سید محسن فرجادی: در گوشش فریاد «وحدت کلمه» امام همیشه زنگ می زند و آخرین توصیه ای که امام خمینی سال 68 قبل از انتقال به بیمارستان به او یادآورشدند همیشه جلوی چشمش است.
آخرین نفر صف بود. وقتی نوبت او شد که بر دستان امام بوسه بزند دست او را گرفتند و شنید« اگر شما با هم وحدت نداشته باشید و متفرق شوید، شکست می خورید؛ تا می توانید وحدت داشته باشید و متفرق نشوید!» امام این جمله را دوبار تکرار کرد و عسگراولادی هم دوبار «چشم» گفت.
او در پنج ماه اخیر فصل دیگری از حیات سیاسی اش را گشود و تلاش کرد سال 92 را به جشن ملی بدل کند. او واژه هایی همچون فتنه زده ها و مفتونین را وارد ادبیات سیاسی کرد تا همه مقصرین وقایع سال 88 به اردوگاه دشمن بایگانی نشوند.
حبیب الله عسگراولادی، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفت و گوی پیش رویتان اولویت های فراروی اصولگرایان را برشمرده و گفته است اصولگرایان «نیاز به بازتولید» دارند. او در این گفت و گوی مکتوب می گوید دیگر دوگانه اصلاحطلب، اصولگرا «مبین فضای گفتمان کشور نیست».
عسگراولادی نصیحتی نیز به احمدی نژاد دارد و به او می گوید در این ماههای آخر عمر دولت با تحریک بیگانگان یا بعضی از اطرافیان مجبور به اقدامات و حرکاتی نشود که نام نیکی که از ایشان باید بماند، زیر سئوال برود.
اگر علاقه دارید با کلیدواژه های تازه ای که دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری مطرح کرده است آشنا شوید گفت و گوی خبرآنلاین با حبیب الله عسگراولادی را بخوانید:
***
فضای سیاسی کشور در دو دهه اخیر شاهد صفبندیهایی با تعاریف چپ و راست، اصلاحطلب و محافظهکار، اصلاحطلب و اصولگرا بوده است. به نظر شما آیا در مقطع فعلی شاهد ظهور جریانهایی جدید از میان اصلاحطلبان و اصولگرایان خواهیم بود؟
با ظهور گفتمان اصولگرایی سپهر سیاست در ایران وارد فضای جدیدی شده، هرکس بخواهد در این فضای گفتمان تنفس کند، باید به پیشرفت کشور، خدمت به مردم و بسط عدالت در جامعه بیندیشد.
فکر میکنم دوگانه اصلاحطلب، اصولگرا یا چپ و راست دیگر مبین فضای گفتمان کشور نیست به همین دلیل رقابتها دوضلعی نیست بلکه چندضلعی است. هر جریانی که در چارچوب قانون اساسی و گفتمان امام و رهبری ظاهر شود، پدیده مبارکی از نمودهای مردمسالاری دینی خواهد بود.
با توجه به چند شقه شدن جریان اصولگرایی و اضافه شدن مجموعههایی همچون جبهه پایداری، جبهه ایستادگی و... که هر کدام داعیه رهبری بخشی از جریان اصولگرایی را دارند، به نظر شما باز تعریف اصولگرایی با استعانت از تعریفی که پیش از این جامعتین ارائه کرده بودند، ضروری است؟ آیا ضرورتی دارد تعبیر و تعریف جدیدی به جای «اصولگرایی» ارائه شود؟
اصولگرایی قبل از اینکه نیاز به بازتعریف داشته باشد، نیاز به بازتولید دارد. انتخابات شوراهای چهارم و ریاست جمهوری یازدهم فرصتی است برای بازتولید اصولگرایی، فکر میکنم با انتخاب رئیسجمهور در طراز دهه چهارم انقلاب انشاءالله این اتفاق خواهد افتاد.
در انتخابهای گذشته جبهه پیروان خط امام و رهبری به عنوان بستر اصلی اصولگرایی با تشکلهایی ائتلاف و همراهی داشت که بعداً به عنوان بازی بههمزن و مشکلآفرین برای جبهه پیروان بدل شدند. چرا جبهه پیروان خط امام و رهبری به تشکلهایی پر و بال داده است که در شرایط فعلی به مدعیان اصلی اصولگرایی بدل شدهاند؟
جبهه پیروان خط امام و رهبری در مسیر قانون اساسی و خط امام و رهبری حرکت میکند. جبهه نیاز به بازسازی سازمانی خود دارد این کار باید به سرعت صورت گیرد تا هویت فکری خود را بازیابد. نسل جدید در جبهه باید پذیرای مسئولیت شود تا این مأموریت به خوبی انجام پذیرد. البته مفهوم این حرف عدم استفاده از تجارب ارزشمند نسل حاضر نیست.
