرم ما باید آقای احمدینژاد را اصولگرا معرفی کنیم؛ این هم به نفع کشور است و هم به نفع ایشان. من مطالبی که درباره تقابل جریان اصولگرایی با آقای احمدینژاد نوشته میشود نخواندهام اما بالاخره آقای احمدینژاد که میشناختیم، اصولگرا بود و به همین دلیل هم 7 - 8 سال در خدمت ایشان بودیم.
/2727