بهناز شیربانی: مهدی کرمپور با ساخت فیلمهای کوتاه وارد دنیای سینما شد و با «جایی دیگر» اولین فیلم بلندش را تجربه کرد.
او با ساخت فیلم «چه کسی امیر را کشت؟»، اپیزود دوم فیلم سینمایی «طهران تهران» و این اواخر «پل چوبی» جایگاهش را درسینما تثبیت کرد. کرمپور که به گفته خودش در تمام این سالها سعی کرده با تمام وجود در سینما قدمهای مثبت را بردارد و در این راه از هیچ گونه فعالیت صنفی دریغ نکرده، این روزها ترجیح میدهد تجاربش را در رسانه ملی خرج کند.
«یه تیکه زمین» اولین تجربه سریالسازی این کارگردان است که از اوایل آذر روی آنتن شبکه دو رفته است. داریوش ارجمند، رویا تیموریان، عنایت بخشی، آتیلا پسیانی، نفیسه روشن، پوراندخت مهیمن، امیرحسین رستمی، کوروش تهامی، شراره دولتآبادی، سپیده علایی و حدیث میرامینی در این سریال بازی میکنند.
«یه تیکه زمین» با قصهای از علیاکبر محلوجیان و خسرو نقیبی داستان مردی به نام حاج حیدر را به تصویر میکشد که در یک نانوایی سنگکی در یکی از محلههای قدیمی تهران مشغول به کار است. حاج حیدر به دلایلی تصمیم میگیرد که نانوایی را تعطیل کند و این شروع ماجراست.
به بهانه پخش سریال «یه تیکه زمین» با کرمپور گپوگفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
آقای کرمپور بسیاری از کارگردانان سینما دلیل رفتن از سینما به تلویزیون را اعمال نظرهای شخصی مدیران سینما و مشکلات فراوان این حوزه میدانند. دلیل حضور شما در تلویزیون نیز وجود همین شرایط است؟
متاسفانه مدتی است سینما اوضاع خوبی ندارد. من از سال 87 تا قبل از شروع ساخت «یه تیکه زمین» درگیر ساخت و اکران فیلم «پل چوبی» بودم. وضعیت اکران این فیلم هنوز نامشخص است و وزارت ارشاد رسما اعلام کرده اکران این فیلم امسال به صلاح نیست!
متاسفانه به دلیل پراکندگی مراکز تصمیمگیری هر کس تصمیمی برای خود میگیرد. «پل چوبی» با سرمایه شخصی ساخته شد و ما به عنوان صاحبان مادی و معنوی کار نمیدانیم با سیستمی که نمیتواند برای اکران یک فیلم تصمیم قاطع و محکم بگیرد باید چه کنیم. در حال حاضر حوزه هنری با سرمایههای بخش خصوصی بازی میکند و هر فیلمی را که میپسندد اکران میکند و در کل وضعیت سینما روز به روز بدتر میشود، اما به نظر من تلویزیون تکلیفش با خودش مشخص است، خطوط قرمز مشخصی دارد و مهمتر از همه اینکه مخاطب میلیونی دارد که میتوان برای آن برنامهریزی کرد.
زیباییشناسی تلویزیون با سینما فرق میکند. به هر حال من با فیلم کوتاه به دنیای سینما وارد شدم و از ابتدای ورودم به این حرفه با دوربین 35 کار کردم و همیشه با نگاتیو فیلمبرداری کردم. من عاشق این حرفه هستم، اما شرایط سینما به حدی بحرانی است که دیگر نمیتوان به راحتی در این فضا کار کرد. طبیعی است که اتفاقات چند سال گذشته میان اهالی سینما شرایط را بدتر کرده است. دوستانی از اهالی خانه سینما تمامیتخواه شدند و با حوزه هنری در یک جبهه قرار گرفتند. وقتی به این دودستگیها نگاه میکنم دلگیر میشوم و در نهایت به اینجا میرسم که از تمام فعالیتهای صنفی دست بکشم و به تلویزیون پناه ببرم.
یعنی قصد بازگشت به سینما را ندارید؟
تازمانی که فیلم «پل چوبی» نمایش داده نشود تکلیف من در سینما معلوم نیست. در حال حاضر هیچ انرژی مثبتی از سینما نمیگیرم و تا زمانی که این تفرقهها و بداخلاقیها میان همصنفیهایم وجود دارد، دلیلی برای حضور در سینما نمیبینم. سینما در حال حاضر مشروعیتش را از دست داده و در این فضای پرتشنج نمیتوان درست کار کرد. این حرف به این معنی نیست که دیگر در سینما کار نمیکنم، اما تا زمانی که وضع به همین منوال است ترجیح میدهم از این فضا دور باشم.
در صحبتهایتان به خطوط قرمز تلویزیون اشاره کردید که بسیار واضح و روشن است. اما کم نیستند کارگردانانی که از خطوط قرمز تلویزیون که گاهی سد راهشان میشود گله میکنند. شما تا چه حد دچار خط قرمز تلویزیون شدید؟
من تا پیش از این تجربه کار در تلویزیون را نداشتم و خیلی به قواعد و قوانین مرسوم آن آشنا نیستم. در سریال «یه تیکه زمین» با مشکلی مواجه نبودم. من حتی حین تصویربرداری ناظر کیفی نداشتم. مدیر شبکه و مدیر گروه بسیار همراه بودند و فضایی ایجاد کردند که راحت کار کنم. حتی در مورد این سریال یک پلان سانسور نداشتم. به نظر من شبکه دو میکوشد از سرمایههای انسانی استفاده مطلب کند. مدیر شبکه دو با روی خوش از من برای کار در این شبکه دعوت کرد و من پذیرفتم. معتقدم عملکرد هر هنرمند بستگی به فضایی دارد که در آن کار میکند. خوشبختانه در شبکه دو اعمال نظر شخصی اتفاق نیفتاد و من با آرامش کارم را شروع کردم.
