ظاهرا یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با پیروزی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی به پایان خواهد رسید. این انتخابات از جهات مختلفی قابلتامل است و نکاتی دارد که توجه نکردن به هر یک از آنها، اشتباهی جبرانناپذیر در تحلیلهای سیاسی محسوب میشود.
1ـ همه بیایند
نظرسنجیهای واقعی تا چند روز قبل از انتخابات بیانگر این بود که میزان مشارکت زیاد نیست و همچنین، بسیاری از مردم هنوز به این نتیجه نرسیدهاند به چه فردی رای دهند. سخنان رهبری نظام و تاکید ایشان بر اینکه حتی کسانی که به هر دلیلی به نظام اعتقاد ندارند برای آینده کشور به پای صندوقهای رای بیایند و بسیج بزرگان نظام با هر گرایش و سلیقهای، مردم را به پای صندوقهای رای کشاند تا حماسهای دیگر رقم بخورد.
2ـ زنده ماندن امید
برخی در داخل و بسیاری در خارج از «تحریم» سخن میگفتند. «تحریم» قطعا گزینه خوبی برای مخالفان نظام است، اما نه برای منتقدان. به قول استاد مصطفی ملکیان، امید همیشه برای همه امیدواران سودمند نبوده است، ولی ناامیدی همیشه برای همه نومیدان زیانآور بوده است. خیلیها منتقد روند فعلی هستند و از حوادث قبل و بعد از انتخابات 88 به هر دلیلی ـ فارغ از حق و باطل بودن آن ـ گلایه دارند. بسیاری از افرادی که در داخل کشور دم از تحریم میزدند در روزها و حتی ساعات پایانی رایگیری بالاخره به این نتیجه رسیدند که دموکراسی تنها پای صندوقهای رای شکل میگیرد.
3ـ آرای واقعی روحانی
ضمن تبریک به آقای حسن روحانی، رئیسجمهور محترم آینده ایران، این نکته را یادآور میشوم که آرای واقعی شخص ایشان، براساس نظرسنجیهای معتبر، هیچگاه بیش از 20 درصد نبود. کنار رفتن دکتر محمدرضا عارف و حمایت افرادی چون حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمد خاتمی و آیتالله هاشمی رفسنجانی فاصله آرای واقعی وی و آرای بدست آمده در این دوره از انتخابات است. امیدوارم ایشان با اِشرافی که نسبت به این موضوع خواهد داشت، به خودبزرگبینی رئیسجمهور فعلی و ادعای وامدار نبودنش به هیچ حزب و گروهی دچار نشود.
4ـ اعتدال، اعتدال، اعتدال
سهم اصلی در پیروزی آقای روحانی متعلق به گفتمان «اصلاحطلبی میانهرو» و «دوری از افراط و تفریط» است. ترکیب حامیان اصلی آقای روحانی یعنی آقایان هاشمی و خاتمی بیانگر این است که مردم به خطمشی اصلاحات به معنای خاتمی و اطرافیان اعتدالگرای او اعتقاد دارند.
آیا براساس گفتمان دوستان اصولگرایی که به نفع آقای سعید جلیلی شعار «نه سازش، نه تسلیم، یار جلیلی هستیم» سر میدادند، اکنون باید نتیجه بگیریم بیشتر مردم طرفدار سازش و تسلیم هستند؟!!!! «افراط» همانگونه که اصلاحطلبان را در برههای از پای درآورد، اصولگرایان را نیز به مسلخ برد. مردم میل به «آهسته و پیوسته» رفتن دارند و نه طرفدار جنگ و ستیز هستند و نه طرفدار سازش و تسلیم.
5ـ سیدنسبتا خندانِ محترم
خاتمی هنوز رهرو راه پرفراز و نشیب و سنگلاخ اصلاحات است؛ بسیاری از او عبور کردند و بسیاری جا ماندند. او همچنان در حرکت است، اما آهسته و پیوسته. خسته شده ولی از راه بازنمانده است. مردم هنوز او را دوست دارند و سیاسیون احترامش را نگاه میدارند و حتی حاضرند تنها به گفته او از صحنه رقابت کنار بروند. او را جاسوس خواندند و فتنهگر، اما همچنان در دل بسیاری از مردم ایران جای دارد. خیلیها به روحانی رای دادند چون خاتمی از آنان خواست.
6ـ مردی که شبیه هیچکس نیست
هاشمی، هاشمی و باز هم هاشمی؛ زمانی او را عالیجناب سرخپوش و مخالف آزادی بیان میخوانند، زمانی دیگر پدر معنوی سبزها و مخالف نظام؛ زمانی او را از نماز جمعه دور میکنند و زمانی ردای ریاست مجلس خبرگان را از دوشش برمیدارند؛ زمانی او و فرزندانش را در صداوسیما دزد خطاب میکنند و زمانی صلاحیتش را احراز نمیکنند؛ با این وجود هاشمی همچنان هست؛ پررنگ هم هست؛ هاشمی شبیه هیچکس نیست و البته هیچکس شبیه او نیست؛ هاشمی خودش است و القصه، کاندیدای مورد حمایتش بر صندلیای تکیه خواهد زد که هشت سال در اختیار بزرگترین دشمنش بود.