به نظر حضرتعالی«خودانتقادی» اصولگرایان چرا مهم است و ضرورت دارد؟ اصلیترین انتقاداتی که به کارنامه اصولگرایان در 10 سال اخیر وارد است شامل چه مواردی میشود؟
ما نقد درونگفتمانی را هیچوقت تعطیل نکردیم. این خود باعث بقای اصولگرایی و تداوم گفتمان آن در جامعه است. اصلیترین انتقاد به اصولگرایان این است که در نقد، انصاف و عدالت را در مواقعی رعایت نمیکنند و اضلاع رقابت را به سمت آشتیناپذیری میبرند این خطر بزرگی است که پیروزی رقیب را تسریع میبخشد. نکته دیگر در نقد به اصولگرایان، کمتوجهی به ظرفیتهای فراوانی است که در نسل جوان برای مشارکت برای پیشرفت و توسعه عدالت وجود دارد.
جبهه پیروان خط امام و رهبری که متشکل از 15 تشکل همسو است، نقش جریانی اصلی و اصیل را در میان مدعیان اصولگرایی برعهده دارد. اما با این وجود شاهد آن هستیم که به غیر از حزب مؤتلفه اسلامی که دارای سازمان حزبی است، اغلب تشکلها یا صنفی هستند و یا ساختار حزبی فراگیری ندارد. به نظر شما برای فعال کردن سازمان حزبی جبهه پیروان خط امام و رهبری به منظور نقشآفرینی مثبت در فضای سیاسی کشور باید چه تمهیداتی اندیشیده شده و چه برنامهریزیهایی انجام شود؟ مخصوصاً با توجه به بالا رفتن سن اعضای این مجموعه چه خطراتی اصولگرایان در جبهه پیروان خط امام و رهبری و حزب مؤتلفه را در فقدان چهرههای اصلی تهدید میکند؟
پاسخ این سؤال را در سؤالهای سوم و چهارم دادم. رویکرد جوانگرایی در جبهه میتواند بخشی از مشکلات را حل کند. این گرایش به صورت نیرومندی در بدنه جبهه وجود دارد و آثار وجودی خود را به زودی نشان میدهد.
به نظر حضرتعالی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم اصولگرایان باید الگوی جدیدی از ائتلاف و رسیدن به کاندیدای واحد را عملیاتی کنند؟ پیشنهاد حضرتعالی در این زمینه چیست؟ تعدد نامزدهای اصولگرا به نفع چه جریانهایی است؟
روند همگرایی در اصولگرایان یک ضرورت است. ما به طور اجتنابناپذیری به این سمت حرکت میکنیم. همه اضلاع اصولگرایی زعامت جامعتین (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز) و ضرورت اطاعت از آنها را پذیرفتهاند. فکر نمیکنم ما برای همگرایی مشکلی داشته باشیم.
شما تاکنون نامههای سیاسی زیادی نوشتهاید. مخاطبین نامههای شما در چند سال اخیر چه کسانی بودهاند؟ در نامهنگاریهای اخیر درباره فتنه 88 مخاطب شما اصلاحطلبان بودند یا اصولگرایان؟
نامه نگاریها به منظور روشنگری به ویژه برای نسل جدید بوده تا بدانند نوع انتقادات و منطق دو طرف چیست و هر کدام از چه درجهای از حقانیت برخوردارند. در دوران اصلاحات این نامهنگاریها شروع شد. اخیراً هم همین روند تکرار شد. بنده همیشه از آن استقبال کردهام اما طرف مقابل پس از سه یا چهار بار مبادله نامه آن را متوقف کرده است. در این دور جدید نامه چهارم بنده به اصلاحطلبان هنوز بیپاسخ مانده است. در خصوص نامههایی که علنی نشده حرف و حدیث زیاد است شاید روزی اگر شرایط مساعد باشد، این نامهها علنی شود. فکر میکنم برای ثبت در تاریخ مفید باشد ضمن اینکه آموزههایی هم برای همگان داشته باشد.
