وقتی نامزدهای محترم اصولگرا برای خود احترام بیشتری از گفتمان اصولگرایی قائلند و با بیتدبیری غیرقابل توجیه از وحدت روی یک کاندیدا خودداری میکنند به طور طبیعی و غیرقابل تردید، رودخانه خروشان آراء اصولگرایان به چند «نهر» تبدیل میشود که مدعیان اصلاحات را برای پریدن از روی آن به طمع میاندازد. در این حالت نامزدهای اصولگرا چه بدانند و بخواهند و چه ندانند و نخواهند، در نقش همان اطرافیان مورد اشاره ظاهر شدهاند و آهوی تیزپای اصولگرایی را به دام انداخته و برای پُز دادن و قمپز در کردن به شاهزاده قاجار هدیه کردهاند. درک این واقعیت به ذهن پیچیده و ژرفاندیش نیازی ندارد و از جمله قضایای بدیهی است که به قول اهل منطق، فقط تصور آن، باعث تصدیق خواهد بود و تعجبآور
- بخوانید تاسفآور- است که چرا نامزدهای محترم اصولگرا به این نکته بسیار بدیهی توجه نمیکنند؟! کجای این قضیه قابل تردید است و یا کمترین ابهامی دارد؟! آیا نمیبینید که وطنفروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در باشگاه مدعیان اصلاحات کباده میکشند و نامزد آنها به حضور و حمایت این عده که در فتنه 88 آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند و از جرج سوروس صهیونیست، تیموتی اش، مایکل لدین و... دستورالعمل میگرفتند، افتخار هم میکند؟!
شاید نامزدهای اصولگرا- که از ارادت نگارنده به خود باخبرند- از این سخن ابرو درهم کشیده و عصبانی شوند و شاید هم شانه به بیاعتنایی بالا انداخته و زیر لب زمزمه کنند که «این چه حرفی است»؟! ولی واقعیات غیرقابل انکار را با ابرو درهم کشیدن نمیتوان انکار کرد. شما عزیزان، به نمایندگی از اصولگرایان وارد صحنه شدهاید بنابراین گفتمان اصولگرایی که ترجمان دیگری از گفتمان امام و انقلاب و رهبری است، به امانت در دست شماست و میدانید و میدانیم که هیچیک از شما برادران عزیز و بزرگوار مالک آن نیستید!... آیا این رسم امانتداری است که هر کدامتان تکهای از آن را در دست گرفته و به سوی خود بکشید؟!
1717