«نامه به استاد»
به جناب زرویی، آن استاد
(آنکه پسوند اوست نصرآباد)
«یک سلامٌ علیکِ طولانی
سرش اینجا، تهش بریتانی»
یک سلام قشنگ و بامزه
مثل لبخند مردم غزه
یک سلام بلند و پرقدرت
چون سلام ریاست دولت!
چه بگویم من از فضایل تو
از سبیل بلند و مایل تو
شعرهایت عمیق و پرمایه
پرِ تصویر و حس و آرایه
بیتهایت بدون عیب و غلط
مثل ما سست نیست قافیهات
تازه در نثر هم که استادی
چون زرویی نثرآبادی
بس که استاد اهل فن هستی،
وسط اهل فن، خفن هستی
گشتهام در میان آثارت
سکتهای نیست بین اشعارت،
پس الهی به حق بندگیات
سکته بیرون رود ز زندگیات!
تا تو در بخش بستری هستی،
روی آن تختِ آخری هستی،
قلب ما نیز میرود غیغاژ
خوب خون را نمیکند پمپاژ
چونکه این قلب کوچک و خسته
فکر قلب شماست پیوسته
اصلاً ای کاش لااقل میشد
که بگویی شما به دکتر خود،
قلب ما را هم آنژیو بکند
سیم تویش عقب جلو بکند!
شاید این داشت اندکی تأثیر
تا کند حال و روزمان تغییر!
میزند دستهای ما تقتق
به درِ بارگاه حضرت حق
که به امید حضرت باری
برود از تن تو بیماری
هی به عمرت خدا اضافه کند،
طول عمرت تو را کلافه کند!
ابوالفضل زرویی نصرآباد در پی سکته قلبی در بیمارستان کسرا بستری است و پس از آنژیوگرافی، به تازگی تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته و هنوز ممنوع الملاقات است. خبرآنلاين براي اين چهره پيشكسوت حوزه فرهنگ، آرزوي سلامتي كامل دارد.
6060