به گزارش خبرآنلاین، «ارتباط شناسی» از جمله کتاب های شناخته شده در زمینه علوم ارتباطات است که سال ها به عنوان مرجع برای دانشجویان علوم ارتباطات قابل استفاده بوده است. محسنیان راد ارتباط شناسی را با هدف موضوع ارتباطات انسانی نوشته است. او در این زمینه، انواع ارتباطات انسان با انسان، حیوان و ماشین را مورد مطالعه قرار داده است و بیش از همه، در مورد انواع ارتباطات انسان با انسان اعم از کلامی و غیر کلامی بحث می کند و در نهایت یک مدل مناسب برای این ارتباط ارائه می دهد.
این اثر که به ارتباطات انسانی (میان فردی، گروهی، جمعی) میپردازد غیر از کتابنامه، واژه نامه، موضوع نامه و نامنامه از هشت فصل تشکیل شده است.
دو مقدمه از پرفسور حمید مولانا و دکتر کاظم معتمدنژاد در ابتدای کتاب از مطالب مهم این اثر است که در آن پروفسور مولانا درباره واژه و مفهوم ارتباطات مطالبی نوشته است و دکتر معتمدنژاد نیزسیری در تحول مطالعات ارتباطی را مورد مطالعه قرار داده است.
مفاهیمی چون ارتباط چیست؟ معنی ارتباطات، پیامهای کلامی و غیرکلامی، پیشنهاد مدلی برای ارتباطات و سیر تحول ارتباطات از جمله مباحث مطرح شده در این اثر است. ضمن اینکه فشردهای از کتاب و متن کامل بخشی از آن به زبان انگلیسی هم در پایان کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
گزیدهای از بخش دوم کتاب با عنوان «معنی در ارتباطات» آمده است: «برلو درباره معنی –به طور خلاصه چنین معتقد است: «ما زبان را برای بیان و بیرون آوردن معنیها به کار میبریم و معنی وابسته به کدهایی است که ما در ارتباط انتخاب میکنیم. از طرفی این کدها و کلمات فقط خطوطی هستند بر کاغذ یا صداهایی هستند در هوا و معنایی ندارند بلکه معناها در آدمها هستند و دارائیهای ما محسوب میشوند، اگر ما بتوانیم افرادی را پیدا کنیم که معانی متشابه معنیهای ما داشته باشند میتوانیم به خوبی و به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کنیم. اگر معنیها در کلمات بودند با شکافتن آنها میتوانسیم معانی را بدست آوریم و براحتی با همه مردم ارتباط برقرار کنیم. ارتباط در برگیرنده انتقال معنا نیست. معنا چیزی قابل انتقال و منتقل شدن نیست. فقط پیام است که قابل انتقال است و معنی درون پیام نیست معنیها در استفاده کننده پیام هستند.
*
یک کلمه تقریباً دارای تعریف ثابت است ولی کاربردهای مختلف دارد که این کاربردها بستگی به گیرنده پیام دارد و به همین دلیل دموکراسی یک تعریف دارد ولی کارکرد روسی آن با کارکرد آمریکاییاش متفاوت است یعنی معنی دموکراسی روسی و آمریکایی متفاوت است. یک دلیل بر اینکه معانی در انسانها هستند آزمایش جاندار پنداری ژان پیاژه بود. در این آزمایش کودکان زنده بودن را در ابتدا هر چیزی که «در موقعیت خوب میباشد» میدانند مانند لیوان سالم را زنده میپندارند. در مرحله بعد هر چیزی که «شرکت» میکند را زنده میدانند مانند دو چرخه. در مرحله بعد چیزی را که «خودش حرکت» میکند مثل رودخانه و خورشید و در مرحله آخر «گیاهان و حیوانات» را زنده میدانند. (پیاژه، 1971، ص200)
آزمایش معنیهای ضمنی آزگود نیز این مسئله را اثبات میکند که معنا در انسانهاست. هر وقت کلمهای به یک شی یا حادثه خارجی اشاره کند آن شی یا حادثه را معنی دلالت کننده، آن کلمه گویند. نتیجه آزمایش آزگود چنین بود: معنیهای ضمنی افراد یک جامعه با یکدیگر مشابه است و با افراد جامعه دیگر متفاوت.
