امرورز پدر عید است
باید بزنی لبخند
تو قول به ما دادی
ما را ببری «دربند»
دربند نشد باشد
«جمشیدیه» هم خوب است
جمشیدیه باید رفت
با تاکسی دربست
با تاکسی دربست
پولش بشود خیلی
از دادن این مبلغ
ناراضی و بیمیلی
افسوس که «ساعی» هم
از خانه ما دور است
بالای درختانش
یک لشکر زنبور است!
آقای پدر! اصلا
بسیار شکر خوردیم!
بسیار غلط کردیم!
ول کن! بهخدا مردیم!
آقای پدر! توبه!
از پارک بدم آمد!
پارک و سفر و تفریح
یعنی رفقای بد!
6060