به گزارش خبرآنلاین کتاب «روح در معارف اسلامی با رویکرد رسانهای» به کوشش ابوذر رجبی و با ویراستاری محمد صادق دهقان تدوین شده و به همت مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما با شمارگان هزار و 200 نسخه و قیمت 35 هزار ریال منتشر شد. «کلیات، روح از منظر اسلام، مسئلهشناسی روح در رسانه و رسانه و روح» عناوین فصل های این کتاب است که با کتابنامه ای در پایان کتاب تدوین و منتشر شده است. همچنین شیوههای پرداختن به روح در رسانه، قالبهای برنامهسازی درباره روح، وضعیت حضور روح در فیلمهای ایرانی، نقد و تحلیل سریال حلقه سبز، شواهد و مدارک علمی احضار ارواح، تاریخچه احضار ارواح در مجامع علمی جهان و اثبات وجود روح و اصالت آن از طریق خواب و رؤیا از مباحث رسانه ای است که در این کتاب مطرح شده است.
سایت مرکز پژوهش های صداوسیما، در شرح کتاب آورده است: «روح ویژگیهای خاصی دارد. مهمترین ویژگی آن نامرئی و مرموز بودن آن است که سبب شده است نظریههای گوناگونی در این باره وجود داشته باشد، به گونهای که گروهی وجود آن را باور دارند و برخی آن را نفی میکنند. ویژگی دیگر این است که قوام انسان به روح است و به گفته فیلسوفان، اصالت انسان به روح اوست. بدون روح، چیزی در قالب انسان اثرگذار نیست. اوست که میداند و فراموش میکند. اوست که فرمان میدهد و احساس میکند. بنابراین، به دو دلیل، همواره سخن گفتن از روح، جالب و هیجانانگیز بوده است. این امتیاز سبب شده است برنامهسازان و اهالی رسانه، با هر باور و اندیشهای، به موضوع «روح»، اقبال نشان دهند و آن را سوژه برنامههای خود سازند. ازاینرو، شاهد هستیم که فیلمهایی با مضمون «روح» در داخل یا خارج از کشور ساخته میشود که با فرهنگ اسلامی درباره «روح»، سازگار نیست و اطلاعات درستی به مخاطبان ارائه نمیدهد. این وضعیت، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما را بر آن داشت تا پژوهشی متناسب با کار برنامهسازان و مدیران درباره روح انجام دهد. تحقیق حاضر برگرفته از آیات و روایات و برداشت مفسران بزرگ و فیلسوفان مسلمان است که میتواند دریچهای به روی اصحاب رسانه درباره این موضوع بگشاید.»
در بخشی از کتاب با عنوان «منشأ روح انسان» می خوانیم:
«آیا روح آدمی خاستگاهی دارد؟ هر فرد آگاه و عاقلی به این سؤال پاسخ مثبت میدهد، اما پاسخ همه مکتبها و آیینها یکسان نیست. دین اسلام این منشأ را به خدا باز میگرداند. قرآن کریم، روح انسانی را از خدا میداند. «إِذْ قالَ رَبّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنّی خالِقٌ بَشَرًا مِنْ طینٍ، فَإِذا سَوّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ؛ هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل میآفرینم، هنگامی که او را نظام بخشیدم و از روح خود در او دمیدم، برای او به سجده بیفتید». (ص: 71 و 72)
«وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ الّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ؛ صابران را بشارت بده، کسانی که وقتی مصیبتی به آنها میرسد، میگویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم». (بقره: 155و156)
اما «از خدا بودن روح انسان» چه معنایی دارد؟
گاهی چنین تلقی میشود که گویا روح انسان جزئی از خداوند است که از او جدا شده و در کالبد انسان جا گرفته است و هنگام مرگ به خدا برمیگردد. بدون شک این تصور باطل است؛ چون خداوند وجود بسیط و بدون جزء است. حقیقت این است که درک این مسئله دشوار است، اما همین مقدار میتوان گفت که روح انسان جلوه خاصی از خداست و از خدا بودن او به شکل تجلی است، نه به شیوه تجافی. توضیح اینکه هنگامی که برای مثال، از آب دریا به اندازه ظرفی، آب برداشته میشود، به دقت علمی و ریاضی، آب دریا کم میشود، یعنی جوفی یا جای خالی در آن به وجود میآید، هر چند این امر محسوس نیست. این جدا شدن را شیوه تجافی میگویند، اما هنگامی که شخصی در تالار یا محوطهای میایستد که همه دیوارها و سقف آن آینهبندی شده است، دهها و صدها تصویر از او در آینهها میافتد، بدون اینکه چیزی از او کم شده باشد یا وقتی معلمی به شاگردانش، ریاضی یا دیگر دانشها را یاد میدهد، علم از او به شاگردانش منتقل میشود، اما از او چیزی کم نمیشود. این حالت را افاضه به شیوه تجلی میگویند. حال میتوان گفت که روح انسان به صورت تجلی از خداست، نه به صورت تجافی.»
6060