گروه فرهنگ و هنر: در آخرین روزهای سال 1391 مستندی وارد شبکه نمایش خانگی شد که موضوع آن یکی از بحث برانگیزترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بود؛«قیصر». فیلمی که سال 1347 به کارگردانی مسعود کیمیایی ساخته شد و یک سال بعد به نمایش در آمد. این فیلم از آن موقع تاکنون همواره بحث برانگیز بوده و اهالی فرهنگ وهنر مواضع مختلفی در مورد آن گرفته و می گیرند. مسعود نجفی که سالهای خبرنگار حوزه سینما بوده سال 1388 و به بهانه 40 سالگی این اثر به سراغ عوامل تولید آن رفته و کوشیده تا زوایای دیگری از ساخت «قیصر» را به تصویر بکشد.
با او در مورد این مستند و رویکردش به «قیصر» گفت و گویی انجام دادهایم که میخوانید.
وقتی این کار را ساختید، چه طیف مخاطبی را در نظر داشتید؟
وقتی کار را شروع کردم، اصلاً به نوع مخاطب فکر نمیکردم. روند کار طوری بود که دلم میخواست فقط تمام شود. ساخت این فیلم دو سال طول کشید و با سختی انجام شد. این کار در چند مقطع تصویربرداری شد؛ اولین مرحلهاش همان مهمانی خانه عباس شباویز ( تهیه کننده قیصر) در مهرشهر کرج بود. همه این عزیزان آنجا دور هم جع شدند و ما حدود سه، چهار ساعت تصویربرداری کردیم. در مرحله بعدی عباس شباویز را با عبدالله علیخانی به سینماها بردم. مرحله سوم هم آنجایی بود که با آقای کیمیایی به نواب رفتیم و آنجا در لوکیشنهای قیصر از ایشان تصویر گرفتیم. بعد هم بقیه آدمها را تکتک پیدا کردم و به کار اضافه کردم. خیلی از این افراد راضی نمیشدند بیایند جلوی دوربین حرف بزنند. من به سختی بعضی از آنها را راضی کردم. با عواملی هم که در خارج زندگی میکنند، بارها و بارها تلفنی حرف زدم و چند و چون کار را به آنها توضیح دادم تا اعتمادشان جلب شد. مثلاً دو، سه ماه طول کشید تا آقای اسفندیار منفردزاده به من اعتماد کرد و قبول کرد همکاری کند و البته بعداً خیلی خوب همکاری کرد. من کادرهایی را که میخواستم، به صورت عکس برایش ایمیل کردم. او هم دوربین را همانطور که من خواسته بودم، تنظیم کرد و نزدیک به دو ساعت تلفنی با هم صحبت کردیم. نهایتاً هم فیلم را به دست مسافر برایم فرستاد. با بهروز وثوقی بارها و بارها صحبت کردم ولی نهایتاً با من همکاری نکرد، چون میگفت بعضیها از اعتمادش سوءاستفاده کردهاند.
پس موقع ساختن کار به مخاطب خاصی فکر نمیکردید؟
نه.
