نفسهای اسفند که به شماره میافتد، ننه سرما کم کم بساطش را جمع میکند و عمو نوروز از راه میرسد. این دگرگونی طبیعت، در نوار سبز و پر باران کناره دریای خزر بیش از هر نقطه دیگر به چشم میخورد.
یکی از روزهای نیمه دوم اسفند، وقتی از رشت به سمت روستای کهن ماسوله حرکت میکردم، در حاشیه جاده، در یک چشم انداز زیبا، جلوههای متفاوت طبیعت بهار و زمستان را در کنار هم دیدم. در حالی که پشت پرچین، مزرعهای از بوتههای کلزا (یک نوع دانه روغنی) قرار داشت که گلهای رنگارنگش هر نگاهی را مسحور میکرد، در پس زمینه، درختان لخت جنگل همچنان در مه زمستانی فرو رفته بودند.
یک زمانی تنها شیفته بهار بودم، اما به مرور دریافتم این فصل سال بدون زمستان و پاییز معنایی ندارد. طبیعت مثل انسان است، یک دورهای بیشتر در خود فرو میرود و اندک زمانی بعد سر بر میآورد و شکوفا میشود. پاییز و زمستان فصل تفکر، و اندیشه ورزی است که در بهار این ایدهها پردازش میشوند. تابستان هم دورهای است که این سیر فکری انسان به بلوغ و مرحله برداشت محصول میرسد.
این عکس، زیباییهای متفاوت بهار و زمستان را در کنار هم قاب گرفته است و نشان میدهد که چگونه طبیعت گام به گام سر از گریبان خود بیرون میآورد و به شکوفایی میرسد. بهار فصل ایدهپردازی است، هم برای طبیعت و هم برای انسان؛ این راز ماندگاری نوروز است که برای چند هزار سال در فلات بزرگ ایران جشن گرفته می شود.
57245