به هر حال دوستان اصلاحطلب در خصوص فتنه سال 88 آسیبشناسی جدی باید داشته باشند و افراد مفتون زودتر به خیمه انقلاب و رهبری بازگردند. این یکی از هدفهای کلیدی بنده در نامهنگاریها بوده است. البته اینکه آقای خاتمی فرض میکند که او را تهدید کردهاند که باید توبه کند، برداشت شخصی ایشان است بلکه کسانی که مفتون فتنهگران خارجی قرار گرفتهاند باید توبه و از فتنهگران اصلی تبری بجویند. البته اصلاحطلبانی هم که در زمینه فتنه فعال بوده یا درباره آن سکوت کردهاند، باید توبه و پوزش بطلبند.
به عنوان یک نخبه سیاسی که جریانهای سیاسی کشورمان را به خوبی میشناسید، به نظر شما ادامه جریان دولت نهم و دهم در دولت یازدهم مفید است یا مضر؟ چرا؟
فکر میکنم باید به آینده و تجربه جدید فکر کرد. همه دولتهای پس از انقلاب در کنار تلاشهایی که برای پیشرفت کشور داشتهاند، ضعفهایی هم داشتهاند. آنها هر آنچه در توان داشتند در دو دور انتخابات عرضه کردند. باید سکان اجرا را به جوانترها بسپارند تا تجربههای جدید کسب شود. با رهنمودهایی که اخیراً مقام معظم رهبری داشتند، باید رئیس قوه مجریه و دولت را به کسی سپرد که در مسائل داخلی نگاه همه جانبه، بلند مدت و هندسه صحیح داشته و در سیاست خارجی اعتقاد راسخی به عزت، حکمت و مصلحت داشته باشد.
در سفر اخیر رئیس جمهور به اصفهان حجتالاسلام والمسلمین طباطبایینژاد، نماینده ولی فقیه و امام جمعه اصفهان از رئیسجمهور استقبال نکرد و از اقدامات تبلیغی دولت انتقادات شدیدی کرد. نظر شما درباره این مواضع چیست؟
اول اینکه از جناب حجتالاسلام والمسلمین طباطبایینژاد تشکر میکنم که با هوشیاری به روش غیرقانونی دولت و رئیس جمهور اعتراض کردند و با صراحت اعلام کردند که به دلیل سفر انتخاباتی دولت، حضورشان را در استقبال لازم ندیدند و از دیگر علمای بلاد و ائمه محترم جمعه نیز تقاضا دارم با توجه به موقعیتی که دارند وسیلهای برای تقویت نامزدها نشوند. نمایندگان مقام معظم رهبری فراجناحیاند و نباید در مسیر نامزدی مشخص حرکت کنند به هر حال اقدام امام جمعه محترم اصفهان و بنا بر اخباری که رسانهها اعلام کردند، امام جمعه محترم تبریز نیز در انتقاد به سفر تبلیغی رئیس جمهور به تبریز اعتراض نمود، حقاً قابل تقدیر است.
دوم، ناصحانه و مشفقانه به رئیسجمهور محترم معروض میدارم در این ماههای آخر عمر دولت خدمتگزار با تحریک بیگانگان یا بعضی از اطرافیان مجبور به اقدامات و حرکاتی نشود که نام نیکی که از ایشان باید بماند، زیر سئوال برود.
سوم، زمانی که در ابتدای انقلاب اسلامی طراحان پرچم جمهوری اسلامی ایران طرحهای متعددی خدمت حضرت امام رضوانالله علیه ارائه نمودند از جمله پیشنهاد عکس و یا نام حضرت ایشان، درج و نام مبارک پیامبر (ص) و پنج تن آل عبا (ع) و نام حضرت امیر(ع) و موارد دیگر، امام (رض) وقتی طرح درج کلمه «الله» را ملاحظه فرمودند، تأکید داشتند این نام از منبع فیاضی عالم یاد میکند و نه تنها همه مسلمانان و نه تنها صاحبان ادیان الهی، بلکه همه موحدان عالم این نام را از آن خود میدانند پرچم ایران اسلامی باید علامت و نشانش از کنه دین الهی حکایت کند. رئیس جمهور محترم پرچم مزین به الله نام خدای تبارک و تعالی را آیا حق دارند به اشخاص تفویض کنند؟ امام (ره) فرمودند ما پرچم «الله» را به دست میگیریم و انشاءالله به امام زمان سلام الله علیه تقدیم میکنیم، پرچمی که به امام زمان تقدیم شود باید ولی فقیه زمان به محضر آن حضرت انشاءالله تقدیم کنند. آیا کس دیگری قابلیت این کار را دارد که این پرچم را تحویل دهد؟ و این نوع کارها باعث تزلزل روحیه مردم خوبمان نسبت به مسئولان میشود. پرچم جمهوری اسلامی ایران ارثی برای رئیس جمهور نبوده و نیست که به وراث خود تقدیم کند.
/2727