سوال: معنا در کجای انسان است؟
برلو بطور ضمنی میگوید که معنا در حافظه انسان است. از لحاظ زیستشناسی، حافظه کوتاه مدت خود را به صورت مدارهای الکترونی نرونها نمایان میسازد. جریان این مدارها بر سلولهای نرونی تاثیر میکند و منجر به ترکیب پروتئین میشود، هنگامی که علامت تکرار میشود پروتئین به آن عکسالعمل نشان میدهد و اخبار را به مغز (حافظه بلند مدت) میفرستد اما اگر علامت دیگرتکرار نشود موجب از هم گسیختگی مدارهای الکترونی میشود و حافظه کوتاه مدت از بین میرود. (برلو، 1960، صص178 تا 187)
روانشناسان حافظه را به به دو قسمت بلند مدت(LTM) و کوتاه مدت (S.T.M) تقسیم میکنند.
محل نگهداری معناها در حافظه بلندمدت در هیپوکامپ مغز است چون با آسیب آن تمام اطلاعات فرد از بین میرود.
گراستیان: «هر گاه یک حیوان را در جریان شرطی شدن قرار دهیم فعالیت موجی آهسته مغز موج تتا (حافظه کوتاه مدت) در سطح هیپوکامپ آغاز میشود وقتی بازتاب شرطی تثبیت شد (حافظه بلندمدت) و حیوان به یادگیری دست یافت و پاسخ لازم را در مقابل محرک آموخت، موج تتا ناپدید میشود.»
همچنین در بخشی از فصل سوم کتاب با عنوان «پیامهای کلامی» می خوانیم:
«هر پیام دارای سه سازه است: 1. رمز یا کد (مجموعه عناصر در کنار هم= ساخت پیام) 2. محتوا 3. نحوه ارائه
پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ، امواج صوتی در هوا، جریان برق، تکان دادن دست یا پرچم یا هر نوع علائمی باشد که قادر به تفهیم معنا باشد، سه عامل رمز یا محتوا و نحوه هر کدام دارای یک ساخت و نیز عناصر هستند مثلاً صداها عناصر یک زبان هستند، حروف عناصر تشکیل دهنده کلمه است که کلمه یک ساخت محسوب میشود اما این کلمه نسبت به جمله عنصر محسوب میشود، سوال مطرح در ارتباط این است که آیا ایده خوب (عناصر) مهمتر است یا خوب سازمان دادن (ساخت) این عناصر؟ جواب: هر دو در کنارهم.
یک مثال خوب برای ساخت این است که یک جمله را میتوان بطرق مختلف بیان کرد این طرق مختلف ساختهای مختلف را نشان میدهند. سوسور در مورد کد یا علامت میگوید از قدیم دو دسته علائم وجود دارد یکی علائمی که در آنها نشانه با معنی ربط دارد که به یونانی آن را آیکون میگفتند. مثل تصویر و عکس اشیاء. اما در علائم موسیقی حروف الفبا و... بین علامت و مقصود تشابه وجود ندارد.
وی نشانهها را به سه دسته تقسیم کرد: نشانههای طبیعی (مثل دود به آتش). تصویری (نقاشی). قراردادی (الفبا). علائم تصویری علائم عملکردی انحصاری دارند (یک علامت یک معنی مشخص)، در حالی که نمادها نماینده معنای وسیعتر و حاوی واقعیت کمتری هستند. نشانه تصویری نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن شباهتی عینی و تقلیدی است. (سوسور، 1916)
دکتر مارگارت مید مردمشناس فرهنگی آمریکا قائل است برای ایجاد یک ارتباط جهانی نیاز به علائم بینالمللی غیرمبهم هستیم. یعنی گسترش نوعی اسپرانتوی تصویری. نمادها، نشانههای مجردی هستند که مفهومی جز آنچه برای آنها در نظر گرفته شده است ندارند. (دونیس،1981)
انتشارات سروش چاپ دوازدهم این اثر را در 600 صفحه با در شمارگان یک هزار نسخه به بازار نشر عرضه کرده است.
6060