پرورش دادند گل را تا جهان خوشبو کند
تا طبیعت را برای آدمی الگو کند
خوی آدم مثل گل باید، نه عمرش مثل گل
لازم است انسان خودش را غالباً خوشبو کند
ای که هستی دشمن هرجور عطر و ادکلن
باید آیا همرهت با بوی عطرت خو کند؟
گرچه دیدم اسب و یابو را به آخور پیش هم
من ندیدم هیچکس گل گردن یابو کند
وین بدان معنی است که در ابتدای هر بهار
آدمی باید به سمت قبله دل رو کند
بوی فروردین که آمد بر مشامش قبل عید
برف چرک غصه را از بام دل پارو کند
هرکه را بر هرکه حقی هست بر گردن، رواست
حق صاحبحق، روا با چشم یا ابرو کند
بنده هم زین اصل کلّی نیستم فارق، لذا
دوست دارم سال نو، حال مرا نیکو کند
میتوانم داد وقتی حق هرکس را، چرا
ول کنم تا در جهان دیگر از من «سو» کند؟!
هرکه را رنجاندهام، پوزش! که در قاموس ما
گندهگویی هست کاری کآدم ریغو کند!
آدمی بایست وقتی سال نو در پیش روست
خویش را راحت ز قید گنجه و پستو کند
گر که لازم شد بریزد آب توبه بر سرش
هرچه را ناپاک دید از صحن دل جارو کند
هر مقامی دارد و هر کار دارد میکند
لقمه را از دسترنج و قوت بازو کند
شبههای در لقمه نان حلالش گر فتاد
خوشهاش را باید او در بین مردم رو کند
خوردن ماهی اگر یکبار در هفته کم است
میتواند بار دوّم رو سوی میگو کند
هفتهای یکبار مرغ و چنجه و برگ و کباب
گاهگاهی هم هوس بر املت و کوکو کند
موز و نارنگی و سیب و چندتایی هم خیار
همره آن پرتقال و انبه و لیمو کند
میوه و آجیل عید خویش را وقتی خرید
بعد از آن قصد خرید نقل و کاکائو کند
دوغ و نوشابه در آن حدی که لازم اوفتد
خانه را انبار ترشی، ماست و کاهو کند
جنس بیکیفیت و بنجل که اندر شهر نیست
اشتباها گر خریدی کرد، خب مرجو(ع!) کند
خودروی خود را چنانچه کرد کاپوتاژ، پس
رو به سوی ایروان، استانبول و باکو کند
چونکه ارزان است و راحت اخذ مدرک آنطرف
پرسشی از مدرک و استاد و دانشجو کند
اینهمه از برکت طرح تحوّل، مفتکی است
پس تشکّر از رئیسان عدالتجو کند
با چنین وضع درآمد، این توّرم، این رکود
احتمالاً باید آدم جنبل و جادو کند
ورنه اینهایی که گفتم، کلّهم ناممکن است
جز که آدم خواب بیند، خواب را واگو کند!
محسن اشتیاقی. دفتر طنز حوزه هنری
6060