این فیلم را برای کجا ساختید؟
این کار کاملاً شخصی بود. ماجرای ساخت این فیلم به زمانی برمیگردد که مرحوم عباس شباویز در بیمارستان بستری بود. میخواستم به عنوان خبرنگار به عیادتش بروم. برای اینکه بازتاب داشته باشد، از کیمیایی خواستم با من بیاید. ایشان هم لطف کردند و با من آمدند. در بیمارستان کیمیایی و شباویز حسابی با هم گرم گرفتند و به ویژه درباره فیلم قیصر کلی با هم گپ زدند. ایده ساخت این فیلم همانجا به ذهنم رسید. دو روز بعد پیشنهادش را به آقای کیمیایی دادم، ایشان هم پذیرفتند. به خانواده آقای شباویز هم اطلاع دادم. قرار شد منتظر بمانیم تا ایشان از بیمارستان مرخص شوند. این کار در مقطع زمانی کوتاهی بین مرخص شدن آقای شباویز و بستری شدن دوباره او و بعد هم فوت ایشان انجام شد. این فیلم خیلی با عجله ساخته شد. اولش کار شخصی بود و هیچ تصمیمی برایش نداشتم، (ضمن اینکه نمیخواستم وقتم را با کاغذبازیها و نامهنگاریهای اداری تلف کنم و کار را به تهیهکننده بسپارم.) بعد از 40 سال هنوز عوامل اصلی و شاکله اصلی فیلم در قید حیاتند؛ از کارگردان و بازیگران اصلی گرفته تا آهنگساز و سایر عوامل. با توجه به بیماری آقای شباویز، باید هرچه سریعتر کار را شروع میکردیم. بعد از اینکه ایشان از بیمارستان مرخص شدند، دو روز بعد در منزلشان اولین قرارمان را گذاشتیم و کار را شروع کردیم. وقتی اولین نسخه فیلم بیرون آمد، کل کار را دیدم و حس کردم انرژی زیادی برای ساختنش گذاشتهام. شاید اگر اولین تجربه من نبود و آنقدر هم با عجله ساخته نمیشد، به لحاظ تکنیکی و فنی بهتر از این میشد ولی فکر میکنم از نظر محتوایی من هرچه در توانم بوده، انجام دادهام. مخاطبی که حتی فیلم قیصر را ندیده، با دیدن این مستند در جریان جزئیات فیلم قرار میگیرد.
فکر میکنید اگر قرار باشد مخاطب بفهمد چرا فیلم قیصر آنقدر در سینمای ما مهم است یا بفهمد جایگاه این فیلم در سینمای ما کجاست، با دیدن این مستند راه به جایی خواهد برد و جواب سؤالاتش را خواهد گرفت؛ آیا مخاطب فیلم شما بعد از دیدن آن خواهد فهمید دلایل اهمیت و موفقیت قیصر کدامند؟
شما باید به این سؤال جواب بدهید.
اگر تکلیف مخاطب این فیلم روشن شود، راحتتر میتوان به این سؤالات پاسخ داد. به نظر میرسد این فیلم برای مخاطب جدی ساخته نشده و بیشتر به درد کسانی میخورد که میخواهند از حواشی جذاب این فیلم سردربیاورند و از آن لذت ببرند.
نسخه اولیه این فیلم 120 دقیقه بود. وقتی با مسعود فروتن کار را دیدیم، خیلی از بخشهایش را حذف کردیم. در آن نسخه اصلی بحثهای تخصصی و تحلیلی زیادی بود. برای اینکه مخاطب خسته نشود، بحثهای تحلیلی را کوتاه کردیم و به اشارههای گذرا اکتفا کردیم و بخش اعظم کار را اختصاص دادیم به گفتوگوهای صمیمی و خاطرات این افراد. من اولش که کار را میساختم به مخاطب خاصی فکر نکردم ولی وقت تدوین مخاطب عامتر و فراگیرتری را در نظر داشتم.
اینکه شما مخاطب عام را در نظر داشتهاید اشکالی ندارد ولی یک جاهایی به نظر میرسد زیادهروی شده است؛ مثلاً آخر فیلم به ویژه آنجایی که آن دو نفر از معرفت و مرام و مردانگی حرف میزنند و خالکوبی روی دستشان را نشان میدهند، به نظر میرسد اینجا سطح کار خیلی متنزل شده. اگر به این فیلم از جنبههای مختلف توجه میکردید، وجود این بخشها قابل توجیه بود. یک وقت شما یک جامعهشناسی دعوت میکنید و با او راجع به ابعاد اجتماعی فیلم حرف میزنید، با یک منتقد سینما درباره محتوای فیلم بحث میکنید، با کسی که تکنیک سینما را خوب بلد است درباره مسائل فنی فیلم گفتوگو میکنید و یک بخشی را هم اختصاص میدهید به مخاطب عام. یعنی شما فیلم را از جنبههای مختلف بررسی کردهاید؛ حالا برای جذابتر شدن و فراگیرتر شدن فیلم، از خاطرات این افراد هم استفاده کردهاید، این اشکالی ندارد. ولی وقتی کل فیلم میشود دور هم جمع شدن و خاطره گفتن، به نظر میرسد اهمیت فیلم قیصر نادیده گرفته شده است. این فیلم به عنوان فیلم دورهمیِ شب عیدی فیلم موفقی است ولی در آن حرف جدیای درباره قیصر زده نشده، به عمق ماجرا نپرداختهاید و کار از سطح عبور نکرده. مخاطبی که بخواهد کمی عمیقتر به این سینما بپردازد، با دیدن فیلم شما چیزی دستگیرش نمیشود.