7ـ نقش دکتر ولایتی
هر چند مشخص شدن آرای نهایی، تمام اما و اگرهای ائتلاف اصولگرایان را برهم زد، اما ماندن دکتر علیاکبر ولایتی و کنار نکشیدن او و حمله او در مناظره سوم به سعید جلیلی، خیلی از محاسبات را به هم زد. اگر حملاتی که او در قامت مشاور عالی بینالملل مقام معظم رهبری به دبیر فعلی شورای عالی امنیت ملی کرد، عارف و روحانی میکردند این تاثیر را نداشت. روحانی بیتردید برنده مناظره سوم بود، اما نقش کمکی عارف و ولایتی در پیروزی او چشمگیر بود؛ از همین رو بود که دکتر ولایتی که مورد حمایت اکثریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز بود با تهدید و برخوردهای توهینآمیز جریانهای تندرو اصولگرا روبهرو شد.
بر او فشار زیادی آوردند که مانند حداد عادل به نفع قالیباف کنار رود، اما او ایستاد و حتی از دیگران خواست به نفع او کنار روند. اگر بازی را از آخر بررسی کنیم او نقش چندانی ندارد، اما اگر معما را از ابتدا و نه انتها دوباره مرور کنیم، نقشی مهمی برای او قائل میشویم.
8ـ عارف اصلاحات
دکتر محمدرضا عارف صادقانهترین فرد این دوره بود. او از ابتدا گفت کنار نمیرود مگر به درخواست خاتمی؛ خاتمی هم با ناراحتی و نه از صمیم قلب از او خواست کنار برود و او نیز با ناراحتی و تنها به دلیل عمل به وعده خود پذیرفت. بازی او کمتر دیده شد، اما اصلاحطلبان و شخص آقای روحانی مدیونِ فداکاری او هستند.
او هیچگاه در مناظرهها پا را از دایره اخلاق بیرون نگذاشت و حتی سعی در توجیه و پاسخگویی به انتقاد غرضی از اصلاحطلبان داشت. کمیت و کیفیت سمتهای او را در میان نامزدها هیچکس نداشت. او معاون اول دوره دوم اصلاحات بود، وزیر بود، رئیس سازمان برنامه و بودجه بود، رئیس دانشگاه تهران بود و ....؛ از نظر جایگاه علمی هیچ یک از نامزدها حتی نزدیک به او نیز نبودند، اما بسیاری از اصلاحطلبان اتهام او را «صداقت» میدانستند و مدعی بودند او برای پست ریاستجمهوری بیش از حد صادق و ساده است.
9ـ بالاخره آخر هفته رسید!
تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری 84، احمدینژاد نقشی در سرنوشت سیاسی کشور نداشت. او تنها چند سالی به لطف محمدرضا باهنر و همحزبیهایش، بر سرنوشت تهران حاکم بود. بعد از انتخابات 84، احمدینژاد در طول 8 سال گذشته، نه تنها سرنوشت کشور را بدست گرفت که نسخههای متعددی نیز برای مدیریت جهانی نوشت. او که گزینه مورد حمایت اصولگرایان بود، چنان رفتاری در طول هشت سال گذشته داشت که کاندیداهای اصولگرا نیز به نقد جدی او پرداختند. او باید بعد از 8 سال برود، در حالی که نه در جریان اصولگرا جایگاه و منزلتی دارد و نه در سایر جریانهای سیاسی کشور. او در حالی صندلی ریاستجمهوری را تحویل نامزد موردحمایت اصلاحطلبان میدهد که بسیاری از کارشناسان، عملکرد او را باعث برگشتن بخت و اقبال از اصولگرایان میدانند.
10ـ فرصتطلبی کاردستان
دور جدید فعالیت «کاردستان» آغاز شد. «کاردستان» کسانی هستند که «کار» دستشان است. آنان کسانی هستند که بعد از اینکه مشخص شد مردم، سکه را به نام نامزد اصلاحطلبان زدهاند، ناگهان از ستادهای مختلف، کاتولیکتر از پاپ شده و بهگونهای مینویسند و یا میگویند که گویی جاسوس ستاد روحانی در ستادهای دیگر بودهاند.
«کاردستان» همیشه در بازی «برد ـ برد» شرکت میکنند. برنده واقعی در همه دورههای انتخابات، آنان هستند. در هر صورت بُردهاند. تنها پُست و میزان امتیازی که در دولتهای مختلف میگیرند ـ بخوانید رانت ـ متفاوت است. آنان این توانایی را دارند که بین کاندیدای موردحمایت اصلاحطلبان با کاندیدای اصولگرایان قرار گیرند و در هر دو صورت، خود را پیروز بدانند.
سخنی با مسئولان
مردم ایران هوشیارند؛ بسیاری از مواقع کارهایی میکنند «کارستان» که تمام تحلیلگران سیاسی انگشت به دهان باقی میمانند. محاسبه بسیاری از افراد را برهم میزنند و ناگهان بازی را عوض میکنند. در صداوسیما و مطبوعات، سالها حرفهایی به خوردشان میدهیم، اما آنگونه که میخواهند ترجمه میکنند. مسئولان عزیز، بیشتر این مردم را بشناسید. کار سختی نیست، تنها به پیامکهای چند روز اخیر و البته چند روز آینده نگاه کنید؛ هم لبخندی بر لبانتان مینشیند و هم متوجه میشوید نظر آنان چیست. قدر این مردم را بیشتر بدانید.
/2727