تعابیر برخی از روشنفکران پیشگام در دوران 150 سال اخیر ایران در تشریح برخی مثال چنین است که اگر خواستید ایدهای را از بین ببرید یا آنرا مخدوش کنید، طریقه کارآمد به آن، حمله نیست بلکه بد دفاع کردن از این طرح و برنامه است. در این میان اگر به پدیدههای اقتصادی نگاهی بیاندازیم، باید به این واقعیت توجه نشان دهیم که این پدیده تبدیل به یک نظام جمعی برای ادامه حیات ایرانیان شده است. در واقع همه امور زندگی با مسائل اقتصادی گره خورده است. با در نظر گرفتن همه وجوه زندگی از اقتصاد و سیاست و اجتماع و حتی امور بینالملل، همه مسائل ما به نوعی در هم تنیدگی پیدا کرده که در این شرایط جایگزین کردن یک نظم جدید در اصول، بسیار قابل دفاع و ضروری است. در نظمی که در این ابعاد، با همه زندگی ما در هم تنیدگی پیدا کرده، شاهد هستیم که بسیار از مسائل ما خارج از امور واصول مکانیکی بوده و برای اجرا و یا درک، از پیش نیازها و بایستههای بسیاری برخوردار است. لذا در صورتی که نتوانیم پیش نیازها و بایستههای اجرایی شدن امور را فراهم کنیم، این ایدهها به ضد خود، تبدیل شده و ما را با یک موج جدید از بهم ریختگیها و ثبات زدگیها روبه رو خواهد کرد.
این ایده خروج از اقتصاد تک محصولی از اولین دوره برنامه توسعه مصوب قبل از انقلاب تا آخرین آنها طرح شده و همواره یکی از اهداف برنامه توسعه کشور قلمداد شده است. اما آنچه که تاکنون و در عمل رخ داده، عکس آن چیزی است که به عنوان هدف در این برنامهها به آنها اشاره شده بود.
ما به برنامهها و اتفاقات مرتبط با آن به صورت یک برنامه تصادفی نگاه کردهایم. در حالی که در رهایی از برنامه اقتصاد تک محصولی، ما با یک برنامه چند وجهی و متصل بهم روبه رو هستیم. در عمل هرگاه منابع مالی ما افزایش پیدا کرده از اصل برنامه دور شدهایم در حالی که اگر فقط و فقط به وجه اقتصادی این مسئله نگاه کنیم، دهها الگوی تبینی برای واکاوی عالمانه اقتصاد ملی ودرآمدهای نفتی وجود دارد. مشاهده میکنید که این پیچیدگی چه سطحی استمرار یافته است. اما نکته قابل تامل در این ماجرا این است که اگر ماهیت پدیده خروج از اقتصاد تک محصولی را درک نکنیم، کل ماجرا، هر برنامهای که باشد فرقی نمیکند، متزلزل شده و به نوعی جابجایی مکانیکی از نوع خاصی از درآمد به نوع خاص دیگری از درآمد اتفاق می افتد. به عبارت ساده تر وابستگی ما از نفت به مالیات منتقل میشود. اما به قاعده تجربهای که از اقتصاد سیاسی ایران داریم، کاملا این امر برای ما محرز است که بایستی در این ماجرا دونکته را مورد توجه قرار دهیم. پیش نیاز و حل بسیاری از مشکلات نهادی و ساختاری ما هم اکنون متکی به درآمدهای نفتی است که همین امر سر راه انگیزش برای یک تولید بلندمدت را گرفته است. و برای این که این امر ریشه دار شود، به تضمینهای بسیار، درک حقوق مالکیت و نهادهای پیشیبانی کننده نیاز است که در شرایط کنونی بسیاری از این بایدها وجود ندارند.
*عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
3939