مثلث نوشت:

صادق زیبا‌کلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی درباره ونزوئلای بعد از چاوز نوشت:
اکنون که دستاورد‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی تفکر و دیدگاه چاوز در ونزوئلا را به بوته نقد و ارزیابی می‌گذاریم، دیگر هوگو چاوز در  صحنه سیاسی جهان وجود ندارد. نمی‌توان گفت که چاوز توانست در بلند‌مدت به توسعه سیاسی و اقتصادی در ونزوئلا کمک شایانی کند، چراکه اساساً محبوبیت این رهبر ونزوئلایی بیشتر در میان اقشار و لایه‌های کمتر تحصیلکرده، کمتر متخصص و کمتر کار‌آفرین جامعه این کشور بود. در واقع آنهایی که با شدت تمام به هوگو چاوز دیدگاه‌های او پایبند و علاقه‌مند بودند اغلب اقشار و لایه‌های کم‌درآمد جامعه بودند که چندا ن نقشی در تولید و تحصیلات عالیه و کار‌آفرینی و حیات روشنفکری و نخبگان فکری و فرهنگی ونزوئلا نداشتند بر همین اساس نمی‌توان تاثیر چاوز در توسعه سیاسی، جامعه مدنی و توسعه اقتصادی را بلند مدت و دیر‌پا دانست. از این منظر نمی‌توان هوگو چاوز را با آن سان‌ سوچی، نلسون ماندلا و سالوادور آلنده مقایسه کرد، این افراد بیشتر روی نویسندگان، روزنامه‌نگاران، نخبگان فکری، جریان‌های روشنفکری و رهبران اتحادیه کارگری و جنبش‌های دانشجویی تاثیر‌گذاری داشته‌اند در حالی که چاوز تاثیر کم رنگی روی این اقشار و لایه‌های جامعه ونزوئلا داشت. تفکرات و سیاستگذاری‌های او بیشتر در میان بخش‌های کم‌درآمد جامعه محبوبیت داشت به این ترتیب می‌توان گفت که مکتب و مشرب و جریان فکری که چاوز در ونزوئلا پایه‌گذاری کرد، نقش شگرفی در نهادینه‌سازی جامعه مدنی و توسعه سیاسی ونزوئلا و سایر کشور‌های آمریکای لاتین نداشت. در بعد اقتصادی هم به نظر نمی‌رسد که سیاست‌ها و دیدگاه‌های چاوز به درستی توانسته باشد با استفاده از درآمد هنگفت نفتی ونزوئلا بستر‌ساز و توسعه‌گرا باشد. دولت چاوز نتوانست آنگونه که انتظار می‌رفت از درآمد‌های سرشار نفتی در توسعه زیر‌ساخت‌ها و امور که در دهه‌های آینده نتیجه بخش هستند، بهره گیرد. درآمد‌های کلان نفتی در ونزوئلا صرف صنایع مادر، سیستم آموزش و درمان پیشرفته یا مشابه اقداماتی که قطری‌ها و اماراتی‌ها در خلیج فارس با اتکا به درآمد نفت انجام دادند، نشد. امروز قطر و امارات با توسعه زیر‌ساخت‌ها، سرمایه‌های کلانی را از اروپا و آمریکا به سوی خود جذب می‌کنند و این در حالی است که ونزوئلا با توجه به نزدیکی جغرافیایی به آمریکا و کشور‌های پیشرفته‌ای چون برزیل، امکان بیشتری در جذب سرمایه‌ها دارد. طبیعتاً سود حاصل از کشاورزی مدرن، صنعت پویا و زیر‌ساخت‌های فعال با بهره‌گیری از در‌امد نفت، اقشار کم‌درآمد و لایه‌های پایین جامعه ونزوئلارا بهره‌مند می‌ساخت، در حالی که بخش عمده‌ای از درآمد نفتی ونزوئلا در دوران چاوز میان بخش‌های کم‌درآمد جامعه توزیع شد. در حقیقت توزیع پول به جای سرمایه‌گذاری، اولویت اقتصادی دولت چاوز بود. با این حال چاوز به لحاظ منش اقتصادی هرگز وارد ساختار‌‌های مافیایی اقتصاد در ونزوئلا همچون برخی دیگر از رهبران کشور‌های آمریکای لاتین نشد. اکثر مقامات کشور‌های آمریکای لاتین در مافیای فساد، قاچاق مواد مخدر و سود‌جویی‌های نفتی دست دارند، در حالی که هوگو چاوز از این جهات بسیار صادق بود و هرگز وارد مجاری فاسد اقتصادی رایج در کشور‌های آمریکای لاتین نشد. شاید بتوان گفت که میراث چاوز دوگانه است؛ از یک سو تلاش کرد تا به مساله فقر در ونزوئلا که در اکثر کشور‌های آمریکای لاتین نهادینه شده است، توجه ویژه‌ای نشان دهد و با اجابت خواسته‌های توده‌های زحمت‌کش از طریق درآمد‌های نفتی آنان را به سوی «انقلاب بولیواری» جلب کند از سوی دیگر و به اعتقاد مخالفان چاوز، آمدن او آمدن آزادی‌های دموکراتیک و ساختار‌های جامعه مدنی را محدود کرد و در ارتقای شاخص‌های کمی و کیفی اقتصادی ناموفق بود، به طوری که کمبود و جیره‌‌بندی مواد خوراکی و فساد در دستگاه‌های اداری در زمان چاوز رواج یافت. 

چاوز کاریزمای بسیار نیرومندی داشت. در پاسخ به این سوال که آیا اگر درآمد کلان نفتی در ونزوئلا وجود نداشت، باز هم محبوبیت چاوز در این کشور به این اندازه بود یا خیر، به راحتی باید آری گفت. چاوز مستقل از درآمد نفت دارای کاریزما بود و این بعد کاریزماتیک شخصیت وی به آسانی قابل انتقال به جانشین وی نیست.

در واقع گرچه مرگ تراژیک و محبوبیت بالای چاوز همچنان وزن طرفداران او در صحنه سیاسی ونزوئلا را در میان مدت حفظ می‌کند، اما تصویر و تصور ناشی شده از چاوز به تدریج رنگ می‌بازد، چراکه چاوز نتوانست نوعی توسعه پایدار سیاسی و اقتصادی را در ونزوئلا به‌وجود آورد. چاوز هرچه بود عواطف و احساسات بود که به مرور زمان، تحت تاثیر حوادث و تحولات و واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی رنگ می‌بازند.

19 301

منبع: خبرآنلاین