خیلیها از این فیلم استقبال کردند و فقط مردم عادی از آن خوششان نیامد، خیلی از کارشناسان و منتقدان سینما هم نظر مساعدی درباره این فیلم داشتند. کسانی مثل جواد طوسی یا پرویز نوری این فیلم را مثبت ارزیابی کرده و از آن تعریف کردهاند از جوانترها هم سعید قطبیزاده و دیگر منتقدان مجله فیلم به آن روی خوش نشان دادند؛ اینطور نبوده که منتقدان یکسره آن را رد کنند.
بعد از اینکه فیلم پخش شد آقای کیمیایی آن را دیدند؟
به احتمال خیلی زیاد ایشان فیلم را دیدهاند ولی ما با هم فیلم را ندیدهایم البته من یکی، دوبار ایشان را برای دیدن فیلم دعوت کردم ولی متأسفانه یکبار به دلیل بیماری خودشان و یکبار دیگر هم بهدلیل بیماری یکی از دوستانشان نتوانستند تشریف بیاورند. اشتباه بزرگی که صورت گرفت این بود که پخشکننده این فیلم برای جذب مخاطب تمام پوسترهای تبلیغاتی را بر مبنای پوسترهای اصلی فیلم قیصر طراحی کرد و همین موجب ناراحتی آقای کیمیایی شد. ایشان به من زنگ زد و از این بابت گلهمند بود. من هم به ایشان عرض کردم که این کار پخشکننده بوده و بدون اطلاع من انجام شده.
چطور اعتماد آقای کیمیایی را جلب کردید؟
سالها بهعنوان خبرنگار با ایشان رابطه داشتهام. من دستخط ایشان را پشت کار زدهام که گفتهاند از کار رضایت دارند ولی تازگیها شنیدهام که گفتهاند قرار نبود کار به این گستردگی بیرون بیاید. حرف ایشان درست است. ما اول درباره اینکه کار بیرون بیاید یا نیاید اصلاً باهم حرف نزدیم، الان هم که کار پخش شده فکر نمیکنم اتفاق بدی افتاده باشد؛ شما فکر میکنید برای آقای کیمیایی بد شده؟
این فیلم حتی اگر بدتر از این هم ساخته میشد، حتی اگر علیه آقای کیمیایی هم ساخته میشد، برای او بد نمیشد و چیزی از او کم نمیکرد، چون جایگاه این فیلمساز در سینمای ما مشخص است. حرف من این است که شما با این ایده خوب، این آدمها، این اختیارات و این امکانات میتوانستید خیلی جدیتر و بهتر به این فیلم بپردازید؟
این فیلم با عجله ساخته شد. الان خیلی از این افراد زنده نیستند. شاید اگر قرار بود این فیلم سرحوصله ساخته شود، شاید خیلی از این افراد در آن حضور نداشتند. من فکر میکنم ساخته شدن این فیلم حتی با این کیفیت از ساخته نشدن آن بهتر است. علاوه بر این اگر این کار تخصصی و تحلیلی ساخته میشد، هیچ مؤسسهای ترغیب نمیشد روی آن سرمایهگذاری کند. اینها فکر کردند کار عامهپسند است برای همین سرمایهگذاری کردند. شما چندتا مستند جدی سراغ دارید که اینطور پخش شده باشد و خوب هم فروش برود. اصلاً کسی پول نمیدهد کار مستند جدی ببیند.
5757