داریوش ارجمند در صحنهای از سریال «یه تیکه زمین»
چرا اولین تجربه سریالسازی را با ساخت یک سریال مناسبتی آغاز کردید؟
من به هر چیزی به عنوان یک پدیده مناسبتی نگاه میکنم. به نظر من واژه مناسبتی یک واژه مندرآوردی و عجیب است. ساخت یک سریال همیشه میتواند یک مناسبت داشته باشد. من از متن و فضای این کار خوشم آمد و آن را ساختم.
فضای قصههای علیاکبر محلوجیان معمولا تشابه زیادی با هم دارد. تقابل خیر و شر که معمولا در آثارش تکرار میشود. چه شد که فیلمنامهای از او را انتخاب کردید؟
فیلمنامه سریال هفت بار بازنویسی و زمان زیادی صرف کار روی آن شد. محلوجیان از جمله فیلمنامهنویسانی است که قصههایش فضا و حس و حال مخصوص خودش را دارد. او فیلمنامهنویسی صاحب سبک است. علاوه بر این فضای قصههای محلوجیان کمی مردانه است. اصرار من این بود که یک زن مقتدر مثل خاتون در قصه باشد. فیلمنامه ابتدا مسیر دیگری را طی میکرد که تا حدی مشابه سایر آثاری بود که محلوجیان تا پیش از این نوشته بود، اما رفتهرفته با بازنویسیهای متعدد روند قصه کمی تغییر کرد. فضای قصههای محلوجیان تا حد زیادی یادآور فضاهای سنتی و ایرانی است و من این حال و هوا را میپسندم.
فکر میکنید تا چه حد اینگونه خانوادهها با این سبک زندگی به واقعیت نزدیک است؟
برای من مهم نیست چیزی که میسازم چقدر به واقعیت نزدیک است. به عنوان فیلمساز، جهانی را خلق میکنم که دوست دارم. در گذشته امنیت شهرها دست عیاران و پهلوان بود. این سبک زندگی بسیار جلوتر از آیین شهرنشینی در آمریکا و اروپا بوده، چرا که چند سالی است مردم در خارج از مرزهای ایران یاد گرفتهاند آسایش همسایه به آسایش خود فرد ارجحیت دارد. به هر حال ما آن آئین زیبا و ارزشمند را نتوانستیم در ایران ادامه دهیم و به تقلید از اروپاییها سبک زندگی دیگری را برگزیدیم و در حال حاضر آیین شهرنشینی ما تبدیل به آیین روستایی شده است پس همه چیز تغییر کرده است.
فکر نمیکنید سریال ریتم کندی دارد؟
من این سریال را برای مدیوم تلویزیون ساختم. به عنوان یک کارگردان هر متنی را متناسب با مدیومی که در آن کار میکنم میسازم. تلویزیون به هیچ وجه ریتم تند را نمیطلبد. در سینما مردم پول میدهند و بلیت میخرند و دوست دارند در آن دو ساعتی که در سینما هستند اصل مطلب را از فیلم دریافت کنند. پس ریتم تند در سینما ضروریتر است.
اما میتوان به تناسب قصه همین تغییر ریتم را در سریال هم حفظ کرد.
در حین تماشای یک سریال، تلویزیون روشن است و ممکن است به هر دلیلی دیدن بخشی از سریال را از دست بدهید. به نظر من نوع روایت و ریتم قصه باید طوری باشد که تماشاچی قصه را از دست ندهد. ما در تلویزیون برای انبوهی از مخاطبان اثری را تولید میکنیم و باید این واقعیت را بپذیریم. باید چارچوبهای کار در رسانه ملی را یاد بگیریم.
به نظر من بازگو کردن مسائل خانوادگی و اخلاقی جایش در تلویزیون است، چرا که خانوادهها و بچهها مخاطب تلویزیون هستند. بیان مسائل اجتماعی و کمی «آوانگارد»تر در سینما امکانپذیر است که متاسفانه در ایران جایش عوض شده است و نمیگذارند فیلمهای آوانگارد اکران شود. در تلویزیون فرانسه امکان ندارد قبل از ساعت 12 شب مسائل مربوط به اعتیاد و بزهکاری پخش شود، چون بچهها تا آن ساعت بیدار هستند، اما در تلویزیون ما در هر ساعت از شبانهروز برنامههایی پخش میشود که مناسب همه سنین نیست و این نکته ظریفی است که بسیاری به آن توجه ندارند.
چطور به این ترکیب بازیگران رسیدید؟
وقتی وارد پیش تولید شدیم با بازیگران وارد مذاکره شدیم و با آقایان ارجمند، رستمی و خانم تیموریان فقط با گفتن یک خط از داستان قرار داد بستیم و آنقدر دوستان به من لطف داشتند و فضای کار را دوست داشتند که با تمام گزینههایی که از ابتدا در ذهنم بود به توافق رسیدیم و البته این کار با وجود آقای اسلامی در مقام تهیهکننده اعتبار خوبی داشت.
بازخوردهای سریال را چطور میبینید؟
بازخوردها بسیار خوب است و ظاهرا یکی از سریالهای پر بیننده در سه سال گذشته است. خوشحالم که تمام اقشار جامعه کارم را دیدهاند و خوشحالم که برای مخاطب میلیونی قصهای را مقابل دوربین بردم.
58247